داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاطرات تلخ زهرا

خاطرات تلخ زهرا

سلام زهرا هستم این اولین داستانیه که مینویسم راستش زیاد دست به نوشتنم خوب نیست فقط دلم خواست چیزهایی رو که تجربه کردم با شما به اشتراک بزارم. از خودم چیزی نمیگم چون دختر رویایی نیستم فقط اینکه یه قیافه معمولی دارم تپل هستم قدم 153 وزنمم 68 سینه هام برخلاف اندامم کوچیک سایزش 65 . راستش داستان زیاد چیزهای سکسی نداره همش تجربه های تلخ زندگیمه چند تا مورد از تجاوزهایی از هزاران تجاوز پسر داییم تو دوران بچگی و نوجونیمه که خیلیاش رو بازگو نکردم.داستان من از شش ، هفت سالگیم شروع شد وقتی که پسر داییم به هر بهونه‌ای منو بغلش میکرد هر جایی که میتونست بهم دست درازی میکرد منم تو عالم بچگی چیزی نمیفهمیدم( آرش ده سالی از من بزرگتره)
وقتایی که میرفتم دم خونشون کسی نبود منو میکشید توی خونه با همه جام بازی میکرد کیرشو میداد تو دستم میگفت باهاش بازی کنم یا لیس بزنم براش این کارا تا ده سالگیم ادامه داشت تا اینکه کم کم آرش اذیت کردنش تموم شد منم خیالم راحت شده بود ولی متاسفانه خوش خیالیم زیاد طول نکشید وقتی 14 سالم شده بود از مدرسه اومدم خونه در حیاطمون بازی بود وقتی وارد خونه شدم پشت در آرش رو دیدم که وایستاده گفت کسی خونه نیست رفتن بیرون کلید رو دادن به آرش برام بیاره خلاصه من فهمیدم باز قراره بگا برم . آرش منو برد خونه شلوار مدرسمو از تنم کند شرت هم نپوشیده بودم مثل همیشه با موهای کصم کمی بازی کرد حرفای سکسی میزد ولی من متوجه حرفاش نمیشدم به گریه افتاده بودم چشامو بسته بودم زودتر تموم بشه نمیدیدم چیکار میکنه ولی کیرشو لای کصم حس میکردم تند تند میمالید به کصم سینه هامو سفت گرفته بود میخورد اینقدر کیرشو لای کصم مالید تا آبش اومد ریخت رو لباسام . این اتفاقا خیلی برام افتاد همیشه از ترسم ازش اطاعت کردم چیزی نگفتم تا همین دو سال پیش که گفت حتما باید بیای خونمون وگرنه میرم به داداشت میگم منم از ترسم فرداش ظهر رفتم پیشش فکر کردم مثل همیشه فقط قراره در حد مالیدن کیرش باشه . رفتم خونشون بدون مقدمه منو برد توی رختخواب شروع کرد لب گرفتن در عین حال شلوارمم دراورد این سری کمی کصمو مالید بعد سردی یه چیزی رو روی سوراخ کونم حس کردم ترسیدم خواستم بلند شم که وزنشو انداخت روم شروع کرد کونم رو انگشت کردن با همون یک انگشتش هم از درد به گریه افتادم آرش شروع کرد به خوردن سینه هام وحشیانه گاز گرفتن من هیچ لذتی نمیبردم فقط درد میکشیدم التماس میکردم ولم کنه اما ول کن نبود بعد چند دقیقه انگشتش رو از کونم درآورد سر کیرشو گذاشت دم سوراخم با کلی فشار و زور زدن سرشو کرد تو شروع کردم جیغ کشیدن گریه کردن جوری می سوخت کونم که نتونستم تحمل کنم ولی آرش با نامردی کیرشو توی کونم نگه داشت درنمی آورد وقتی دید جدی دارم درد میکشم کشید بیرون به لاپایی زدن اکتفا کرد آبشو وسط کصم خالی کرد بعد از اون ماجرا من دیگه هیچوقت از خونه بیرون نرفتم تا حد توانم از خانواده و فامیل دوری کردم ببخشید داستانم طولانی شد و میدونم خیلی خوب توضیح ندادم فقط دوست داشتم جایی این حرف هارو که چند ساله توی قلبم نگه داشتم بزنم تا حداقل کمی دلم سبک بشه ممنون که خوندید❤️

نوشته: Zara

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها