داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داستان من و زنم زهرا (۳)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام مجدد به دوستان
مرسی از کامنت هاتون و این رو لازمه بگم که این داستان کاملا واقعی بوده و من و زهرا با خوبی و خوشی زندگی میکنیم و لذت میبریم به قول زهرا ما یه زوج کاکولد هاتوایفیم
در ادامه ماجراهای خودم و زهرا بگم که من گزیده ای از اتفاقای بینمون رو مینویسم و مرسی از نظراتون
اونشب بعد از مهمونی و سکسمون از شدت مستی رفتیم رو تخت و خوابیدیم تا صبح .
صبح بیدارم شدم و رفتم مغازه و کل روز تو فکر اتفاقای دیشب بودم غروب برگشتم خونه و دیدم زهرا قشنگ مرتب به خودش رسیده یه تاپ نیم تنه و یه دامن کوتاه تا زیر باسن پوشیده شام و خوردیم و جلو تلویزیون بودم که دیدم اومد کنارم و یه لب حسابی گرفتیم گفتم هیچی نمیده تلویزیون برم ببینم تو لپ تاب فیلم چی داریم ببینیم که گفت من یدونه تو گوشیم گرفتم اونو بیینیم؟
گفتم چه فیلمیه بازیگراش کیان؟
گفت ندیدم که خودمم گرفتم ببینیم چیه
با خنده گفت فقط یکم سکسیه
گفتم از کجا میدونی؟ تو که ندیدیش
گفت از کانال فیلم تو تلگرام گرفتم زده بود +۲۴
گفتم ای توله بزار ببینییم چیه
با گوشیش وصل شد و فیلمو پلی کرد
یه فیلم کمدی فیلم( صندوق نامه های تینتو براس)
که توصیه میکنم حتما سری فیلماشو ببینید
درباره شیطنت و خیانتای سکسی زنهای شوهر دار بود که شوهراشون یجورایی کاکولد بودن
فیلم به شدت سکسی بود و تو کل فیلم من شق کرده بودم و زهرا با کیرم ور میرفت مهسام کصش به قدری خیس شده بود پشمام ریخت و هرازگاهی لب می‌گرفتیم و فیلم که تموم شد بهم گفت
خوشت اومد از فیلما
گفتم چطور مگه؟
گفت اخه کل فیلم نخوابید کیرت
گفتم تو که از اینجور داستانا نداری ها؟
خندیدو ازم لب گرفت گفت نه بااااابااااا ولی اخه خب منم زنم دیگه خوشم اومد از فیلمه همونجوری اومد نشست رو صورتم و شروع کردم کصشو خودرن و اونم کیرمو با ولع میخورد یه سکس حسابی کردیم و دراز کشیده بودیم تو تختمون
یه چند دقیقه ساکت بودیم و که یهو زهرا بهم گفت
واقعا از فیلمه خوشت اومد؟
گفتم یعنی چی؟ آره فیلم خوبی بود
گفت یعنی بدت نمیاد من نقش یکی از زنای تو اون فیلمو بازی کنم؟
گفتم ببین راستش من همیشه دوس داشتم که یه زن گوشتی و خوشگل و سکسی داشته داشته باشم که خداروشکر بهش رسیدم دوس داشتم زنم شهوتی و جذاب باشه و با فانتزی بازی حال کنه که خدارو شکر به اونم رسیدم ولی دیگه اینکه اینجوری باشه نه دوست ندارم مثل اونا باشی ولی دوس دارم زنم سکسی باشه لباسای باز و سکسی بپوشه اینکه مردای دیگه با دیدنت چششون دراد دوس دارم اینکه همیشه خوش تیپ باشی مثل یه میسترس لباس بپوشی اینارو دوس دارم ولی اینکه خیانت کنی بهم و سکس کنی با کسی رو نه بیغیرت که نیستم
خندید و گفت غیرت؟ اخه اونهمه سرچ درباره کاکولدی رو من کردم عشقم کاکولد یعنی بیغیرت دیکشنری کن ببین با نیشخند اینو گفت و
برگشت لبامو خورد و گفت پس اگه دوس داری فردا یه رستوران بریم ببین زن میسترس داشتن یعنی چی
گفتم جوووون چششششم میبرمت بهترین رستوران
فرداش یکم زودتر از سرکار اومدم و اماده شدیم که بریم
زهرا یه کفش پاشنه بلند و یه جوراب شلواری و یه دامن زیر زانو و یه کت مشکی پوشیده بود و گفت شورت لازم ندارم تو به جام میپوشی به منم جوراب شلواری خودشو پوشوند و یه شورت بندی داد و کیرمو چسبوند به خایم و بندای شورتو سفت محکم گره زد کیرم شده بود عین کص از لای پام چسبیده به خایم و محکم بسته شده دقیقا مثل چستیتی گفت اینجوری بهتر شد
لباس پوشیدم و رفتیم یه رستوران سنتی
وارد پارکینگ که شدیم رفتم درو براش باز کردم و کیفشو داد به من بخاطر پاشنه بلندایی که پوشیده بود قدش از من چند سانتی بلند تر شده بود و ی ابهت خاصی داشت
وارد رستوران که شدیم چشم همه دنبال زهرا بود و من به این فکر میکردم اگه زن و مردایی که اینجان بفهمن زیر شلوار من چه خبره نگاهشون میخواست چجوری بشه
شامو که زدیم زهرا اومد نشست لب تخت به من نگاه کرد گفت کفشام
منم دولا شدم و کفشاشو براشو پوشوندم که دیدم چنتا زن با یه حسرت خاصی به من زهرا نگاه میکنن و احتمالا تو فکر اینکه چرا شوهراشون اینجوری نیستن
(از نظر من هر زنی یه میسترس و جنده نهفته تو خودش داره)
کفشاشو که پوشید گفت من میرم دستشویی میام الان
رفت دستشویی و اومدنش یکم طول کشید خواستم برم سمت دستشویی که دیدم اومد بیرون بهش گفتم چرا دیر کردی گفت میگم بهت دسشویی بودم دیگه
رفتیم حساب کردیم و زدیم بیرون
تو ماشین بهش گفتم چی شد که دیر کردی
یه نیشخند زد و گفت دیر نکردم دیرم کردن
گفتم یعنی چی؟
گفت پسره صاحب رستوران اومده بود تو راهرو دسشویی قفلی زده بود بهم که شماره بده هی میگفتم من شوهر دارم منتظرمه باید برم پسره گفت نترس شوهری که زنشو اینجوری میاره بیرون زیاد بدش نمیاد زنشو دید بزنن بمالن اتفاقا حالم میکنه
راست میگه سامان؟
چیو راست میگه؟
اینکه تو دوس داری منو بمالنن و اینا
گفتم عشقم اره دوس دارم دید بزننت سکسی هر جمع بشی تو دید باشی ولی حد و حدودمون رو رعایت کنیم من میخوایم با فانتزی بازیمون به زندگی سکسیمون طراوت بدم نکه تورو جنده کنم خودمو کص کش
زهرا خندید و گفت جوووووون یه طراوتی بدم به زندگیمون که عشق کنی
بهش گفتم حالا چیکارش کردی یارو رو خب اگه داشت اذیتت میکرد صدام میکردی میومدم
خندید و گفت نه بابا میومدی یهو میفهمید شورت زنت پاته بد میشد
به زور ازش شماره رو گفتم دست از سرم برداره فقط خیلی بیشور بود
گفتم چرا ؟
گفتم داشتم میومدم یهو دست انداخت کونمو گرفت از رو دامن انگشتم کرد
کیرم که شق شده بود گفتم کص ننش ولشون کن آدمای بیشور و نفهمو وقتی بهت میگم شورت بپوش همینه دیگه
گفت حالا مثلا شورت داشتم مگه نمیتونست کونمو بگیره
اینارو که داشت میگفت تو دلم از لذت و شهوت داشتم حال میکردم و دست انداخت به کیرم گفت اووووووه آقارو باش خب حالا آبشو نیگا تو کی اینقدر بیغیرت شدی من نمیدونستم حالا یکی به زنت شماره داده کونشو مالیده اینجوری راست کردی
اگه یکی بکنتش چیکار میکنی؟
منکه انگار یکم سوتی داده بودم و ضعف خودمو نشون داده بودم من و من کردم که زهرا گفت همین خوبه شوهر کاکولد خودم حالا یه تیکه گوشته دیگه باهم کنار میایم هر ازگاهی یکی چنگ بندازه بهش که جای دوری نمیره من خیلی از دوستامو میشناسم که حتی دوست پسر دارن و شوهراشونم میدونن منکه دوس پسر ندارم و گاهی اینجوری شیطنت میکنیم تا ببینیم چی میشه
ولی این کیر تو فکر نکنم با این انگولکا راضی بشه
توراه برگشت داشتیم حرف میزدیم که یهو گفت
راستی سامان میخوام کلاس رقص برم یکم رقصمو بهتر کنم
گفتم توکه رقصت خوبه
گفت اره میخوام خوشگل تر برقصم تو مهمونیا بیشتر به چشم بیام توکه دوس داری
منکه یه جرقه توم روشن شد
گفتم خب مربی خصوصی بگیریم بیاد خونمون به منم یاد بده دیگه منم خوب بلد نیستم
استقبال کرد و گفت اره اینجوریم میشه پس هماهنگش میکنم
همینجوری با کیر خیس من ور میرفت که گفت
حالا که کیرت خوب راست شده رفتیم خونه پشمای کصم زیاد شده میخاره برام بزنش
گفت چشششم میسترس زهرا با کمال میل
رفتیم خونه و لباسارو درآوردیم و رفتیم حموم نشست رو صندلی حموم و پاشو باز کرد منم ژیلت رو برداشتم و کص و کونشو ژل اصلاح مالیدم و شروع کردم به شیو کردن کص و کون زنم. همه جاشو از سوراخ کونش بگیر تا کصش برق انداختم و پشمای بالای کصشو براش نزدم و فقط مرتب کردم
گفت چرا نمیزنی اونارو؟
گفتم اخه کصت وقتی پشمالوئه با ابهت تر میشه با جذبه میشه مثل زنای تو اون فیلمه که باهم دیدیم
خندید و گفت ای شوهر سکسی من پس از اون زنا خوشت اومده توله اره؟ ایول
اومدیم بیرون و رو تخت رفتم سراغ کصش دروغ نگم نیم ساعتی داشتم کص و سوراخ کونشو لیس میزدم و میخوردم
واقعا بو و طعم بهشت رو میداد یکی از بهترین کص لیسی هایی بود که تاحالا کردم اب کصش کص صورتمو گرفته بود که گفت پاشو بکن توش پاشو دلم کیر میخواد یه کیر گنده میخواد یه تف انداختم رو کیرم و رفتم رو کصش و شروع کردم به تلمبه زدن هی میگفت بکن بکن کیرتو بزرگ کن زنتو بکن خوب نکنیم میرم به پسره صاحب رستوران کص میدما بکن ابمو بیار جووون بکن زن جندتو بکن بکن کص کش بکن منو که یهو ابم ریخت تو کصش و بی حال افتادم روش
چند ثانیه بی حال روش بودم که گفت پاشو برم خودمو بشورم رفتنی تو راه دسشویی شنیدم زیر لب گفت این کیر نیمتونه سیرم کنه باید به فکر باشم
گفتم چی گفتی؟
گفت میگم دوست دارم عشقم
چند روز بعد بهم گفت هماهنگ کردم فردا مربی میاد توام کاراتو بکن که فردا ساعت ۴ میاد
گفتم خانمه دیگه؟
گفت نه مربی خانمشون وقتش پر بود یه آقا رو هماهنگ کردم اونم کارش خوبه
فرداش از سرکار اومدم دیدم زهرا رفته حموم یه ارایش سکسی کرده و داره اماده میشه منم رفتم یه دوش گرفتم اومدم دیدم زهرا یه لباس دیسکویی تا بالای زانو پوشیده و سوتینم نبسته و نوک سینه هاش قشنگ مشخص بود و یه جفت کفش پاشنه پوشیده
گفتم فکر نمیکنی لباست خیلی بازه؟
گفت نه بابا باز نیست این مربیا انقدر اینجوری دیدن که من به چشم نمیام بعدشم تو پیشمی دیگه حواست بهم هست
ساعت ۴ ربع اینا بود که زنگ خونه زده شد و رفتم درو باز کردم. یه آقای جوون حدودا ۳۰ ساله همسن خودم خوشتیپ و خوش هیکل بود سلام علیک کردیم و خودشو معرفی کرد محمد بود اسمش دعوتش کردم داخل
ادمد داخل و زهرا اومد استقبالش و زهرا رو که دید مشخص بود رنگش عوض شد زهرا اومد باهاش دست داد و تعارف کرد بشینه و براش نوشیدنی ریخت آورد
سینی رو که تعارف کرد دولا شد دیدم محمد چشاش تو سینه های زنمه و شربتش رو برداشت و زهرا رفت رو برو نشست رو مبل پاهاشو انداخت رو پاش و شروع کردیم درباره نحوه آموزش و این چیزا حرف میزدیم که یهو یچی دیدم چشمام چهارتا شد
زهرا پاشو از روی پاش برداشت و کنار هم گذاشت و چون روبروی ما نشسته بود دیدم از زیر لباسش شورت قرمز توری پوشیده و بخاطر سفید بود لباسش رنگ شورتش قشنگ مشخصه
نگاه محمد کردم دیدم قشنگ داره کص زنمو نگاه میکنه و چند ثانیه زول زده بود لای پای زهرا
من با چشم هی به زهرا اشاره کردم که پاشو جمع کنه که یهو زهرا گفت جانم سامان جان چرا چشم میندازی کارم داری؟
که زبونم بند اومد گفتم هیچی عشقم میگم کارو شروع کنیم
محمد یه فلش درآورد و گفت با این آهنگا کار میکنیم
اهنگارو پلی کردم و رفتیم سراغ آموزش
حین رقص هی به بهونه آموزش به بدن و دستا و کمر زهرا دست مینداخت و چشماش کلا تو سینه و پاهای زهرا بود
یه نیم ساعتی تمرین کردیم که یهو گوشیم زنگ خورد
برداشتم دیدم مدیر ساختمونه حال و احوال کردیم و گفت اگه امکانش هست چند دقیقه برم پارکینگ کارم داره
گفتم اگه بشه بعدا بیام که گفت بقیه همسایه هام هستن و الان برم قطع کردم زهرا گفت کیه گفتم مدیر ساختمون بود کارم داره میگه بیا پارکینگ
زهرا گفت خب برو ببین چیکار داره که با چشم اشاره کردم به محمد که یهو زهرا گفت تا تو بری و بیای منو محمد جون بقیه تمرین رو انجام بدیم برو زود برگرد
منم گفتم باشه و رفتم سمت پارکینگ
کارم تو پارکینگ یه ربع بیست دقیقه ای طول کشید و همش تو فکر زهرا و محمد بودم که زنم با اون لباس با محمد تنها تو خونه خودم منم اینجا
صحبتا تموم که شد سریع برگشتم سمت واحد خودمون درو باز کردم و رفتم تو که دیدم زهرا یکم موهاش و اینا بهم ریخته س و یکمم انگار عرق کرده و بوی شهوت تو خونه پیچیده بود محمد ندیدم گفتم محمد کجاس گفت کارش تموم شد رفته دسشویی
گفتم این چه وضعشه چرا اینجوری بهم ریخته ای و عرق کردی؟
خندید و گفت نترس بابا رقص اخر آهنگ آذری بود بخاطر رقص پا و اینا اینجوری شدم
منکه باور نمیکردم، محمد اومد بیرون و گفت ااا اومدی
تبریک میگم واقعا خانوم با استعدادی داری واقعا کارشو خوب بلده و خوب یاد گرفت منکه واقعا از داشتن همچین شاگردی لذت بردم البته شمام عالی هستین (با خنده)
یه سری تمرین گفتم به زهرا جون اونارو دوتایی انحام بدین تا جلسه بعدی
پولشو حساب کردم و خدافظی کردیم رفت
همینکه رفت به زهرا گفتم اینجا چه خبر بود چرا میخندید؟
گفت من چه به دونم چرا میخندید و رفت سمت دسشویی
جلو در دولا شد و شورتشو درآورد داد گفت اینو تو دستت یه آب بزن عرق کردم بو نگیره
رفتم شورتو ازش گرفتم و دیدم شورتش خیس خالیه قشنگ ترشح توش بود ولی ترشح آب کص زهرا نبود چون خیلی غلیظ تر بود
درو باز کردم رفتم تو دسشویی گفتم این آب کیه من رفتم پایین چی شده اینجا؟
گفت وااااای چیشد یهو ادا غیرتیا رو درمیاری دیگه دارم کلافه میشما میخواستی غیرت داشته باشی زنتو با یه مرد دیگه تنها نذاری که اینجوری مشکوک نشی
آب کصمه یکم رقصیدنی حشری شدم ترشح کردم
گفتم این آب کص تو نیست نه رنگش نه بوش
گفت دیگه نمیدونم شایدم آب کیر محمده
میخوای زنگ بزن ازش بپرس من رفتم پایین زنمو کردی یا نه؟
البته فکرم نکنم تو بدت اومده باشه که محمد زنتو کرده باشه با اشاره به کیرم اینو گفت
دیدم کیرم به قدری سیخ و خیس شده که از زیر شلوار و شورت آب پس داده رو شلوارم
خندید و گفت برو شورتتو بشور تو با این چیزا کاریت نباشه امشبم شمام مام خبری نیست چند روزه یادت رفته اربابت کیه میسترس کیه برده کیه خودت شام درست میکنی
درو بستم و رفتم تو حموم و شورت خیس زنمو شروع کردم به شستن و مطمئن بودم که این آب کص زهرا نیست و از این موضوع هم به شدت ناراحت بودم و هم خیلی حشری شده بودم و کیرمم که هنوز راست بود به این فکر میکردم که اگه واقعا زنم به محمد کص داده باشه چی؟

اونروز یکم باهم سرد بودیم و تا شب تو فکر شورت خیس زنم تو نبود خودم بودم
چند وقت که گذشت یه شب دوباره موقع فیلم دیدن گفت راستی یه فیلم دیگه از اون کارگردانه گرفتم میبینی؟
گفتم کدوم اسمش چیه؟
گفت همون فیلمه که دیدیم دیگه
گفتم باشه بزار
وصل شد به تلویزیون و فیلم رو پلی کرد
فیلم monamour از تینتو براس بود
اینم با همون موضوع قبلی بود
یه زنی که از رابطه شدبا شوهرش راضی نیست و به توصیه یه رفیق شروع میکنه به کص دادن و رابطشون رو دوباره با این کار زنده میکنه و هم خودش لذت میبره و هم زندگیش از یکنواختی درمیاد
به قول سیلویا ( حسادت قویترین داروی تحریک مردانه)
یکی از قشنگ تربن فیلمهایی که تابحال دیدم بود
و البته شایدم یجورایی خاطر شباهت نقش اول فیلم یعنی مارتا به زن خودم زهرا بود که باهاش ارتباط خوبی گرفتم
فیلم که تموم شد طبق معمول کیرم شق و کص زهرا خیس داشتیم ور میرفتیم باهم که زهرا از تو گوشیش که هنوز وصل بود به تلویزیون عکسای قدیمی که براش فرستاده بودم رو آورد که یه مرد برده دوتا میسترس میشه
همینجوری داشت ورق میزد که یهو از پرسید
دوست داشتی دوتا میسترس داشتی؟
گفتم یعنی چی؟
گفت واضحه دیگه یعنی دوتا میسترس داشته باشی برده ۲ تا زن باشی کص دوتا زن رو بخوری و بهشون سرویس بدی
گفتم تو چی ؟ دوس داشتی چنتا برده داشته باشی؟
با پرویی و خنده گفت اره چنتا برده چیه دوس داشتم ۱۰ شوهر و ۲۰ تا برده داشته باشم تا همش به کص و کونم سرویس بدن
منم که پرویی زهرا رو دیدم گفتم اره دوس دارم دوتا یا چنتا میسترس داشته باشم
گفت جدی میگی؟
گفتم اره چیم از تو کمتره مگه؟ تو ۱۰ تا ساپورت میکنی من دوتا نکنم؟
خندید و گفت جوووووون بابا قویییی
گفتم حالا چیشد پرسیدی؟ میسترس برام در نظر گرفتی؟
اینا فانتزیای خودمونه نری به دوست و آشنا بگی آبرومون بره
گفت نه کس خاصی نیست مامانم اومد تو ذهنم یهو
اخه اون بنده خدام تنهاس کسیو نداره بعضی وقتا هم خسته میشه هم توجه لازم داره حالا جای دوری نمیره بعضی وقتام چنتا کاراشو بکنی یکم ماسازش بدی تو کارای خونه کمکش کنی و اینا حالا اگرم خواست یه حالی ام به زن بیوه بدی (خندید و رفت دسشویی)
من تو فکر حرفای زهرا بودم که اومد بیرون
بهش گفتم یعنی تو مشکلی نداری من برده یه زن دیگه بشم؟
به کص و کون یه زن دیگه سرویس بدم؟
گفت اولا یه زن دیگه نیست و مادرمه دوما وقتی تو اینقدر منو آزاد و راحت میذاری منم میخوام همینکارو کنم وقتی علاقه داری گرایش داری نمیتونم منعت کنم که بعدشم هم تو لذت میبری هم مادرم
منکه همینجوری تو فکر بودم گفتم باشه اگه تو مشکل نداری قبوله
راستشو بگم از خدام بود به خدمت کص و کون مادر زنم دربیام هم یکی از فانتزیام بود داشتن رابطه با مادر زن همم از مادر زنم بگم که راضیه یه زن بیوه ۴۷ ساله و تبریزی وزن حدود ۸۵ قد ۱۸۰ رنگ پوست سفید و واقعا میلف سکسی بود
من همیشه تو نخ و حشرش بودم مثل اینکه قرار بود از این حشر در بیام
هفته بعد دوباره کلاس رقص داشتیم و قرار بود محمد ساعت ۶ بیاد خونمون برای آموزش
من راس ساعت ۶ رسیدم و دیدم ماشینش پارکه جلو در
کل اتفاقای دو هفته قبل اومد تو ذهنم و مثل برق خودمو رسوندم بالا
کلید انداختم درو باز کردم رفتم داخل دیدم محمد نشسته و زهرام تو آشپزخونه با یه دامن بلند و یه بولیز آستین بلند تو آشپزخونه داره شربت میریزه
سلام و احوال پرسی کردیم و زهرا اومد گفت اتفاقا اقا محمد تازه الان رسیدن
از تیپ زهرا تعجب کردم و پیش خودم گفتم میخواد دفعه قبلی رو جبران کنه
شربت رو خوردیم و گفتم شروع کنیم که محمد رو به زهرا گفت با این لباسا راحتین؟ فکر کنم لباسات یکم مناسب رقص نیست و رو به من کرد و گفت نظر شما چیه؟
من تا اومدم جواب بدم زهرا گفت اتفاقا خودمم احساس کردم لباسم مناسب نیست ولی انقدر لباس دارم گیج شدم نتونستم انتخاب کنم میشه شما کمکم کنی برای انتخاب لباس؟
محمد یه نکاه به من کرد و گفت حتما چرا که نه شما برو عوض کن بیا من نظر میدم
زهرا گفت اینجوری نمیشه خیلی زیاده و من اصلا نمیتونم انتخاب کنم ماشالا بلده کاری خودت بیا در کمد لباسامو ببین بگو چی بپوشم که محمد گفت باشه
منکه همینجوری حرفم مونده بود تو دهنم پاشدم و دنبالشون رفتم تو اتاق که یهو دیدم شورتای زهرا که دیشب حموم بودم داده بود بشورم رو پهن کرده بودم رو رخت آویز ولی زهرا جمع نکرده و همونجوری گوشه اتاق بود
زهرا تا منو دید گفت سامان جون این شورتارو دیشب شستی تمیزه دستت درد نکنه بزارشون کشو لباس زیرام
محمد که نتونست جلو خندشو بگیره گفت لباسات کجاش؟
زهرا در کمد رو باز کرد و محمد شروع کرد به نگاه کردن به لباسا و انتخاب، منم داشتم شورتای زنمو جمع میکردم
محمد یکم گشت که یهو اونی که نباید انتخاب کنه رو انتخاب کرد
یه لباس گیپوری بدن نما با بالا تنه و دستای کاملا باز از بالا تا سینه و از پایین تا زیر باسن بود
گرفت جلو زهرا و کفت این خوبه
زهرام بی هیچ مقدمه ای گفت چشم هرچی استاد بگن و شروع کرد به باز کردن دکمه های بلوزش و رو به من گفت زیپ دامنو باز کن
منم بدون توجه به اینکه محمد وایساده بی اختیار مثل یه برده دست انداختم زیپ دامن زنمو جلو محمد باز کردم و همزمان زهرا بلوزش و درآورد
وای خدای من چی میدیدم؟
اینهمه جندگی و بی حیایی رو تاحالا از زهرا ندیده بودم
زهرا یه دست شورت و سوتین قرمز بسته بود و با بندای جوراب، جوراب شلواریشو نگه داشته بود
من همینجوری پایین تا بالای زهرارو نگاه میکردم که تازه متوجه حضور محمد شدم که داره زنم رو تو اون ست جلو من برانداز میکنه
منکه کیرم به سیخ ترین حد رسیده بود تازه فهمیدم چرا زهرا اول اون لباسو پوشیده بود تا منو اینجوری تحقیر و به لذت برسونه
رفتم لباسو ازش گرفتم و پوشوندم به زهرا
شورت و سوتین قرمزش از زیر گیپور کاملا مشخص بود و رفتیم شروع کردیم به تمرین
محمد که دیگه کاملا روش باز شده بود خیلی راحت به هرجای زهرا که دوست داشت به بهونه آموزش دست میزد
یکم که گذشت زهرا یهو گفت راستی یکم مشروب نخوریم؟
محمد از خدا خواسته سریع قبول کرد و منم گفتم باشه بخوریم
رقتم بشاط رو بچینم که دیدم مزه هیچی نداریم
گفتم زهرا میخوای باشه برا بعدا مزه هیچی نداریم
زهرا که واسه خودش برنامه چیده بود گفت عشقم یه دقیقه از سر کوچه سوپری میگیری؟ حیفه آخه هوس کردم
منم که قشنگ برده زهرا شده بودم گفتم چشم و رفتم سمت در و آسانسورو زدم و رفتم سوپری
توراه تا سوپری همه فکرم خونه بود و وقتی داشتم برمیگشتم نزدیکا خونمون به پنجره اتاقمون نکاه کردم دیدم انگار یکی داره از پنجره نگاه میکنه
رفتم بالا و درو باز کردم دیدم مشغول رقصن
یکم مشروب خوردیم و قشنگ داشتیم مست میشدیم که یهو محمد گفت سامان سیگار داری؟
گفتم اه چقدر حواس پرتم من یادم بودا بگیرم فراموش کردم که زهرا گفت میشه لطفا بگیری؟ مشروب بی سیگار فایده نداره
محمد گفت اگه زحمتی نیست ممنون میشم
برگشتم سوپری و تو مسیز خونه دوباره پنجره رو دیدم که بازم یکی داشت نگاه میکرد
دقت کردم دیدم زهراس
رفتم بالا درو باز کردم دیدم محمد داره وسایلشو جمع میکنه که بره و زهرا رو ندیدم
گفتم کجا میری تازه سیگار گرفتم زهرا کجاس؟
گفت زهرا جون رفت دستشویی و من یه کار واجب برام پیش اومد باید برم ببخشید بخاطر تایم کم جلسه بعد اضافه کار میکنیم
پولشو حساب کردم و خداحافظی کرد و رفت
من که سیگار تو دستم بود یدونه روشن کردم یهو یاد صحنه ای که تو کوچه دیدم افتادم، رفتم تو اتاق پیش پنجره که چشمم افتاد به زمین
بله
شورت خیس زهرا کف اتاق زیر پنجره بود و دقت دادم دیدم چند قطره اب کیر ریخته رو زمین کنار شورت
ناخود آکاه شورت رو برداشتم و گذاشتم رو زبونم و ابشو مزه کردم و بوش کردم دقیقا مزه قبلی رو میداد
تاره فهمیدم چرا زهرا از پنجره نگاه میکرد
از اونجا آمار منو میگرفت و همونجا داشت به محمد کص میداد
یهو با صدای زهرا برگشتم که گفت ااا اومدی؟ سیگار خریدی؟
یه نگاه به شورت تو دستم کرد و گفت دستت در. نکنه اونو برام بشور بنداز خشک شه
اومد یه نخ سیگار گرفت و رفت تو پذیرایی
منم رفتم سمت حموم و شروع کردم به شستن آب کیر محمد از رو شورت زنم چون دیگه مطمئن بودم زهرا به محمد کص داده و از عمد شورتشو اونجا گذاشته که من بفهمم ولی یجوری رفتار میکرد انگار نه خانی اومده نه خانی رفته
اومدم کنار زهرا نشستم سیگارش که تموم شد گفت کص مبخوری؟ اشاره کرد به کصش
رفتم لای پاش و شروع کردم به خوردن کصش
طعم کصش با طعم اب کیر محمد قاطی شده بود و هی منو نگاه میکرد و با نیشخند میگفت خوشمزست؟ دوست داری طعمشو؟
منم با سر جواب میدادم که اره
و تو خودم واقعا داشتم از خوردن کص زنم که چند دقیقه قبل توسط یه کیر دیگه گاییده شده بود لذت میبردم و به روی خودم نمیاوردم که یهو بی اختبار شلوارمو درآوردم و کیرمو کردم تو کص زهرا
با همون فشار اول تا ته رفت تو و زهرا به جووون کشید و گفت آهان حالا شد مردی گفتن مثلا یکم کیر بده به خورد کص زنت
تا قبل اینکه زهرا رو بکنم هنوز شک داشتم که زنم به محمد کص داده یا نه ولی وقتی گشادی کص زهرا رو دیدم دیگه کاملا برام مشخص بود که بله زنم رسما کص دادن رو شروع کرده و این موضوع شهوت منو ۱۰۰ برابر میکرد و باعث شد مثل بنز آبمو بریزم تو کص زهرا که زیر لب گفت جوووون دوتا آب کیر اونم تو نیم ساعت…

ادامه…

نوشته: سامان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها