داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

کـــــــــیر شق شده عشقم

پسرخالم بود…از 13 سالگیم تا الان که 23 سالم بود عاشقش بودم…باورم نمیشه تو اتاق بغل باشه و من اینجا…دستمو بردم به سمت کسم…بعد از اولین سکسی که باهاش تو 17 سالگیم داشتم دیگه بهم نگاه هم نگرد…گذاشتم دختر بودنمو ازم بگیره چون دیوونش بودم نفسم بود…دستمو بیشتر فرو میکنم تو…کامرانم…عشق من اگه فقط یه اشاره…بلند شدم…تصمیممو گرفتم…باید میرفتم پیشش…قدمهام آهسته بود…در زدم
_بله؟
_کامران…تانیام میشه بیام تو؟
_بفرمائید
درو باز کردم…کامران با حوله رو تخت دراز کشیده بود و سیگار دود میکرد.
_کاری داشتی؟
_ترسیدم داداشی…از تنهایی
_داداشی؟!وقتی بچه بودیم چند بار ازت شنیده بودم
_میشه مثل بچگیام بیام بغلت؟چرا دیگه منو تحویل نمیگیری؟
_بیا عزیزم…چون…تو…
رفتم کنارش رو تخت دراز کشیدم و سرمو گذاشتم رو بازوش
_من چی؟
_تو…خب تورو من بی آبرو کردم و بعدش…
_هیــــــــس…هیچی نگـــ
حرف تو دهنم ماسید…کامی راست کرده بود درست مثل اولین بار متوجه زل زدنم شد.
_نگاش نکن الان میخوابه
_نهههههههه نخوابه
_تو…از من متنفری تانی؟
_خب…من…چرا این فکرو میکنی؟
جوابمو نداد فقط دستمو فشار داد.سرمو بوسید و شنیدم:
_“میخوامت”
سرمو نزدیکش بردم…اونم اومد جلو…بوسیدمش…مثل وحشیا لبامو میخورد…گفتم:
_کامران…میپرستمت
دستش اومد روسینم…
_اجازه هست؟
چشمامو باز و بسته کردم که یعنی آره
سینمو بوسید و آزوم آروم تاپمو از تنم در آورد لبخند زد:
_از دفعه قبل خیلی بزرگ تر شده
“خندیدم”
_کامی…من اون موقه فقط 17 سالم بود!مال تو چی؟
_چیه من؟اسمش چیه؟
_کیــــــــــــــــــــــرت…اون کیر نازت
_آهههههه…داری دیوونم میکنی تانیای من
دستم رفت سمت حولش بازش کردمو یهو کیرش پرید بیرون!
_جووووووووونم کامرانم این چرا سیخ شده؟؟؟
_واسه کــــــــــــــس عشقم…
رفت سمت دامنم.دکمه هاشو باز کرد…شورتم خیس خیس بود…شورتمو کشید پایین و انگشتشو سریع کرد توش…5،6 بار تلمبه زد وحشیانه و دستشو درآورد و سرشو چسبوند به کسم…دیوانه وار میمکید…چوچولمو دراز کرد از بس کشید!هی آبم میومد و اونم میخوردش…سرشو بیشتر فشار دادم به کسم…
_آه آه آهههههه کامران بخورشششششششش
_جوووووووووووون…کست چه خوش بوووووووووئهههههه
_کییییرتو میخوام کامراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
_میخوریش نفسم؟
_69 شو کامی بخورمششششششش
حالت 69 شد.اوووووووف نمیدونم چند سانت بود ولی 1 وجب و نیم بود!یه لحظه ترسیدم جر بخورم!تا ته حلقم کیرشو میکردم تو دهنم و خایه هاشو میمالیدم.یکدفعه بلند شد گفت
_الان آبم میادا!پاهامو داد بالا!یک فشار محکم و تووووووووووووووی دروازه!فک کنم تخماشم رف تو!درد داشتم چون خیلی وقت بود رنگ کیر ندیده بودم ولی لذتش بیشتر از دردش بود
صدای شالاپ شولوپمون کل اتاقو پر کرده بود…تقریبا بعد از نیم ساعت ارضا شد منم تا الان 2 بار ارضا شده بودم.ولی چه ارضا شدنی!تمام آبشو ریخت تو کسم…سوختم…خیلی داغ بود…
_کا…کامران…چیکار کردی؟اگه حامله بشم چی؟؟؟
_دلم خواست!
_یعنی چی؟
_تو زن منی…با خاله صحبت کردم…
شوکه شدم!خیلی زیاد ولی توی دلم کیلو کیلو قند اب کردن!من باردار نشدم و الان سه ماهه که نامزدیم و 15 فروردین عروسیمونه…خدایا شکرت…

نوشته: تانیا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها