داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زهرا و پسرخاله

سلام من زهرامو25سالمه.خیلی وقته که بدون عضویت میام این سایت وداستانای س‍کسیشو میخونم.
میخام منم از قضیه خودمو براتون تعریف کنم…امیدوارم خوشتون بیاد
من1ساله ازدواج کردم اسم شوهرم بهمن هست زندگی خوبی داریم و تقریبا هرشب س‍کس داریم.خب بزارین یکم از خودم براتون بگم که هرچی بگم کم گفتم قدم175وزنم 57کیلوئه و چشمام قهوه‌ای وموهام بلونده رنگ پوستم برنزس و هیکل س‍ ‍کسی دارم
ماجرا ازونجا شرو شد که من قبل از ازدواج پسر خالمو دوس داشتم اسمش محمد ولی پدر مادرم برادرام با ازدواج ما مخالفت کردنو من با بهمن ازدواج کردم بهمن زود به زود میره ماموریت ومن خونه تنهام یه روز بعدازظهر رفته بودم خرید که سره راه محمد(پسرخالم)با ماشین جلوم نگه داشت وگف:سلام دخترخاله کجا؟سوار شو میرسونمت.اولش قبول نکردم ولی بعد که دیدم سره راهشه سوار شدم.تو ماشین مانتوم که خیلی کوتاه بود تا رون پام کشیده شد و پاهای خوش تراشم با اون شلوارجین تنگ زد بیرون محمد یه نگاه به پاهام انداخت وگف:حال آقابهمن چطوره؟گفتم رفته ماموریت.توراه فقط داشت به پاهام وسینه هام نگاه میکرد وقتی رسیدیم اصرار کردم بیاد داخل و شربت بخوره اونم بدون تعارف اومد!!من از اول پیش فامیلامون راحت بودم رفتیم تو و مثل همیشه لباسای راحتیم پوشیدم. یه دامن کوتاه صورتی پوشیدم با یه تاپ مشکی که س‍وتینم که بنفش بود کامل بیرون بود یه ش‍ ‍ورت بنفش که با س‍وتینم ست بودم پوشیدم رفتم پیش محمد نشستم گفتم:خب چه خبرا؟کاروبارت چطوره؟گف:خوبه شکرخدا.پاشدم برم شربت بیارم متوجه شدم که داره نگام میکنه تو آشپرخونه بودم که پرسید بهمن کی میاد گفتم پس فردا.گف ماشالا خیلی عوض شدی بهمن خوب ساختت خندیدم وگفتم خفه شو رفتم پیشش و دولا شدم شربتو تعارف کنم که سینه هام دیده شد و شربت از دست محمدجون افتاد خندم گرفت دسمال آوردم تا زمینو تمیز کنم خم شدم که یه دفعه محمد از کونم گرف و نشوند بغلش گف توله سگ خیلی ناز شدی نمیگی این ک‍یر ما شق میشه حالا بیا جمعش کن گفتم توکه میدونی دوست دارم! پس چرا زودتر نیومدی سراغم گف آآآآآخ فدای تو بشم من خانومی خودمی خواستم حرف بزنم که لباشو گذاشت رو لبام وشروع کرد به مکیدن منم همونکارو کردم دیگه نفهیدم چی شد که لخت رو تختم خوابیدیم س‍ ‍ینه هامو گرفت تو دستاش ومالید منم با تمومه وجودم آآآآآخ واوووووووووخ میکردم برا محمد عشقم آه وناله میکردم سی‍ ‍نه هامو میخورد گف بیشرف اینا چین؟؟منم گفتم امجگن گف جوووووووووووون واااااااااای زهرای خودمی گفتم محمممممد نمیخوای بری پایین تر گف چرا گلم ولی بیا اول تو بخور گناه داره آخــــــه گفتم باشه نفسم و شرتشو دراوردم ک‍ ‍یرش 20سانتی بود صورتی بود وحسابی شق شده بود ک‍ ‍ردم دهنم وخوردم محمد شروع کرد به آخ واوخ کردنو موهامو نوازش میکرد براش ج‍ ‍لق زدمو گفتم محمدم !!گف جوووووونم گفتم نمیخوای این ک‍ ‍س موچولوتو بکنی؟گف واااای این ک‍ ‍س خوشگل مال کیه؟؟گفتم محممممد گف مال کی؟؟؟بلندتر!!گفتم محمممممد گف جوووووووون عشقم بخواب ب‍ ‍کنمت به پهلوخوابیدم وآروم آروم ک‍ ‍یرشو کرد تو ک‍ ‍سم و شروع کرد به تلم‍ ‍به زدن منم آآآآه وناااااله میکردم کم کم تبدیل شد به جیغ محمد تا ته میکرد وبهم فحش میداد آآآآره ج‍ ‍نده جوووووون بهم حال بده میخوام جرت بدم اووووووووف منم جیغ میزدمو میگفتم جرررررر بده واسه خودته
بعداز چن مدل کردن آبشو ریخت رو س‍ینه هام وباهم رفتیم حموم اونجا بازم یکم انگولکم کرد تا صبح پیشم بود وباهم خوابیدیم شب خوب و به یاد موندنی بود بعد از اون دیگه باهم کاری نکردیمو عشقمونو تو قلبمون حبس کردیم

نوشته: زهرا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها