سلام دوستان
من یه پسر سی ساله ام
من سرباز بودم که داداش بزرگم ازدواج کرد و زن داداشم دو سال از من بزرگتر بود یعنی اونموقع که من ۲۰ سالم بود زنداداشم ۲۲ سالش بود و از وقتی اومد تو زندگیمون یکمی پررو و زیاده خواه بود خودشم بچه آخر یه خونواده شلوغ بود من با رویا سالها چلنج داشتم تا اینکه بچه دار شد و یکم کمتر شد. یادمه برادرمم خیلی آدم حسابش نمیکرد تا اینکه باهم دعواشون شد و یه چند روز قهر رفت خونه مادرش اینا. اما ازونجا به من پیام میداد آمار بچه اشو میگرفت حالش خوبه یانه و اسمس بازیامون شروع شد حالا با من درد و دل میکرد و تا اینکه با داداشم آشتی کرد رفتن دوباره سر خونه زندگی اما رابطه من با رویا تو چت کردن ادامه دارشد جوری که یهو چشم باز کردیم دیدیم به هم علاقه مند شدیم
رویا خیلی اهل کل کل کردن بود و دائما باهم تو کل بودیم تا رسیدیم به جایی که داداشم رفت ماموریت و رویا هم یه آدم حشری بود
تو اسمس گفتم میخای شب بیام اونجا نترسی اونم پررو پرررو گفت بیا منم گفتم باشه میام فقط میام یه بوس بهم باید بدی اونم گفت تو بیا بوسم بهت میدم
منم لباس پوشیدم از خونه زدم بیرون رفتم و رسیدم به در خونشون درو بازکرد بچه اش خوابیده بود دیدم بایه چادر و شلوار و بلوز اومد به استقبالم نشستم رو مبل برام میوه آورد. قبلنا میومدن خونمون میخوابیدن صبحا داداشم که میرفت سرکار یکی دوباری در اتاقشونو باز کرده بودن اندامشو‌دیدید زده بودم میتونستم حدس بزنم زیر اون چادرش چی داره . یذره نشستم و گفتم بوسمو بده که برم رفتم طرفش بوسش کنم خودشو رو مبل برد عقب این باعث شد بدنم بدنشو لمس کنه یهو افتادم روش بوسش کردم که کیرم با این حرکتش سیخ شد
پاشدم از روش گفتم من میرم که تا کیرمو دید گفت با یه بوس اینجوری شدی چادرشو برداشت منو برد تو اتاق خوابش منو انداخت رو تخت لبامو میخورد منم همراهیش کردم خودمون میدونستیم امشب اومدیم سکس کنیم
دکمه هایه پیرهنمو باز کرد رفت پایین اول کمربند شلوارمو باز کرد بعد دکمه های شلوارمو باز کرد شلوارمو از پام درآورد از رو شرت کیرمو میمالوند و بوس میکرد با دهنش شرتمو درآورد کیرمو یه بوس کرد کیرمو گرفت تو دستش کرد تو دهنش . دهنش گوله آتیش بود کیرمو تو دهنش نگه داشت شرتمو بادستاس درآورد آخ که چه صحنه ای بود قبلا کوس کرده بودم اما واقعا اینکارش دیوانه کننده بود . کیرمو لیس میزد تخمامو میلیسید تا ته کیرمو میکرد تو دهنش تخمامو میک میزد
کشیدمش بالا لباشو خوردم لباساشو درآوردم یذره سینه هاشو مالوندم دوباره رفت پایین پر توف برام ساک میزد راحت یه ربع بیست دقیقه داشت برام ساک میزد کیرم شده بود سنگ پاشد نشست رو کیرم به بالا پایین کردن . گرمایه دهنش و گرمایه کوسش آدمو دیوانه میکرد
کمرمم انقدر سفت نبود ولی قرص خورده بودم اونم داشت لذت میبرد ازین وضعیت
یه بیست دقیقه ای هم اون داشت بالا پایین میکرد اصلا متوجه گذر زمان نبودیم که دیگه پاهاش خسته شد اومد پایین. رویا تقریبا قدش ۱۷۰تا ۱۷۵ و وزنش نزدیک به ۱۰۰ کیلو میشه و با پوست سفید موهاشم تقریبا زرد یعنی بلوندش کرده بود باسینه های بزرگ اما افتاده که من خیلی دوس نداشتم.
دیگه نوبت من بود رفتم روش پاهاشو باز کردم زدم تو کوسش دستمو گرفتم به سینه هاشو محکم تو کوسش تلنبه میزدم انقدر محکم بود که صداش خونه رو برداشته بود پاهای بلندشو‌گذاشتم رو شونه هام محکم تر میزدم تو کوسش صدای آه و ناله اش گوش آدمو کر میکرد. خوابیدیم کنارهم از بغل زدم تو کوسش اون عشق میکرد انقدر که ارضا شد یهو به خودمون اومدیم دیدیم سه ساعته داریم میکنیم اما من ارضا نشدم عجب قرص مزخرفی بود اون خسته شد و خودمم لبام شده بود چوب خشک رفت یذره آبکی اینا آورد خوردیم و خوابیدیم کنارهم تو همین حین بچه اش بیدار شد و چند دقیقه هم رفت پیش اون تا خوابش ببره من تنها موندم با یه کیر شق
خلاصه صبح شد و من رفتم سرکار با سردرد و تخم درد
یه عالمه باهم چت کردیم و تشکر کردیم و تعریف
شب که اومدم خونه رویا و بچه اش هم اونجا بودن و سر غذا همدیگه رو نگاه میکردیم ریز ریز میخندیدیم باز موقع خواب هم چت کردیم تا صبح که بیدار شدم اومدم بیرون یه چرخی زدم دیدم هیشکی خونمون نیست غیر من و زنداداشم و بچه اش! اولین بار بود مامانم مارو تنها میزاشت که نگو رفته بود بیرون خرید با کلی استرس رفتم تو اتاقش از پشت چسبیدم بهش برگشت منو دید لباشو گذاشت رو لبام و باهمدیگه وررفتیم که گفت اینجا بچه خوابه بریم اون اتاق انداختمش رو تخت کیرمو گرفت دهنش به ساک زدن منم افتادم روش و به تلنبه زدن یه ربع بیست دقیقه شالاپ و شولوپ کردمش آبم داشت میومد کیرمو کشیدم بیرون با دستاش برام جق زد آبم پاشید رو سینه هاش چه آبی چقدر زیاد که تخم دردم تموم شد درجا . دیگه هرموقع هرجا میدیدیم همو میمالیدیم خودمونو به هم
کلا مثل بنز میداد هم خیلی حشری بود هم خیلی پروو
بارها تصمیم گرفتیم جداشیم اما نشد
مسافرت هم میرفتیم تا موقعیت پیش میومد همو میمالیدیم
تو خونمون هم صبحا چون من دیرتر از همه میرفتم سرکار تا بقیه میرفتن سریع میومد تو اتاقم خودش عاشق خوردن کیر بود سریع برام ساک میزد جنده خانم مثل یه حرفه ای برام میخوردش
یه بار پریود بود گفتم بزار از کون بکنمت گفت بخدا داداشت دیشب کرده سوراخم میسوزه بزار میخورم برات آبت بیاد گفتم باشه و شروع کرد به ساکیدن تا آبم میخواست بیاد گفتم بخاب بخابم روت خوابیدم رو کونش آبمو ریختم لای کونش
سکس بعدیمون نزدیکای روز تولدم بود که دعوتم کرد خونشون و منم رفتم برام کیک و کادو خریده بود اما مهمترین قسمت کادو خودش بود که گفت هرکاری دوس داری میتونی باهام بکنی منم که عاشق سکس دهانی کیرمو میزاشتم دهنش بعد میکردم تو کوسش چند بار از کوسش به دهنش تکرار کردم تا اینکه تو‌دهنش ارضا شدم
رفتیم ناهار خوردیم‌ازش پرسیدم دوس داری منم کاری بکنم برات گفت برام بلیس
بعد ناهار گذاشتمش لب تخت با اینکه بدم میومد اما کوسشو لیسیدم و چوچوله اشو میکیدم و‌زبونمو لوله کردم تو کوسش که ارضا شد اومد سمت کیرم جوری میخورد انگار تا حالا کیر ندیده بود تا مرز اوق زدن میکرد تو دهنش جوری که کیرمو تخمام همه رو باهم میکرد تو‌دهنش. برش گردوندم لبه تخت سگی کردم توکوسش واقعا بدن سفید و‌نرمی داشت
باهر تلنبه چنان کونش میلرزید که همین الانم هوس کردم بکنمش یعنی داداشم عشق میکنه بااین زنی که داره
ولی الان چندساله کاری نکردیم فقط باهم یواشکی در ارتباطیم
نوشته: بکن زنداداش