داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

داستان سکس با زن داداش (۱)

سلام داستانی که میگم مال 2 سال پیشه وقتی که 15 سالم بود من اسمم علیه و یه زن داداش حدودا 26 ساله دارم به اسم مهین.
من رو این زن داداشم از همون روز اول که دیدمش کراش داشتم بدن گوشتی قدی برابر شاید کمتر از من خود من 170 اون یه میلف گرانیته به موسی بدن تپلی داره و فکر کنم نسبت به قد برابر به منش که وزن من که 50 بود حدود 90 کیلو وزن داشته باشه. درست 3 برابر من تپل بود ولی چون بیشتر بدن گوشتی ای داشت 150 کیلو نبود😊اون حامله بود به شدت چاق شده بود و رونا و کونش بزرگ شده بودن دوره هشتم بارداریش بود و منم همش خونه اینا پلاس بودم حتی یبار پدر مادرم رفته بودن بعد ها شهرستان تا 2 ماه خونشون موندم،بگذریم از اینا داستان از یه روز مبارک شروع شد که اون جلوم تو دوران هشتم بارداریش که شکمش حسابی بزرگ شده بود و تنها بودیم لباس جذابی پوشیده بود مثل همیشه و با روسری باز. (تو خانواده ما کسی به روسری و اینا اهمیت نمیده البته پیش فامیلا نزدیک)
بهم گفت آخ داره تکون میخوره دستشو گذاشته بود رو شکمش و لبخند میزد و داشت به شکمش نگاه میکرد گفت بیا توهم دستتو بزار من نسبت بهش حشری بودم و اون مثل زنای دیگه باهات خوب رفتار میکنه ولی تا دست بشون بزنی بات شکر آب میشن و من خوب این رفتار زنارو میدونستم و اینم میدونستم که از رو حشریت نیست فقط دوس داره من حشری شم. زنا سندرم حشری کن بی قرار دارن دستمو به شکمش زدم خیلی سفت بود، اصلا به اون تپلیش نمیومد شکم سفتی داشته باشه و من همش با تصور شکم نرم و کص و کون میلفش جق میزدم و این اولین برخوردم با شکمش بود که دیدم سفته تو دلم گفتم اوه بخاطر بچه تو شکمشه لبخند میزدو دست چپش سمت چپ شکمش و من دست راستم وسط شکمش و رو نافش بود گفت میخوای ببینی چقد بزرگ شده شکمم گفتم اگه خجالت نمیکشی نه گفت نه بابا شکممو میبینی دیگه چیه مگه تازه تو 12 سالته گفتم باشه دستمو با دست چپش گرفت و از رو شکمش کشید و با اونیکی دستش بولیزشو تا زیر سینه هاش کشید بالا، قبلا دخترا تا 15 سالگی بچه 15 امشو میزاییدن اما برا دخترا امروزی سن اون موقعش واقعا برا کصا امروزی کم بود. شلوارش به خاطر شکم بزرگش رفته بود پایین و اونم عادت داشت شلوارشو پایین تر میزاشت مخصوصا تو دوران بارداریش که سختش بود شلوارش تا شکم بالا باشه بالای کصش تا خط کصش معلوم بود ولی خط کصش معلوم نبود، یه کص سفید و خیلی گنده و تپل میلف و شکمی سفید ولی پوست بعضی جاهای شکمش ترک برداشته بود شکمش واقعا بزرگ بود من اولین بار زن حامله میدیدم که شکم به این بزرگی داشته باشه.
گفت دستتو بزار اینجاش ببین داره تکون میخوره یکم دستم گذاشتم حتی گوشمم گذاشتم بعد دستشو گذاشته بود رو صورتم میگفت چیزی میشنوی گفتم یه کوچولو و هی صورتم میمالیدم به شکمش و حال میکردم و صورتم رو به کصش بود دستش نرم بود و یکم کوچیکتر از دستای من همیشه همین عادتو داشت به شوخ آروم دستش میزاشت رو صورتم و با لب خندون بهم نگاه میکرد و انگشت پنجمش نزدیکا لبم کف دست راستش رو صورت چپم و با 4 انگشت آروم میزد به صورتم اونروزم اونطوری زد و 3 ثانیه نگه داشت و دستش کشید و گفت پاشو. اون موند تا یه روز دیگر بعد مدت طولانی

بعد یه روز داشت ظرفارو میشست و منم مثل همیشه کلش آف کینگز بازی میکردم که یهو رو مبلشون که نشسته بودم آشپزخونشون اپن نداره با حال یکیه از این مدل جدیدا که تو تهران اکثرا رو بورسه، روی مبل تک نفره طوسی رنگشون نشسته بودم که رو به آشپزخونه بود و من یهو چشمم به کونش زیر اون شلوار جذب مشکیش افتاد از همونا که دخترا و زنا میپوشن شبیه ساپورت مشکی رنگ دست چپم کردم تو جیبم چنتا عکس ازش گرفتم و داشتم از تصاویر زنده کون زن داداش خوشگلم که حالا دخترش 3 سالش بود و اولش ازش بدم میومد نوزاد بود یه سر بزرگ داشت و قیافه ای تضاد شیرین و تو دل برو پس زیاد دوسش نداشتم ولی خب دختر برادرم بود دیگه یه کوچولو دوسش داشتم ولی شیرین نبود ولی وقتی 3 سالش شد لب صورتی و چشمای بزرگ و خوشگل مثل ماه و موهاش بلوند و خیلی شیرین شده بود و من خیلی اونو دوسش دارم اما نه از دوست داشتنایی که مادرشو داشتم. اون روزم یه تی شرت بدون آستین مث همیشه پوشیده بود با یه بند مشکی پس مشکی بود سوتینش
بعد رفتم به بهونه آب آشپز خونه و نگا کونش کردم دیدم از این شورت لامبادا ها که تو خارج برا سواحل دریا ها میپوشن دیدم یه خطه فقد شورتش رفته لا کونش و یه تیکه جلو کصش اون شلوار مشکیش واقعا تنگ بود براش و اون خودشو به من داشت نشون میداد. بعد رفته بودم خونشون یه روز دیگه که چند روز موندم و اون یه روز رفت حموم و حمومشون تو اتاقشون بود و در اتاقو بسته بود و داشت حموم میکرد و رفتم اتاق و بهش گفتم زن داداش من آیسا رو میبرم پایین تو پارکینگ با بچه های دیگه دوچرخه سواری کنه درو باز کر موهاش خیس بود از پلکاش آب میریخت و تا بالای سینه هاش که مث برف بودو داشتم میدیم و واقعا حشری شدم و یه نگاه حشری بش کردم و اونم با عشوه نگام کرد و اون لبای پروتزی گندشو به حرکت در آورد و آروم گفت باشه مواظبش باش منم نیم ساعت دیگه میام بیرون گفتم باشه و بردمش بیرون و با بقیه بچه ها بازی کردن پارکینگشون خیلی بزرگ بود و اونجا بازی کردن و داداشمم سر کار بود مثل همیشه که رفتم بالا براش آب بیارم هرچی زنگ زدم درو باز نکرد زن داداشم یادم افتاد که اون الان پشت 2 تا در زیر دوشه پس بیخیال شدم و حدود 40 دیقه هم بازی کرد و بردمش بالا با آسانسور درو باز کرد زن داداشم رو موهاش یه حوله صورتی پیچیده بود یه شلوار راحتی و یه سوتین و یه تیشرت سرمه ای، بهش گفتم زن داداش چه عجب امروز از مدل تنگ پوشیدن اومدی بیرون گف رون هام درد میکنن زیاد تنگ میپوشم گفتم زن داداش توهم که ماشالا با این گوشتا شلوار تنگ به اون کوچیکی میپوشی که انگار یه پارچ آبو ریختی تو یه لیوان با فشرده کردن گوشتات تو اون شلوار کوچیک بپا یهو خشتکت پاره نشه همچی بزنه بیرون قهقهه زد و یکم خندید و گفت نه بابا نترس بعد بعم گفت تو نمیخوای بری حموم؟ خجالت نکشا خواستی برو. گفتم خجالت کدومه گفت اگه میخوای برو گفتم باشه گفت میری گفتم آره خندید و گفت واقعا میری منم دوباره گفتم اره و یه عشوه ای نگام کرد بعد بهم گفت تو برو دوش بگیر من آیسا رو میبرم خونه مادرم و یه ساعتی دیگه میایم تو راحت حال کن بعد با مکث گفت زیر دوش آب گفتم باشه رفتم اتاق اول لباسامو در آوردم پرده زبرارو کشیدم پایین وقتی رفت حمله کردم به کشو لباسای زیرش اوخ اوخ یه سوتین داشت بوی عرق سینه هاشو میداد لیسش زدم حسابی و خوردمش با لباس زیرا تمیز کاری نداشتم چون اونارو از مغازه هم میشه خریدشون، بعد رفتم سراغ یه شورتش بوی عجیب عرق کصشو میداد یه شورت مشکی رنگ که حسابی بوی عرق کص میداد خیلی حال کردم با عرق کص زن داداشم و لباس زیراش یه شورت سرمه ای رنگ بود که توش آب کص ریخته بودو از این نیمه لامبادا ها بود حسابی روش عرق یه کص سفید و تپل و ناز و تمیز که مال زن داداشم بود بوش دیونم میکرد تازه اون آب کصی که ریخته بود مال خود ارضایی نبود تازه شوهرش شبا میگادش ولی روزا سا با من خونه بوده یا با من بیرون و اون شورت نمیتونست مال بیشتر از یه هفته پیش باشه… یعنی زن داداشم با حرف زدن با من خیس کرده بود؟ اون مایع لجز روی شورت سرمه ای رنگ که حسابی سفید و زیبا بود و خود نمایی میکرد آب کصش بود؟ حسابی حال کردم و رفتم حموم آقا حموما اول چراغ روشن کردم رفتم تو اولش رو رادیاتور روبروی در یه شورت نظرمو جلب کرد رفتم جلو گرفتمش دستم دیدم خیسه آبه البته H₂O نه آب کص، اون شورتشو شسته بود و اونجاگذاشته بود و من همینک داشتم میدیدمش اون شورت همون دلیلی بود که زن داداشم میدونست من به خاطرش از حموم دیر در میام و برا اینکه راحت و بدون استرس اینکه زن داداشم بگه اون تو 2 ساعته داره چیکار میکنه، برای فارغ بودن از این حس ها بود که اون فهمیده بود من با شورت و ستویناش جق میزنم و اونطوری که عشوه میومد و واقعا که میری حموم، میگفت که وقتی شورتشو دیدم بفهمم به خاطر شورتش میگفته و اینکه از رفتنم به حموم خوشحال بوده حشری شم و منو برا کصش ردیف کنه و حالی به من بده و یکی از دلایل رفتنشم این بود که شورتش اونجا بود خجالت میکشید من اونجا با شورتش کلنجار برم و کصش بی ثمر بمونه و از این صحنه تهی بودن کصش خجالت میکشید.

اوخ اوخ شورتو برداشتم گرفتم دستم سمت سوراخ کصشو نگاه کردم و لیسش زدم و مالیدمش بوی خوبی داشت رو اون شورت قهوه ای رنگ آب کیرمو خالی کردم بعد یه آب ساده زدم بهش و انداختمش اونجا سطل آشغال حمومو آوردم جلوم دیدم یه چیزی رول پیچه سفیده قرمزی هم داره پشتش بازش کردم دیدم یه نوار بهداشتی که مربوط به زن داداشمه منم دنبال همین بودم، بعدش دیدم پر پریوده قشتنگ نگاش کردم از دست کص زن داداشتم بعید نیست نوار بهداشتی رو تا خرخره پره پریودش کرده بود از اونور نوار بهداشتی که پلاستیکی شفافه دیده میشد خونا و تا اونجا اومده بود. کل سطح نوار بهداشتی پره خون قرمز و یه نقطه هایی زرشکی رنگ با بوی بسیار عالی بود حسابی با پریود زن داداشم جق زدم و ازش چند تا عکس گرفتم با گوشیمو رولش کردم گذاشتم سر جاش، زن داداشمو هرشب داداشم میگایید اون 6 تا النگو دستش بود که کوچکترین تحرکشو میشنیدم. وقتی چراغا خاموش بودو کامل خواب بود دخترشون و من خودم به خواب زده بودم زن داداشمو لخت میکرد داداشم و از صدای النگو هاش میفهمیدم البته اونا اتاق خوشون بودن و من حال پذیرایی میخوابیدم و در که نیمه بستش میکرد و لختش میکرد جیلینگ جیلینگ النگو هاش حشریم میکرد بعد صدای نفساشون میومد تو تاریکی شب به صدای نفس کشیدن و زیر کیر بودن اون گوشت گوش میکردم و بعد وقتی براش ساک و جق همزمان میزد یا خشن بود سکسشون یا دستشو تکون میداد صدا النگو هاشو میشنیدم ولی زنداداشم خیلی حشری و کص بزرگه و اصلا هرشب یه بار براش کافی نبود. تازه اون از همون یه شبم زیاد لذت نمیبرد چون نه صدای آهش میومد نه نالش حسابی گشاد بود. اینجور کصا یه کیر کوچیکم بره توشون همون اولش بعدش گشاد نیشن ول میشن. کص بزرگشو نمیتونست سر حال بیاره داشم ولی ارضاش میکرد و زن داداشم میرفت اول دستشویی و خودشو میشست قشنگ شیرو که میگرفت دستش و کصشو میشست صدای شستن کصش تابلو بود بعد داداشم و… اون روز یه تنظیف بلند ولی نازک تو حموم پیدا کردم که فهمیدم گذاشته لاش و از پشت و جلو با دستاش گرفته و مالیده به خودش و ارضا شده…
دستمو بهش زدم دیدم دستم لیز شد آب کصش روش بود. آب کیرتون دیدید دست میزنی چطوری لیزه ولی خشک مانند هم هست…؟ آب کص هم مث اونه… لیسش زدم و آبشو خوردم این زن خیلی هاته نوارش تو سطل آشغال پر خون خیس مال امروز بود که پریود شده و به خاطر همون لباس گشاد هم پوشیده بود حالا علت لباس تنگ نپوشیدنشم فهمیده بودم. بعد یه کیلو آب کص رو اون پارچه بود که بوش کردم و اون آب کص خوشمزه لیزشو لیسیدم و خوردم. اونا اومدن و صدا درو شنیدم ولی بی تفاوت بودم زن داداشم اومد تو اتاق و گفت وای تو هنوز نیومدی بیرون. گفتم نه دوش آب گرم حال میده یکم دیگه میام بیرون و خندید گفت دیونهههه باشه و شلوارم و بولیزمو برداشت برد بندازه تو لباسشویی که صدای بود کردن شنیدم بله تصورم این بود داره شورتمو بو میکنه منم آب کیرمو وقتی با شورت و سوتیناش جقد زدم لخت بودم و دیدم آبم میاد آب کیرم ریخم لاش و. شورتو گذاشته بودم جیب شلوارم که تو ماشین شسته شه ولی الان دست زن داداش حشریم بود که گشته بود تا شورتمم پیدا کنه و حالی باهاش کنه که من یکم آبو کم کردم دخترش تو حال پذیرایی بود و اون تو اتاق داش بو میکرد و به به میگفت غافل از اینکه من گوشای تیزی دارم صدا آب هم که کمه و اون داشت جق میزد و حال میکرد صدا اوخ اوخش میومد و آب کیرمو خورد و گفت به به عجب طعمی داره ای جونم و آروم اینارو میگفت ولی من میشنیدم بلخره همه آب کیرام که مثل یه جارو برقی کشید تو حلقش و میگفت جون چه آب کیر تر و تازه و با طراوتی… 20 دیقه وحشیانه جق میزد حتی صدای جق زدنشم میومد و آخای بلند و آب کصشو خالی کرد و آه بلند و آخرشم اوممم کرد از اتاق آروم رفت. بیرون ولی صدا درو میشنیدم که باز شد بعد بست…

فرداش یه روز سکسی دیگه داشتیم مستند نگاه میکردیم و من رو مبل سه نفره روبروی تلوزیون خیره به تلوزیون و اونم جلوم رو به سمت راستش دراز کشیده بود کنترل جلوش و داست نگامیکرد اما نه نشسته بود نه کونش سمت من کل پشتش دراز کشیده رو زمین و رو شانه ها سمت راستش رو زمین بود و کونش حسابی بیرون زده بود و اون روز جمعه و شوهرشم خونه و بولیزش رفته بود الا پشتش کلا لخت بود وو داداشتم بعد کلی نگاه کردنم پتو دخترشو آورد انداخت روش

یه روزم تو خونه ما بودن که نشسته بودم رو مبل و اون کنارم نشسته بودم و رون هاشو چسبونده بود به رون هام و دست راستشو گذاشته بود روی رون چپم و نگام کرد و لبخندی زد

اون روز جالب داشت سپری میشد و اون با دخترش رفت بیرون که بهم گف دارم میرم بازار تو میای گفتم نه زن داداش بعد رفت وبعد 2 ساعت با لباس های جدیدش برگشت اول گفتم آیسا کو؟گذاشتمش خونه مامانم! واقعا؟ اره. اینا چیه؟ یه سری لباسه خریدم واسه خودم؟ اهه؟ میگفتی منم بیام تن بزنی نظر بدم! ببخشید علی یهویی شد وفتم حالا که اومدم بخرم. باشه بابا شوخی کردم حالا چی هست؟ شلوارا تنگ و تیشرتای تنگ مگه نه؟ پیشرفته تر،براداداشت اونا خز شدن یه مد جدید میخوام بزنم که داداشت خوشش بیاد انقد منو تو کف نزاره. زن داداش ماشالاه هر شب میکنتتا بست نیست؟ نه بابا من 2 بار در روز نباشه زنم دیگه نمیشه. زن داداش خب جق بزن. هیس من زنداداشتم انقد پوست کنده با من حرف نزن. زن داداش مگه چیه در مورد بدنت حرف نمیزنم که در مورد چیزای طبیعی حرف میزنم. راست میگی. خب حالا وقتایی 2 بار باهات خوابید حالشو ببر نخوابید جق بزن. حالا دستم دور کمرش بود و دستش رو پاهام. علی بخدا انقدر زدم برام خز شده هیچی سکس نمیشه انشالاه وقتی بزرگ تر شدی ازدواج کردی میفهمی چی میگم و چه نعمتیه و چون میدونم پسر با جنبه ای هستی درمورد اینا باهات حرف میزنما. میدونم زن داداش طرف باید خیلی ظرفیتش پایین باشه که با این حرفا به چیزا دیگه فکر کنه. شربت میخوای علی؟ چی هست؟ آلبالو آناناس و بلوبری یدونه هم کارانل هست برا کیک اینا میزنن. کارامل بیار مزه کنیم من داشتم نگاش میکردم داشت شربت درست میکرد یه بلوبری برا خودش درست کرد و یه کاراملی برا من مه دیدم یکمشو از مال منو خورد جلو چشام میدونست دارم نگاش میکنم ولی اینم میدونست من کصشم میخورم چه برسه دهنش دید کم داره یکم دیگه بهش شربت زد و آورد برام خوردم طعم خاصی داشت شربت که خود شربت بود دهن هم نمیتونست انقد مزه خاصی داشته باشه، فقط چون اون شربتو خورده بود انگار داشتم کص میخوردم کص طعم خاصی نداره ولی وقتی میخورش از اونچه هست پر طعم تر به نظر میاد که طعم شهوته و طعم شهوت چشیدن دقیقا همینه. حس اونی داشتم که کص میخوره، یه طعم خاص داشت… طعم شهوت بعد دادم بهش برد.

زن داداش. بله. نشون نمیدی چی خریدی ماهم اگه زن گرفتیم بش بگیم بگیره اونم اگه خوب بود؟ دیونه، میگم دیونه ای، باشه الان میرم بپوشمش تا سورپرایز شی. بدو. اون با یه شورتک بزرگ سایز پاره پوره از زیر خط کونش و خیلی تنگ و یه بالای ناف سفید خوشگل پوشیده بود. حسابی براندازش کردم. چطوره. وای چه خوشگلن اینا. خخ. زن داداش اگه چیزم بلند شد ناراحت نشیا به خاطر لباسه به خاطر شما نیست یعنی به خاطر شما میتونه باشه ها خیلی سکسیه بدنت ولی من به شما حسی ندارم اگه بلند شد بدونه به زن آیندم تو این لباس دارم فکر میکنم پس ناراحت نشو باشه؟اخم کرد و گفت:بی شعور اینا چیه میگی تو، معلومه چیه میگی علی من زن داداشتم به زن آیندت فکر نکن با من به چیزتم بگو بلند نشه. ببخشید لباستون حشریم کرد یکم نه خودتونا بهتون چون حسی ندارم. دیگه حرف نزن در مورد اینچیزا. باشه. باشه هم نگو. باشه. گفتم نگو باشه. خودمو زدم به کوچه علی چپ ولی
زن داداش من وقتی بچه بودم به دختر ها علاقه زیادی داشتم ولی نه هم بازی ای داشتم نه دختر خاله ای نه دختر عمه ای و نه… تازه الان دوست دختر مجازی هم ندارم از قصد نبود حرفام من نمیخوام اونطوری با سما حرف بزنم ولی دختر تا حالا با من دوست نشده ببخشید… فقط تو با من خوش رفتاری میکنی و با من دوستی. آخی پس بگو.بغلم کرد و گفت تا حال به بدن دخترا دست نزدی؟ گفتم نه گفت من این کارتو به حساب یک برخورد اتفاقی میزارم و توهم اینبارو حال کن و تجربشو داشته باش ولی دیگه نبینم هی به من دست بزنی فقد اینبارو اتفاقی خوردن میدونم باشه؟ باشه. فقد میتونه به گردنم به ران های پام بازو هام و سنه هام دست بزنی باشه؟ خیلی ممنون که انقد به فکر منی و دوستم داری، فقد اجازه میدی به شکمتم دست بزنم؟چون من رو شکم نرمت کراش دارم و اونسری آیسا شکمتو سفت کرده بود میتونم به شکمتم دست بزنم و زیر نافت؟ باشه زود باشه. دستمو بردم دستاشو گرفتم خیلی نرم بود مالیدم و بازو هاشو حسابی مالیدم اوخ کیرم سیخ بود دستمو گذاشتم روی رونای لختش (شورتک لی تنش بود) حسابی مالیدم داشتم میبوسیدمش گفت چقدر نیاز داری داداشت چیز به اون قشنگیمم نمیخوره اونوق تو داری رونامو میخوری!چاره چیه سگ حشریت منو گاییده. از این کلمه ها استفاده نکن. باشه. لیس زدم روناشو و گازش گرفتم دردشتم اومد یکم میلف خوشگل داستانمون، بعد با آب دهنم مالیدمش و بهش گفتم به پشت بخوابه و روانای پشتشم ماساژ دادم یکی یکی و اخرش دستم گذاشتم رو کونش و انگشت شصتموفشار دادم وسط کونش و انگشتمو آوردم تا بالا بعد ول کردمش تا سینشو ازم پس نگرفته ولی هیچی نگفت. دستم زدم به سینه هاش سوتین نداشت و از رو اون بالای ناف سفید حسابی مالوندمشو دیدم دستش به کسشه به رو خودم نیاوردم و حسابی مالوندمش بعد گفتم میشه لباستو در بیاری سینه هاتو بخورم؟گفت نه فقد دستمالی. بعد بالای نافشو یذره بالاترش دادم و حسابی مالیدم شکمشو و نافشو خوردم و زیر سینه هاشو مالیدم بعد نوبت رسید به بالای کصش. قسمت بالایی کصشو با 2 دستم با 8 تا انگشت فشار دادم که گفت نکن درد داره گفتم باشه اروم یکم مالیدمو بعد خوردمش حسابی. دیدم داره لباشو گاز میگیره و آمپرش زده بالا پس خواستم از فرصت استفاده کنم و بکنمش دستمو گذاستم رو کصش از رو شلوارک و نگاش کردم دیدم دیگه لبشو نمیخوره و قیافش تغییر کرد و عصبانی شکل شد یکم بعد گفتم تو دلم که الان حالتو جا میارم و دستم کردم تو شلوارکش و 4 انگشتی دستمو کشیدم رو کص گندش که یه سیلی محکم زد تو صورتم گفت دستتو بکش و من کشیدم گفت دیگه بسته بدن دختر هم که دیدی چه چوریاس دیگه نیاز نیست اونجارم ببینی. گفتم خواهش میکنم گفت نه گفتم حداقل بزار لبتو ببوسم گفت باشه زیاد طول نکشه گفتم باشه. لبشو خوردمو چندین بوس ازش گرفتم و لبای گندشو حساب تو دهنم میبلعیدم که خودشو جمع کرد و لباساش عوض کرد.

ولی باهم راحت شده بودیم مثلا روی روناش دستم میزاشتم و… که 4 روز بعد اون ماجرا حسابی جق زده بودم دیگه با چشم میگاییدم کص و کونشو.
یک شب زمستانی بود خوانوادم رفته بودن خونه داداش اینام و من خونه مونده بودم تا درس بخونم و داداشمم سر کار مامان بابام زن داداشمو فرستاده بودن با ماشینش منم بیاره گفتم زن داداش تو چرا اومدی اینجا مامان اینا اومدن خونه شما. گفت میدونم امشب تولد برادرته مادرت یادش نبوده منم میخواستم سورپرایزش کنم که اونم تازه یادش افتاده میخوایم سورپرایزش کنیم
گفتم تورو هم ببرم. گفتم باشه اگه میشه 5 دیقه این سوال آخر علومو ببینم بعد بریم؟ گفت باشه عجله ای نیست اومد نشست کنارم. من حفظ میکردم و اونم نگاه میکرد. در مورد رحم بود. گفت یعنی پسر شیطونی مثل تو این چیزارو نیاز به حفظ کردن داره؟ گفتم یکم اره. کتابمو ازم گرفت انداخت وسط اتاق. نگاش میکردم! رو تخت 120 دراز کشیده بودم و اونم دقیقا کنارم و بدنش کامل بهم چسبیده بود یه شلوار مشکی جذب پوشیده بود و به زور دوتامون تو تخت جا میشدیم چون عرضش فقد 120 سانتی متر بود. دست تپل و سفیدشو گذاشت رو شلوارم یه شلوار اسلش مشکی بود من عادت به شورت پوشیدن ندارم و کیرم شق شق یه کوهی ساخته شده بود وسط پاهام و اون از رو شلوار دستشو گزاشت روشو خوابوندش درد داشت چون کامل شق بود و با دستاش چسبوندش به رونام. گفت خوشت میاد؟ گفتم جوون آره ممشو گرفتم دهنم از رو مانتو. گفت دیونه مانتومو گاز نگیر جاش میمونه میفهمن. گفتم پس درش بیار. درش آورد و با یه تی شرت مشکی که کناراش توری بودن اومد که یقش زیادی باز بود یه سینه بند مشکی که از اونا نبود که سینشو کامل بگیره فقد زیر سینشو گرفته بود و بالای سینه های 80 اش از یقه تیشرت زده بو بیرون. داشتم دیونه میشدم. همچین چیزی تو فیلم سوپرا و فیلمای خارجی دیده بودم. خیلی سفید بود. سایز سینشو موقع جق زدن با سینه بندش فهمیده بودم. موهای مشکی پر پشتشو ریخت رو سینش و اومد جلو. گفتم زن داداش امشب میخوای به داداش بدی؟ گفت اره کصمو بهش جایزه میدم امشب. گفت اگه زرنگ باشی میتونه مال تو باشه. وای داشتم سکته میکردم. گفتم برام ساک میزنی؟ اومد جلو و افتاد روم خیلی تپل و سنگین بود میخواستم خودمو چند بار از زیر بکوبم به بدنش اما نمیشد. سینه هاش رو صورتم بودن جز بو کشیدن نمیتونستم باهاش کاری کنم. موهاش ریخته بودن رو صورتم گوشام قرمز شده بود. زیر لب میگفت اوممم چطورم علی. گفتم یه گوشت سفید و ناب. خودشو روم تکون میداد به بالا و پایین. کیرم رو کصش بود و از رو 2 تا شلوار و 1 شورت که بینمون بود گرمای کصشو احساس میکردم. گفتم بخور برام میترکم. گفت کصم از کیر تو بدتره عل جون. بلند شد و با کون بزرگ حبس شدش تو اون شلوار جذب که شورتش دیده میشد نشست رو کیرم و رونام. بدجور حال میداد. یه دستش به کسش و یه دستش رو سینم روناشو گرفتم و دو تا محکم زدم رو هر کدوم که چند آه از درد کشید. گفتم پاهاتو باز کن از هم بازش کرد و سفیدی رونش دیده میشد از شلوار وفتم بیشتر بازش کن گفت نمیشه گفتم چرا گفت تنگه شلوار باز نمیشه. گفتم زور بزن جنده گفت نگو جنده گفتم باز کن پس. گفت نمیتونم. با دستام انداختمش رو تخت و پاهاشو گزاشتم رو دوشام و بعد گفتم پاهاتو با دست بگیر و عمل کرد و بعد نشستم رو پاهاش و کامل چسبید به شکمش روناش و گفتم با دستت بگیر که گرفت و نگه داشت و من دستم گزاشتم رو کصش و اون اه حشری طوری کشید و حسابی زیر شلوار معلوم بود. یه بلایی سر شلوار مشکیش آوردم که کامل دیده میشد یه شورت خوشگل لامبادا به تنش بود. سلام داستانی که میگم مال 2 سال پیشه وقتی که 15 سالم بود من اسمم علیه و یه زن داداش حدودا 26 ساله دارم به اسم مهین.
من رو این زن داداشم از همون روز اول که دیدمش کراش داشتم بدن گوشتی قدی برابر شاید کمتر از من خود من 170 اون یه میلف گرانیته به موسی بدن تپلی داره و فکر کنم نسبت به قد برابر به منش که وزن من که 50 بود حدود 90 کیلو وزن داشته باشه. درست 3 برابر من تپل بود ولی چون بیشتر بدن گوشتی ای داشت 150 کیلو نبود😊اون حامله بود به شدت چاق شده بود و رونا و کونش بزرگ شده بودن دوره هشتم بارداریش بود و منم همش خونه اینا پلاس بودم حتی یبار پدر مادرم رفته بودن بعد ها شهرستان تا 2 ماه خونشون موندم،بگذریم از اینا داستان از یه روز مبارک شروع شد که اون جلوم تو دوران هشتم بارداریش که شکمش حسابی بزرگ شده بود و تنها بودیم لباس جذابی پوشیده بود مثل همیشه و با روسری باز. (تو خانواده ما کسی به روسری و اینا اهمیت نمیده البته پیش فامیلا نزدیک)
بهم گفت آخ داره تکون میخوره دستشو گذاشته بود رو شکمش و لبخند میزد و داشت به شکمش نگاه میکرد گفت بیا توهم دستتو بزار من نسبت بهش حشری بودم و اون مثل زنای دیگه باهات خوب رفتار میکنه ولی تا دست بشون بزنی بات شکر آب میشن و من خوب این رفتار زنارو میدونستم و اینم میدونستم که از رو حشریت نیست فقط دوس داره من حشری شم. زنا سندرم حشری کن بی قرار دارن دستمو به شکمش زدم خیلی سفت بود، اصلا به اون تپلیش نمیومد شکم سفتی داشته باشه و من همش با تصور شکم نرم و کص و کون میلفش جق میزدم و این اولین برخوردم با شکمش بود که دیدم سفته تو دلم گفتم اوه بخاطر بچه تو شکمشه لبخند میزدو دست چپش سمت چپ شکمش و من دست راستم وسط شکمش و رو نافش بود گفت میخوای ببینی چقد بزرگ شده شکمم گفتم اگه خجالت نمیکشی نه گفت نه بابا شکممو میبینی دیگه چیه مگه تازه تو 12 سالته گفتم باشه دستمو با دست چپش گرفت و از رو شکمش کشید و با اونیکی دستش بولیزشو تا زیر سینه هاش کشید بالا، قبلا دخترا تا 15 سالگی بچه 15 امشو میزاییدن اما برا دخترا امروزی سن اون موقعش واقعا برا کصا امروزی کم بود. شلوارش به خاطر شکم بزرگش رفته بود پایین و اونم عادت داشت شلوارشو پایین تر میزاشت مخصوصا تو دوران بارداریش که سختش بود شلوارش تا شکم بالا باشه بالای کصش تا خط کصش معلوم بود ولی خط کصش معلوم نبود، یه کص سفید و خیلی گنده و تپل میلف و شکمی سفید ولی پوست بعضی جاهای شکمش ترک برداشته بود شکمش واقعا بزرگ بود من اولین بار زن حامله میدیدم که شکم به این بزرگی داشته باشه.
گفت دستتو بزار اینجاش ببین داره تکون میخوره یکم دستم گذاشتم حتی گوشمم گذاشتم بعد دستشو گذاشته بود رو صورتم میگفت چیزی میشنوی گفتم یه کوچولو و هی صورتم میمالیدم به شکمش و حال میکردم و صورتم رو به کصش بود دستش نرم بود و یکم کوچیکتر از دستای من همیشه همین عادتو داشت به شوخ آروم دستش میزاشت رو صورتم و با لب خندون بهم نگاه میکرد و انگشت پنجمش نزدیکا لبم کف دست راستش رو صورت چپم و با 4 انگشت آروم میزد به صورتم اونروزم اونطوری زد و 3 ثانیه نگه داشت و دستش کشید و گفت پاشو. اون موند تا یه روز دیگر بعد مدت طولانی

بعد یه روز داشت ظرفارو میشست و منم مثل همیشه کلش آف کینگز بازی میکردم که یهو رو مبلشون که نشسته بودم آشپزخونشون اپن نداره با حال یکیه از این مدل جدیدا که تو تهران اکثرا رو بورسه، روی مبل تک نفره طوسی رنگشون نشسته بودم که رو به آشپزخونه بود و من یهو چشمم به کونش زیر اون شلوار جذب مشکیش افتاد از همونا که دخترا و زنا میپوشن شبیه ساپورت مشکی رنگ دست چپم کردم تو جیبم چنتا عکس ازش گرفتم و داشتم از تصاویر زنده کون زن داداش خوشگلم که حالا دخترش 3 سالش بود و اولش ازش بدم میومد نوزاد بود یه سر بزرگ داشت و قیافه ای تضاد شیرین و تو دل برو پس زیاد دوسش نداشتم ولی خب دختر برادرم بود دیگه یه کوچولو دوسش داشتم ولی شیرین نبود ولی وقتی 3 سالش شد لب صورتی و چشمای بزرگ و خوشگل مثل ماه و موهاش بلوند و خیلی شیرین شده بود و من خیلی اونو دوسش دارم اما نه از دوست داشتنایی که مادرشو داشتم. اون روزم یه تی شرت بدون آستین مث همیشه پوشیده بود با یه بند مشکی پس مشکی بود سوتینش
بعد رفتم به بهونه آب آشپز خونه و نگا کونش کردم دیدم از این شورت لامبادا ها که تو خارج برا سواحل دریا ها میپوشن دیدم یه خطه فقد شورتش رفته لا کونش و یه تیکه جلو کصش اون شلوار مشکیش واقعا تنگ بود براش و اون خودشو به من داشت نشون میداد. بعد رفته بودم خونشون یه روز دیگه که چند روز موندم و اون یه روز رفت حموم و حمومشون تو اتاقشون بود و در اتاقو بسته بود و داشت حموم میکرد و رفتم اتاق و بهش گفتم زن داداش من آیسا رو میبرم پایین تو پارکینگ با بچه های دیگه دوچرخه سواری کنه درو باز کر موهاش خیس بود از پلکاش آب میریخت و تا بالای سینه هاش که مث برف بودو داشتم میدیم و واقعا حشری شدم و یه نگاه حشری بش کردم و اونم با عشوه نگام کرد و اون لبای پروتزی گندشو به حرکت در آورد و آروم گفت باشه مواظبش باش منم نیم ساعت دیگه میام بیرون گفتم باشه و بردمش بیرون و با بقیه بچه ها بازی کردن پارکینگشون خیلی بزرگ بود و اونجا بازی کردن و داداشمم سر کار بود مثل همیشه که رفتم بالا براش آب بیارم هرچی زنگ زدم درو باز نکرد زن داداشم یادم افتاد که اون الان پشت 2 تا در زیر دوشه پس بیخیال شدم و حدود 40 دیقه هم بازی کرد و بردمش بالا با آسانسور درو باز کرد زن داداشم رو موهاش یه حوله صورتی پیچیده بود یه شلوار راحتی و یه سوتین و یه تیشرت سرمه ای، بهش گفتم زن داداش چه عجب امروز از مدل تنگ پوشیدن اومدی بیرون گف رون هام درد میکنن زیاد تنگ میپوشم گفتم زن داداش توهم که ماشالا با این گوشتا شلوار تنگ به اون کوچیکی میپوشی که انگار یه پارچ آبو ریختی تو یه لیوان با فشرده کردن گوشتات تو اون شلوار کوچیک بپا یهو خشتکت پاره نشه همچی بزنه بیرون قهقهه زد و یکم خندید و گفت نه بابا نترس بعد بعم گفت تو نمیخوای بری حموم؟ خجالت نکشا خواستی برو. گفتم خجالت کدومه گفت اگه میخوای برو گفتم باشه گفت میری گفتم آره خندید و گفت واقعا میری منم دوباره گفتم اره و یه عشوه ای نگام کرد بعد بهم گفت تو برو دوش بگیر من آیسا رو میبرم خونه مادرم و یه ساعتی دیگه میایم تو راحت حال کن بعد با مکث گفت زیر دوش آب گفتم باشه رفتم اتاق اول لباسامو در آوردم پرده زبرارو کشیدم پایین وقتی رفت حمله کردم به کشو لباسای زیرش اوخ اوخ یه سوتین داشت بوی عرق سینه هاشو میداد لیسش زدم حسابی و خوردمش با لباس زیرا تمیز کاری نداشتم چون اونارو از مغازه هم میشه خریدشون، بعد رفتم سراغ یه شورتش بوی عجیب عرق کصشو میداد یه شورت مشکی رنگ که حسابی بوی عرق کص میداد خیلی حال کردم با عرق کص زن داداشم و لباس زیراش یه شورت سرمه ای رنگ بود که توش آب کص ریخته بودو از این نیمه لامبادا ها بود حسابی روش عرق یه کص سفید و تپل و ناز و تمیز که مال زن داداشم بود بوش دیونم میکرد تازه اون آب کصی که ریخته بود مال خود ارضایی نبود تازه شوهرش شبا میگادش ولی روزا سا با من خونه بوده یا با من بیرون و اون شورت نمیتونست مال بیشتر از یه هفته پیش باشه… یعنی زن داداشم با حرف زدن با من خیس کرده بود؟ اون مایع لجز روی شورت سرمه ای رنگ که حسابی سفید و زیبا بود و خود نمایی میکرد آب کصش بود؟ حسابی حال کردم و رفتم حموم آقا حموما اول چراغ روشن کردم رفتم تو اولش رو رادیاتور روبروی در یه شورت نظرمو جلب کرد رفتم جلو گرفتمش دستم دیدم خیسه آبه البته H₂O نه آب کص، اون شورتشو شسته بود و اونجاگذاشته بود و من همینک داشتم میدیدمش اون شورت همون دلیلی بود که زن داداشم میدونست من به خاطرش از حموم دیر در میام و برا اینکه راحت و بدون استرس اینکه زن داداشم بگه اون تو 2 ساعته داره چیکار میکنه، برای فارغ بودن از این حس ها بود که اون فهمیده بود من با شورت و ستویناش جق میزنم و اونطوری که عشوه میومد و واقعا که میری حموم، میگفت که وقتی شورتشو دیدم بفهمم به خاطر شورتش میگفته و اینکه از رفتنم به حموم خوشحال بوده حشری شم و منو برا کصش ردیف کنه و حالی به من بده و یکی از دلایل رفتنشم این بود که شورتش اونجا بود خجالت میکشید من اونجا با شورتش کلنجار برم و کصش بی ثمر بمونه و از این صحنه تهی بودن کصش خجالت میکشید.

اوخ اوخ شورتو برداشتم گرفتم دستم سمت سوراخ کصشو نگاه کردم و لیسش زدم و مالیدمش بوی خوبی داشت رو اون شورت قهوه ای رنگ آب کیرمو خالی کردم بعد یه آب ساده زدم بهش و انداختمش اونجا سطل آشغال حمومو آوردم جلوم دیدم یه چیزی رول پیچه سفیده قرمزی هم داره پشتش بازش کردم دیدم یه نوار بهداشتی که مربوط به زن داداشمه منم دنبال همین بودم، بعدش دیدم پر پریوده قشتنگ نگاش کردم از دست کص زن داداشتم بعید نیست نوار بهداشتی رو تا خرخره پره پریودش کرده بود از اونور نوار بهداشتی که پلاستیکی شفافه دیده میشد خونا و تا اونجا اومده بود. کل سطح نوار بهداشتی پره خون قرمز و یه نقطه هایی زرشکی رنگ با بوی بسیار عالی بود حسابی با پریود زن داداشم جق زدم و ازش چند تا عکس گرفتم با گوشیمو رولش کردم گذاشتم سر جاش، زن داداشمو هرشب داداشم میگایید اون 6 تا النگو دستش بود که کوچکترین تحرکشو میشنیدم. وقتی چراغا خاموش بودو کامل خواب بود دخترشون و من خودم به خواب زده بودم زن داداشمو لخت میکرد داداشم و از صدای النگو هاش میفهمیدم البته اونا اتاق خوشون بودن و من حال پذیرایی میخوابیدم و در که نیمه بستش میکرد و لختش میکرد جیلینگ جیلینگ النگو هاش حشریم میکرد بعد صدای نفساشون میومد تو تاریکی شب به صدای نفس کشیدن و زیر کیر بودن اون گوشت گوش میکردم و بعد وقتی براش ساک و جق همزمان میزد یا خشن بود سکسشون یا دستشو تکون میداد صدا النگو هاشو میشنیدم ولی زنداداشم خیلی حشری و کص بزرگه و اصلا هرشب یه بار براش کافی نبود. تازه اون از همون یه شبم زیاد لذت نمیبرد چون نه صدای آهش میومد نه نالش حسابی گشاد بود. اینجور کصا یه کیر کوچیکم بره توشون همون اولش بعدش گشاد نیشن ول میشن. کص بزرگشو نمیتونست سر حال بیاره داشم ولی ارضاش میکرد و زن داداشم میرفت اول دستشویی و خودشو میشست قشنگ شیرو که میگرفت دستش و کصشو میشست صدای شستن کصش تابلو بود بعد داداشم و… اون روز یه تنظیف بلند ولی نازک تو حموم پیدا کردم که فهمیدم گذاشته لاش و از پشت و جلو با دستاش گرفته و مالیده به خودش و ارضا شده…
دستمو بهش زدم دیدم دستم لیز شد آب کصش روش بود. آب کیرتون دیدید دست میزنی چطوری لیزه ولی خشک مانند هم هست…؟ آب کص هم مث اونه… لیسش زدم و آبشو خوردم این زن خیلی هاته نوارش تو سطل آشغال پر خون خیس مال امروز بود که پریود شده و به خاطر همون لباس گشاد هم پوشیده بود حالا علت لباس تنگ نپوشیدنشم فهمیده بودم. بعد یه کیلو آب کص رو اون پارچه بود که بوش کردم و اون آب کص خوشمزه لیزشو لیسیدم و خوردم. اونا اومدن و صدا درو شنیدم ولی بی تفاوت بودم زن داداشم اومد تو اتاق و گفت وای تو هنوز نیومدی بیرون. گفتم نه دوش آب گرم حال میده یکم دیگه میام بیرون و خندید گفت دیونهههه باشه و شلوارم و بولیزمو برداشت برد بندازه تو لباسشویی که صدای بود کردن شنیدم بله تصورم این بود داره شورتمو بو میکنه منم آب کیرمو وقتی با شورت و سوتیناش جقد زدم لخت بودم و دیدم آبم میاد آب کیرم ریخم لاش و. شورتو گذاشته بودم جیب شلوارم که تو ماشین شسته شه ولی الان دست زن داداش حشریم بود که گشته بود تا شورتمم پیدا کنه و حالی باهاش کنه که من یکم آبو کم کردم دخترش تو حال پذیرایی بود و اون تو اتاق داش بو میکرد و به به میگفت غافل از اینکه من گوشای تیزی دارم صدا آب هم که کمه و اون داشت جق میزد و حال میکرد صدا اوخ اوخش میومد و آب کیرمو خورد و گفت به به عجب طعمی داره ای جونم و آروم اینارو میگفت ولی من میشنیدم بلخره همه آب کیرام که مثل یه جارو برقی کشید تو حلقش و میگفت جون چه آب کیر تر و تازه و با طراوتی… 20 دیقه وحشیانه جق میزد حتی صدای جق زدنشم میومد و آخای بلند و آب کصشو خالی کرد و آه بلند و آخرشم اوممم کرد از اتاق آروم رفت. بیرون ولی صدا درو میشنیدم که باز شد بعد بست…

فرداش یه روزه سکسی دیگه داشتیم مستند نگاه میکردیم و من رو مبل سه نفره روبروی تلوزیون خیره به تلوزیون و اونم جلوم رو به سمت راستش دراز کشیده بود کنترل جلوش و داست نگامیکرد اما نه نشسته بود نه کونش سمت من کل پشتش دراز کشیده رو زمین و رو شانه ها سمت راستش رو زمین بود و کونش حسابی بیرون زده بود و اون روز جمعه و شوهرشم خونه و بولیزش رفته بود الا پشتش کلا لخت بود وو داداشتم بعد کلی نگاه کردنم پتو دخترشو آورد انداخت روش

یه روزم تو خونه ما بودن که نشسته بودم رو مبل و اون کنارم نشسته بودم و رون هاشو چسبونده بود به رون هام و دست راستشو گذاشته بود روی رون چپم و نگام کرد و لبخندی زد

اون روز جالب داشت سپری میشد و اون با دخترش رفت بیرون که بهم گف دارم میرم بازار تو میای گفتم نه زن داداش بعد رفت وبعد 2 ساعت با لباس های جدیدش برگشت اول گفتم آیسا کو؟گذاشتمش خونه مامانم! واقعا؟ اره. اینا چیه؟ یه سری لباسه خریدم واسه خودم؟ اهه؟ میگفتی منم بیام تن بزنی نظر بدم! ببخشید علی یهویی شد وفتم حالا که اومدم بخرم. باشه بابا شوخی کردم حالا چی هست؟ شلوارا تنگ و تیشرتای تنگ مگه نه؟ پیشرفته تر،براداداشت اونا خز شدن یه مد جدید میخوام بزنم که داداشت خوشش بیاد انقد منو تو کف نزاره. زن داداش ماشالاه هر شب میکنتتا بست نیست؟ نه بابا من 2 بار در روز نباشه زنم دیگه نمیشه. زن داداش خب جق بزن. هیس من زنداداشتم انقد پوست کنده با من حرف نزن. زن داداش مگه چیه در مورد بدنت حرف نمیزنم که در مورد چیزای طبیعی حرف میزنم. راست میگی. خب حالا وقتایی 2 بار باهات خوابید حالشو ببر نخوابید جق بزن. حالا دستم دور کمرش بود و دستش رو پاهام. علی بخدا انقدر زدم برام خز شده هیچی سکس نمیشه انشالاه وقتی بزرگ تر شدی ازدواج کردی میفهمی چی میگم و چه نعمتیه و چون میدونم پسر با جنبه ای هستی درمورد اینا باهات حرف میزنما. میدونم زن داداش طرف باید خیلی ظرفیتش پایین باشه که با این حرفا به چیزا دیگه فکر کنه. شربت میخوای علی؟ چی هست؟ آلبالو آناناس و بلوبری یدونه هم کارانل هست برا کیک اینا میزنن. کارامل بیار مزه کنیم من داشتم نگاش میکردم داشت شربت درست میکرد یه بلوبری برا خودش درست کرد و یه کاراملی برا من مه دیدم یکمشو از مال منو خورد جلو چشام میدونست دارم نگاش میکنم ولی اینم میدونست من کصشم میخورم چه برسه دهنش دید کم داره یکم دیگه بهش شربت زد و آورد برام خوردم طعم خاصی داشت شربت که خود شربت بود دهن هم نمیتونست انقد مزه خاصی داشته باشه، فقط چون اون شربتو خورده بود انگار داشتم کص میخوردم کص طعم خاصی نداره ولی وقتی میخورش از اونچه هست پر طعم تر به نظر میاد که طعم شهوته و طعم شهوت چشیدن دقیقا همینه. حس اونی داشتم که کص میخوره، یه طعم خاص داشت… طعم شهوت بعد دادم بهش برد.

زن داداش. بله. نشون نمیدی چی خریدی ماهم اگه زن گرفتیم بش بگیم بگیره اونم اگه خوب بود؟ دیونه، میگم دیونه ای، باشه الان میرم بپوشمش تا سورپرایز شی. بدو. اون با یه شورتک بزرگ سایز پاره پوره از زیر خط کونش و خیلی تنگ و یه بالای ناف سفید خوشگل پوشیده بود. حسابی براندازش کردم. چطوره. وای چه خوشگلن اینا. خخ. زن داداش اگه چیزم بلند شد ناراحت نشیا به خاطر لباسه به خاطر شما نیست یعنی به خاطر شما میتونه باشه ها خیلی سکسیه بدنت ولی من به شما حسی ندارم اگه بلند شد بدونه به زن آیندم تو این لباس دارم فکر میکنم پس ناراحت نشو باشه؟اخم کرد و گفت:بی شعور اینا چیه میگی تو، معلومه چیه میگی علی من زن داداشتم به زن آیندت فکر نکن با من به چیزتم بگو بلند نشه. ببخشید لباستون حشریم کرد یکم نه خودتونا بهتون چون حسی ندارم. دیگه حرف نزن در مورد اینچیزا. باشه. باشه هم نگو. باشه. گفتم نگو باشه. خودمو زدم به کوچه علی چپ ولی
زن داداش من وقتی بچه بودم به دختر ها علاقه زیادی داشتم ولی نه هم بازی ای داشتم نه دختر خاله ای نه دختر عمه ای و نه… تازه الان دوست دختر مجازی هم ندارم از قصد نبود حرفام من نمیخوام اونطوری با سما حرف بزنم ولی دختر تا حالا با من دوست نشده ببخشید… فقط تو با من خوش رفتاری میکنی و با من دوستی. آخی پس بگو.بغلم کرد و گفت تا حال به بدن دخترا دست نزدی؟ گفتم نه گفت من این کارتو به حساب یک برخورد اتفاقی میزارم و توهم اینبارو حال کن و تجربشو داشته باش ولی دیگه نبینم هی به من دست بزنی فقد اینبارو اتفاقی خوردن میدونم باشه؟ باشه. فقد میتونه به گردنم به ران های پام بازو هام و سنه هام دست بزنی باشه؟ خیلی ممنون که انقد به فکر منی و دوستم داری، فقد اجازه میدی به شکمتم دست بزنم؟چون من رو شکم نرمت کراش دارم و اونسری آیسا شکمتو سفت کرده بود میتونم به شکمتم دست بزنم و زیر نافت؟ باشه زود باشه. دستمو بردم دستاشو گرفتم خیلی نرم بود مالیدم و بازو هاشو حسابی مالیدم اوخ کیرم سیخ بود دستمو گذاشتم روی رونای لختش (شورتک لی تنش بود) حسابی مالیدم داشتم میبوسیدمش گفت چقدر نیاز داری داداشت چیز ب

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها