داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داستان من و زنم زهرا (۱)

سلام داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به سه سال پیشه اسم من سامان ۳۳ و اسم زنم زهرا ۲۸ سالمونه. از خصوصیاتمون بگم که جفتمون قد حدودای ۱۷۵ و من ۷۵ و زهرا ۷۹ وزنمونه قیافه زهرا خیلی خوشگل و خوش اندام و تو پره بدنش منم به اندازه خودم سعی میکنم همیشه خوشتیپ باشم .
من از زمان دوستیمون با عکسا و گیفایی که تو تلگرام واتس اپ براش میفرستادم به زنم فهمونده بودم که گرایش به بی دی اس ام دارم و خوشم میاد اولاش تعجب مییکرد و میخندید ولی رفته رفته و بعد از خوندن کتاب (سلطه جنس مونث) ترجمه سالومه باهاش کنار اومد و بعضی وقتا دربارش حرف میزدیم و تو سکس چتامون از ارباب میشد و من برده و تقریبا جفتمون هم راضی بودیم و همیشه بهم میگفت خونه خودمون بریم کار داره باهام
داستان از اونجایی شروع میشه که ما ۴ سال پیش ازدواج کردیم و اولای زندگی زهرا تیپاش نه خیلی معمولی بود نه خیلی باز و منم زیاد حساس نبودم معتقدم هر کس باید آزادی خودشو داشته باشه. زندگیمون خیلی سکسی و پر حرارت بود و تقریبا هفته ای ۴ بار سکس داشتیم یادم نمیره تقریبا یه هفته بعد ازدواجمون بود صبح که میخواستم برم مغازه داشتم اماده میشدم که یهو اومد تو اتاق در کشو لباس زیراشو باز کرد و یه شرت گیپور قرمز داد بهم گفت امروز اینو میپوشی تا یادت نره اربابت کیه، من که به شدت حشری شده بودم یه لب مشتی ازش گرفتم و گفتم چشم سرورم و شرتش رو پوشیدم و لباسامو پوشیدم و رفتم مغازه تا شب که برم خونه کل زیر دلم قلقلک داشت برای اولین بار یه شرت زنونه پام بود اونم شرت زنم.
تو مغازه همش فکرم درگیر این بود یجوری وایسم که فروشنده هام که یه دختر ۲۰ ساله و یه پسر ۲۵ ساله بودن متوجه نشن و همه حواسم به کص زهرا بود
شب که برگشتم خونه درو که باز کردم چشمام ۴ تا شد
این واقعا زن من بود همینجوری با تعجب داشتم نگاش میکردم که یهو با صدای زهرا که گفت سلامت کو درو ببند بیا تو به خودم اومدم و رفتم داخل زهرا یه دامن چرم بالای زانو و جوراب شلواری و یه جفت کفش پاشنه بلند و یه نیم تنه گیپوری پوشیده بود یه میسترس واقعی شده بود بخاطر قد و وزن پرش ابهت داشت ناخود آگاه رفتم سمتش و دولا شدم پاشو بوس کردم که زهرا گفت نه خوب بلدی پاشو که کارت دارم امشب من میسترسم و تو برده لباساتو تو اتاق گذاشتم برو عوض کن بیا تا بهت بگم کاراتو رفتم تو اتاق دیدم یه ساپورت و پیشبند گذاشته برام پوشیدمشون
اومدم تو پذیرایی تا منو دید زد زیر خنده گفت شام داغه برو بچین رو میز بکش بخوریم همونجوری رفتم آشپزخونه و تو دلم غوغا بود این همون زندگی سکسی بود که میخواستم شامو که خوردیم جمع کردم و داشتم میشستم که دیدم با یه خط کش اومد هی میزد در کونم البته نه خیلی محکم ولی بعضی وقتام محکم میزد ظرفارو که شستم گفت افرین حالا بیا حموم کارت دارم زنجیرمو کشید و برد منو تو حموم دیدم دوتا شورت که چند روز پیش تنش دیده بودم کف حمومه و رفت تو گفت یادته تو سکس چتامون از شاشم میگفتی؟ لای کصشو باز کرد و نشست شاشید رو شرتای کف حموم من که کیرم به شق ترین حد ممکن رسیده بود داشتم با کیرم ور میرفتم و از شاش طلایی میسترس زهرا لذت میبردم .
کارش که تموم شد اومد بیرون گفت تاید گوشه حمومه قشنک بشورشون بیا بیرون پهن کن منم گفتم چشم و رفتم تو حموم اب و باز کردم و شروع کردم به شستن شرتای زنم
کارمو کردم و رفتم بیرون گفت افرین شوهر توله ی من دسر بغد غذا نمیخوای؟ دیدم اشاره میکنه به کصش نشسته بود رو مبل رفتم پایین مبل نشستم شروع کردم به لیسیدن کصش خیلی تخم سگ بود بعد شاشیدن کصشو پاک نکرده بود و من با زبونم کص شاشی زنمو لیس میزدم و پاک میکردم مزه کصش و اب کصش و شاشش قاطی شده بود به هم و من تا حالا تا این حشری نشده بودم زهرا داد میزد بخور کصمو بخور برده من کصم تو حلقت شوهر کصکش من. اب کصش مثل دریا داشت میریخت و و یهو گفت بکنم بکن منو تخم سگ بکن منو منم کیرمو در جا کردم تو کصش و بعد چند دقیقه تلمبه جفتمون ارضا شدیم و همونجا خوابیدیم

ادامه…

نوشته: سامان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها