داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با زن داداش توی دوره نامزدیش

سلام
ما یه همسایه ای داشتیم که از اقوام دور مادرم بودن
یه دختری داشتن که کارمند بود و فوق العاده زیبا
من شغلم ساختمانی بود و غروبا با جمع بچه محل ها جمع میشدیم توی کوچه
این دختره همیشه میرفت رو پشت بوم و از اونجایی که ما چند نفر رفیق بودیم نمیدونستم بخاطر کدوم از ما میاد پشت بوم نمیتونستم حتی نگاش کنم
ولی ته دلم دوستش داشتم
یه روز نامه نوشتم که بپیچم دور سنگ و وقتی اومد پشت بوم بندازم بالا و توی نامه نوشته بودم که تمام همسایه ها میدونن فامیل ما هستی و زشته میری بالا
ولی فرصت نشد بندازم
یه روز که از سرکار اومدم متوجه شدم مادرم زنگ زده به خونه دختره و برای برادر بزرگم خواستگاری کرده
و از اونجایی که دختره اسم من رو نمیدونست و فکر میکرد برا من زنگ زدن، سریع بله داده که ما بریم خواستگاری
موقع خواستگاری وقتی دختره میبینه من نیستم ناراحت میشه ولی رد نمیکنه
توی مراسم عقد هم من کادو دادنی اخم کرد و با ناراحتی گرفت
گذشت تا ۲۰ روز بعد نامزدیشون یه روز من به عنوان همراه توی بیمارستان پیش یه بنده خدایی بودم و نامزد داداشم که حالا زن داداشم بود زنگ زد و احوال پرسی و اینکه چیزی لازم نداری برات بیارم و از این جور حرفا
بعد که تماس قطع کردیم یه پیام داد که دوستت دارم
منم جواب دادم که اشتباه فرستادی
اونم گفت که نه، درست فرستادم
اون شب تا صبح پیام دادیم و گفت که من تو رو دوست داشتم و وقتی دیدم برا داداشت اومدی مجبور شدم قبول کنم که به تو برسم
چند روز گذشت و پدر و مادرم رفتن مسافرت و داداشم هم توی یه کارخونه کار میکرد و صبح ساعت ۵ رفت سرکار
ساعت ۷ که میخواستم برم سرکار زنگ خونه رو زدن
در رو باز کردم و دیدم زن داداشمه
گفتم این موقع صبح عجب اومدی
گفت اومدم ببینم چیزی لازم نداری که گفتم نه و دارم میرم سرکار
گفت یه لحظه بیا اتاق
رفتم اتاق دیدم داره‌نگاه میکنه
پرسیدم‌که چیزی شده؟ گفت من بغلت رو میخوام
نتونستم خودمو‌نگهدارم و بغلش کردم و لب و لوچه خوری کردیم
دراز کشیدیم و پیرهن و سوتین رو درآوردم، وااااای ۲ تا سینه حدود ۶۵ سفید نوک صورتی
کلی سینه رو خوردم و رفتم پایین که شلوار رو دربیارم نذاشت و گفت بمونه فردا صبح
فردا صبح که اومد شروع کردیم به خوردن و مالیدن و شلوارشو درآوردم
یه کون کوچولو،کص کوچولو و بدن مثل بچه ها بود
اونموقع‌من ۲۵ سالم بود و اون ۲۳ سالش ولی اندامش مثل ۱۵ ساله ها بود
رفتم لای پاش و شروع کردم خوردن کصش
اون واقعا توی ابرا بود
حالت 69 شدیم و برا همدیگه خوردیم
کار ندارم ولی معلوم بود که قبل ازدواجش سکس داشته
کیر ۱۵ سانتی رو تا ته میکرد تو گلوش
رو شکم خوابوندمش و از کیف خودش کرم داد که زدم به سوراخ کونش
زیاد سخت نبود که کیرم بره تو کونش
بعد حالت داگی شد و سفت کردم تو کونش و آبمم ریختم تو کونش
رفت و شب با داداشم اومد خونمون که ۳ نفر بودیم،من و داداش و زنش
به داداشم‌گفت که برو پفک و تخمه بخر
داداش که رفت،این از لای در نگاه میکرد و شلوار رو تا زانو داد پایبن و منم از کون میکردمش
یه روز داداشم‌زنگ زد بهم که برم دنبال خانمش از سرکار بیارم
منم وسیلم موتور بود و هوا سرد
اینم رو موتور دستشو کرد توی جیب کاپشنم که سوراخ بود…کیرمو درآورد و روی موتور زیر کاپشن جق زد برام و رو موتور ارضا شدم
البته یه خیابون خلوت رو انتخاب‌کرده بودیم
خلاصه هر فرصتی که میشد ما یکس میکردیم تا اینکه یه روز به من گفت میخوام طلاق بگیرم و تو منو بگیری
گفتم چرت و پرت‌ نگو
با حالت ناراحتی گفت که تو رو میخوام‌ اون داداش خرت رو نمیخوام
اینطور که شد من عقب نشینی کردم و دیگه باهاش سکس نکردم
یه روز پیام داد که میخوام از جلو سکس کنیم
منم قبول نکردم و گفتم اصلا نشدنیه
اگر داداشم کرده بود منم میکردم ولی الان این کار رو نمیکنم
یه شب که همه توی سالن بودن و منم توی اتاق پای کامپیوتر، زن داداش اومد و بلند گفت که یه سی دی شاد برام رایت‌کن
گفتم بیا بشین رو صندلی خودت آهنگا رو انتخاب کن
من سرپا‌کنار صندلی و اون نشسته، هواسم به سالن بود
زیپ شلوارم رو باز کرد و کیرمو حرفه ای خورد و عجیب بود که آبمم خورد و کوچیکترین حس چندشی توی چهرش ندیدم
وقتی دید من حاظر نیستم از کص بکنم تصمیم جدی گرفت و طلاق گرفت
حدود ۲۰ روز بعد طلاقش زنگ زد و میگفت بیا دم در
میومدم میدیدم میره خونه یه لبخند میزد و میرف
این کار هر روزش بود، حالا اگر سرکار نبودم میومدم دم در
بهش پیشنهاد دادم که بیا بریم خونه رفیقم سکس کنیم
با اینکه پریود بود ولی قبول کرد
بردمش و کلی باز از کون کردمش
بعد اون دیگه قطع کردیم تا اینکه ۲ سال پیش ازدواج کرد
الان شدیدا تو کف اون بدن هستم و دوست دارم از کصش هم لذت ببرم
داستان رو بخونه کاملا متوجه میشه که من نوشتم
P.K
هر جا هستی بدون هنوز توی کف اون آبی هستم که موقع ارضا شدن از کصت میریخت رو پاهام

نوشته: Hosein5835

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها