داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

تجاوز نزدیک تر از رگ گردنم بود

من النا هستم این خاطره برای ۹ سالگیم هست و نه سکسیه نه قشنگه و فقط برای خالی شدنم بهتون دارم میگم اسم ها هم عوض کردم.
یکروز با پدربزرگم تنها بودم اون روز پسر دایی ایم نیما زودتر رفته بود خونشون و مادر بزرگمم خونه نبود. من ۹ سالم بود و داشتم سیب میخوردم.
پدر بزرگم صدام کرد و گفت یه بوس به بابا میدی؟ من دختر ساده ای بودم و در مورد چیزای سکسی نمیدونستم زیاد .
رفتم که لپشو بوس کنم گفت اینجوری دوست ندارم و زبونشو کرد تو دهنم چرخوند ، حالم بد شد و احساس بدی بم دست داد.
بهش چیزی نگفتم چون فکر میکردم کار اشتباهی نیست.
چند بار اونروز ازم لب گرفت و دست مالیم کرد ، مامانم اونروز کارش زود تموم شد و سریع اومد دنبالم ، وقتی اومد فقط قضیه بوسه و براش تعریف کردم ولی همین کافی بود که دیگه منو خونه مادربزرگم تنها نفرسته . ۳ سال بعد که فهمیدم کارش واقعا یجورایی تعرض بوده حالم بد شد و هر شب گریه میکردم ، اگر اونروز مادرم زود نمیرسید شاید کار از کار میگذشت .
هنوزم از پدربزرگم بدم میاد با اینکه میدونم این کارش بخاطر بیماری اسکیزوفرنی ‌ش بود ولی نتونستم ببخشمش.
۱ سال بعد از اون اتفاق با اینکه هیچ کسی نفهمید مادربزرگم و پدربزرگم جدا شدن و من کلا غیر از دیدار های اتفاقی توی خیابون ندیدمش ، ازش بدم میاد و برام یه تیکه لجن فرقی نداره هیچ چیز از اون روز یادش نیست ولی من خوب یادمه وقتی فهمیدم چیکار داشته باهام میکرده ۲ سال تمام درگیر افسردگی بودم.
امیدوارم درکم کنید♡
بخاطر اون اتفاق کلا گرایشم الان به مردا کمه و دوجنس گرا شدم…

نوشته: ناتاشا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها