داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با دختر عمه زهرا و دوستش که عشقم شد

با سلام
اولین داستانمو میخوام بنویسم لطفا دروغ قلمداد نکنید
من امیرم ۱۷ ساله قد ۱۸۰ و دورشت هیکل (باشگاه نمیرم ولی همه فکر میکنن که باشگاه میرم)خیلی خوشگلم تو اقواممون من تکم و میخوام داستان اولین سکسمو با دختر عمم براتون تعریف کنم
از دختر عمم بگم دختر بسیار زیبا با صورتی جذاب و دلنشین و با مادرش که عمه من باشه تنها زندگی میکنه۲۴ سالشه و ۷ سال از من بزرگتره قد ۱۶۵ وزن تقریبا ۶۵ با سینه ایی با سایز ۸۰ خلاصه خیلی جذابه
داستان از اونجایی شروع شد که دخترعمم با مامانش ماهی حداقل ۲ بار میومدن خونه ما و ۱ هفته میموندن.یک بار که اومده بودن خونه ما من ۱۳ سالم بود و تازه گوشی خریده بودم و هر بازی تو گوشی هر کی میدیدم بهش میگفتم برام بفرسته
من با دختر عمم خیلی راحت بودم اونم با من راحت بود جلوی من اصلا رعایت نمیکرد و منم کمال سو استفاده رو میکردم و از هر فرصتی برای دید زدنش یا خودمو بهش مالوندن استفاده میکردم
یه رو از همون روزایی که عمم اینها اومده بودن خونمون داشتم با دختر عمم بازی میکردم وقتی بازیمون تموم شد اون رفت سرغ گوشی خودش منم رفتم سراغ گوشی خودم که یهو دیدم زهرا داره با گوشیش بازی میکنه منم رفتم کنارش نشستم داشتم بازی کردنشو میدیدم که از اون بازیه خوشم اومد و ازش خواستم که بازیه رو برام بریزه اون رفت تو شریت که برام بفرسته منم با گوشی خودم رفتم و منتظر موندم تا بفرسته که اضافه از بازی یه فیلم سوپر هم دستش خورد و برای من فرستاد تا که متوجه شد هول کرد و گوشی رو ازم گرفت تا فیلمو پاکش کنه پاکش کرد اما دیگه کار از کارگر گذشته بود و میدونستم که اون از این فیلما میبینه و خیلی خجالت کشید از اون ماجرا گذشت تا ۵ ماه پیش که باید میرفتم شهرشون برای ثبت نام مدرسه خودم و باید یه چند روزی مهمون اون ها میشدم صبح پاشدم و رفتم شهرشون برای ثبت نام ظهر هم رفتم خونه اونا وقتی که رسیدم اونجا در زدم و منتظر موندم در رو که وا کرد دیدم زهرا بدون روسری و با یه تیشرت نازک که بدنش از بیرون کامل تو دید بود و دیدم که سوتین هم نبسته سینه هاش کامل پیداست که همونجا کیرم مثل فنر پرید بالا و منم مات مبهوت بدن سلام احوال پرسی همونجوری خشکم زده بود معلوم بود تازه از حموم اومده بیرون که اونم متوجه حالم شد وگفت:
امیر امیر
ها چیه
کجا رو داری نگا میکنی کو سلامت کو علیکت
که من به خودم اومدم و سلام احوالپرسی کردیم و رفتیم داخل پزیرایی و اینها
بعد اومد نشست و شروع کردیم حرف زدن اینها که من پرسیدم عمه کجاست که گفت رفته بازار الان میاد و خودش رفت اشپزخونه که غذا بپزه و منم از فرست استفاده کردمو رفتم دستشویی و یه جق ریز زدمواومدم بیرون که دیدم عمم هم اومده سلام و احواپرسی کردیم و غذا رو کشیدن خوردیم و من رفتم که بخوابم جا انداختم خوابیدم که دیدم زهرا اومد کنار من اونم گرفت خواببد چند دقیقه گذشت که زهرا یه غلط خورد پشت به من خوابید صدای زهرا رو که من شنیدم چشمامو باز کردم دیدم یه کون گنده خیلی زیبا که دامن هم نپوشیده بود جلومه منم قفلی زدم روش که دوباره کیرم راست شد من دوباره رفتم خودمو خالی کردم اومدم خوابیدم و با خودم گفتم اینطوری نمیشه باید کیرمو با زهرا افتتاح کنم که نقشه ریختم که امشب وقتی خوابش شنگین تر که شد نقشه رو پیاده کنم و خوابم برد
شب عصر که بیدار شدم دیدم دختر عمم کنارم خوابده داره با دوستش چت میکنه که من زیر چشمی نگاه کردم(چون نمیزاره چت کردناشو بخونم خودمو زدم به خواب و زیر چشمی چت هاشو خوندم)که به دوستش که اسمشو عاطفه سیو کرده بود اس میداد و میگفت که امشب بیا خونمون تا لباسامو بهت نشون بدم که منم با خودم گفتم بهتره امشب که دوستش میاد من بزنم بیرون و خونه نباشم که یهو عاطفه گفت:راستی پروفایلمو دیدی؟خوبه؟که زهرا رفت تو پروفایل عاطفه که دیدم عکس خودشو گذاشته که وقتیعکسشو دیدم برق از سه فازم پرید یه دختر سفید مثل برف و خوش استایل با صورتی بهربون که ادمو جذب خودش میکرد که ادم دوس داشت تا اخر عمرش با اون باشه و با اون زندگی کنه
من دیگه با زهرا خیلی راحت شده بودم که حتی ازش خواسته بودم که برام یه دختر پیدا کنه که باهاش دوست بشم که زهرا همیشه میگفت دختری که همسن تو باشه نمیشناسم منم باورم میشد
برگشت تو چت و به عاطفه گفت اره الان دیدم عجب دافی شدی تو عکسا هر کی ببینه فک میکنه این چه دافیه نمیدونه که از نزدیک شبیه میمونی که عاطفه اعطراز کردو اینا که من پاشدم رفتم تو شهر وقتی برگشتم دیگه شب بود و شام خوردیم و من رفتم تو اتاق کناری که با زهرا خوابیده بودیم یه یهو صدای در اومد من فهمیدم که عاطفه هست اومدم تو حال که عاطفه رو ببینم که دختر خوشگلیه یا نه نشستم تکیه دادم سرمو بردم تو گوشی تا عادی به نظر بیاد که صداشون اومد که دارن میان من نفس عمیقی کشیدمو خودمو عادی جلوه دادم که اول زهرا اومد تو که بعد دیدم یه دختر قد بلند که از زهرا بلند تر بو از من یکم کوتاه تر با صورتی تو دل برو و خوشگل که هر چقدر از خوشگلیش بگم واقعا کم گفتم اومد داخل و با یه سلام کاملا خشک و خالی رفتن اونور نشستن و منم که دیدم فضا زنونس رفتم تو اتاق درو بستم نشسنتم شروع کردم با دوستام چت کردن چتم که تموم شد رفتم بیرون دیدم عمم نیس از زهرا پرسیدم که عمه کجاس در کمال نا باوری عاطفه جواب داد که رفت خونه همسایه منم که اصلا باورم نمیشد همچین حوری با من حرف زده رفتم دستشویی و اومدم و رفتم تو اتاق هنوز تو شک بودم که یهو زهرا اومد و یه کیف از تو کمد برداشت که فک کنم همون لباسایی بود که میگفت موقع رفتن ازش پرسیدم این دختره کیه که گفت دوستمه من گفتم اسمش چیه (خودم میدونستم میخواستم عادی جلوه بدم)که گفت عاطفه و رفت منم یکم تو گوشیم گشتم که شکمم یهو شروع کرد به غر زدن من پاشدم رفتم از تو یخچال یچیزی پیدا کنم که به سرم زد در رو اروم وا کنم برم بیرون تا اگه دارن کاری میکنن متوجه حظور من نشن درو که وا کردم دیدم عاطفه داره یکی از لباسای زهرا رو امتحان میکنه که شلوار پاش نبود و پشت به من که من یهو کونشو دیدم و قند تو دلم اب شد یه کون سفید خوش فرم من خیلی نگاه نکردم و رفتم تو اشپزخونه(اشپز خونه چسبیده به اتاق بود)که زهرا متوجه شد ولی چیزی نگفت منم یه چیزی پیدا کردمو رفتم تو اتاق که بعد چند دقیقه زهرا اومد که کیف لباس رو بزاره سر جاش که من یهو از دهنم پرید و گفتم این دختره عجب چیزیه عجب کونی داره که اون گفت چیه ازش خوشت اومده اگه بده میکنیش
واقعا انتظارشو نداشتم همچین حرفی بزنه که منم ناخواسته از دهنم پرید ارهههه که هیچی نگفت و رفت منم همونجا خوابیده بودم و با کیرم ور میرفتم که یهو در اتاق باز شد و زهرا اومد در اتاق وایساد و اشاره به عاطفه که کرد که بیا و زهرا خودش اومد بهش گفتم چیه گفت هیچی اومد نشست کنار من و عاطفه هم اومد وقتی میخواست بشینه زهرا دستشو گزاشت روی کیر من از رو شلوار مالوندش بعد هم عاطفه شروع کرد دکمه شلوارمو باز کردن منم همراهیشون میکردمو دیتمو بردمو گردن عاطفه رو گرفتم به خودم نزدیک کردم ازش یه لب جانانه گرفتم که احساس کردم ته دلم خالی شد عاطفه رو بلد کردم دیدم فقد پنج سانت از من کوچک تره من ازش لب میگرفتمو زهرا هم هردمونو لخت میکرد تقریبا دیگه هر دومونو لخت کرده بود که خودشو هم لحت کردو من عاطفه رو ول کردمو زهرا رو گرفتم ازش یه لب گرفتم و پستوناشو میمالیدم که وقتی عاطفه رو دیدم که چطور مثل ماه جلوم وایساده و لخت زهرا رو ول کردم و اومدم پیش عاطفه الان دیگه فقط یه سوتین پوشیده بود و ساپورت که شورت هم نپوشیده بود منم مکث نکردمو بغلش کردم و همونطور در اغوش هم که بودیم من سوتینشو و زهرا هم ساپورتشو از پاش در اورد منم ازش لب گرفتم و خابوندمش رو زمین و شروع کردم از گردنش لیس زدن به پایین تا رسیدم به سینه هاش خیلی سینه های جذابی داشت منم حسابی از خجالتشون در اومدم و یه دل سید خوردمشون از سینه هاشم رد شدم وقتی رسیدم به کوسش دیگه داشتم بیهوش میشدم حسابی خوردمشون که دیگه عاطفه کنترلی رو خودش نداشت و به خودش میپیچید که سرمو گرفت و چسبوند به کصش و توی دهنم ارضا شد و منم ابشو کمی قورت دادم که ابش واقعا مزه بدی میداد(نه مثل بعضی ها که میگن اب کوسش مزه شربت توت فرنگی میده🤣نه)ولی خیلی لذت بخش بود دیگه واقعا عاشق عاطفه شده بودم رفتم بالا و کمی اب کوص که توی دهنم مونده بود و قورتش نداده بودم رو با لبی که ازش گرفتم خالی کردم تو دهنش و اونم قورت دادو قربون صدقم میرفت و میگفت کشتی منو امیر عاشقتم امیر و از این حرفا که داشت به حرفاش ارضام میکرد که دیدم زهرا اونطرف مظلومانه داره نگام میکنه که سریع رفتم سراغشو شروع کردم باهاش ور رفتن از لیس زدن پستوناش و کصش بگیر تا سر تا پاش که دیگه داشت ارضا میشد که سرمو از کصش جدا کردمو با دستم ارضاش کردمو حالا فقط من مونده بودم که ارضا نشده بودم و رفتم سراغ اصل کار اول رفتم پیش عاطفه و یک لب از ته دل از گرفتم خوابوندمش رو زمین و به حالت قبل قرارش دادم که دادم زهرا کیرمو لیس بزنه و خودم رفتم سراغ اماده کردن عاطفه حسابی کونشو باز کردم و امادش کردم که کیرمو از تو دهن زهرا کشیدم بیرون و گزاشتم ورودی کون عاطفه اروم سر کیرمو کردم توش که دیدم عاطفه خیلی داره بهش فشار میاد بهش گفتم اگه میخوای تا تمومش کنم که گفت نه ولی اروم به کارت ادامه بده
خیلی کیرم بزرگ نبود متوسط بود ۱۵ سانت و کلفتیشم متوسط تا یه بار کیرمو کامل کردم تو کون عاطفه از درد داشت گریش میگرفت که موقعی که کیرمو داشتم در میاوردم حسابی حال اومد از صورتش معلوم بود که بار دوم راحتتر رف توش که من شروع کردم به تلمبه زدن و سرعت رو زیاد کردم اولش درد داشت ولی بعد دردش تبدیل به لذت شد و داشت حال میکرد که من پوزیشن رو عوض کردم و به کمر خابوندمش و پاهاشو دادم بالا شروع کردم به تلمبه زدن در هین تلمبه زدن با دستم کصشو میمالوندم و ازش لب میگرفتم که اخرش داشت ابم میومد که کشیدم بیرون رو شکمش خالی کردم و انگار پنجاه کیلو بار گزاشته بودن رو کمرم که افتادم رو عاطفه و بغلش کرده بودم وقتو جون گرفتم رفتم سراغ زهرا یه لب از گرفتم و کیرمو دادم دهنش تا حسابی خیسش کرد و رو کمر خوابید وقتی میخواستم بکنم تو کونش گفت کونم نه کصمو بکن پرده ندارم(اخه زهرا قبلا به یکی عقد کرده بود از هم جدا شده بودن اونم زده بود پردشو برداشته بود)منم انگار دنیا رو بهم داده بودن که میتونم کص بکنم کیرمو با سرعت فرو کردم تو کص زهرا که اخش در ااومد گفت وحشییی یواش که من شروع کردم تلمبه زدن و یه بار هم ارضا شده بودم فعلا خبری از ارضا شدن نبود تا میتونستم کصشو کردم و ابمم خالی کردم تو کص زهرا که کفت بعدا قرص میخورم و لباسامونو پوشیدیمو لباسای عاطفه رو هم تنش کردم بعد اینکه لباساشو پوشید از سنشو پرسیدم که گفت ۱۷ سالشه و تو کلاس ارایش با زهرا اشنا شده که شمارشو هم بعد ازش گرفتم و بعد اون دیگه عشقم شده عاطفه و تا الان داریم با هم چت میکنیم ده ها بار با هم قرار گزاشتیم و رفتیم کافه پارک که با هم لب گرفتیم بوس دو سه بار دیگه هم با هم سکس کردیم که یکی از دیگری عاشقانه تر اونشب هم تا صبح تو بغل زهرا کیرم تو کص زهرا بود یکی دو بار هم تا صبح هم من ارضا شدم هم اون که صبح هم من راه افتادم به خونمون بعد اون هم هر وقت میرم خونه عمم هر وقت با هم تنها میشیم با هم سکس میکنیم و شب تا صبح با هم حال میکنیم
خیلی ممنون که داستان منو خوندید اگه خوشتون اومد کامنت بزارید کسی خوشش نیومد هم لطفا فهش نده
باتشکر

نوشته: امیر

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها