داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با زن داداشم آرزو

سلام داستان واقعی نیست اما میخوام واقعیش کنم ، اسمم رو تغییر میدم اما باقی اسم ها واقعیه ، داستان تقریبا کوتاه هست و صرفا برای جق سریع
امیدوارم زن داداش سکسی من اینو بخونه و بدونه خیلی تو کفشم
اینم بگم که نصف راهو رفتم و مونده یه سری نخ دادنش واسه نهایی شدن عملیات

من محمدم ۲۲ سالمه قد ۱۸۳ وزن ۸۲ و هیکلی و بر و روی خوبی دارم با پوست سبزه ،‌ کیرمم ۱۵ سانته ، زن داداش خوشگلم اسمش آرزو هست ۲۵ سالشه و قد ۱۷۳ و حدودا ۶۵ وزنشه و کاملا پوستش سفید و چشای سبز خاکستری ، کون جمع و جوری داره و هرکی میدیدش میتونست باهاش فانتزی کردن بسازه

از اونجا که ما توی خونه دو طبقه زندگی میکنیم ، زن داداشم و داداشم پایین و من با پدر مادرم طبقه بالا زندگی میکنیم .
مدتی بود که آرزو خیلی راحت بود جلوم و حتی وقتی داداشم پیشمون بود باهام صحبت راحتی میکرد و از دوست پسر و اینا باهام حرف میزد ، همیشه باهم بازی میکنیم و لباسای کوتاه جلوم میپوشید و خیلی به حجاب اهمیت نمیداد ، وقتی دید که داداشم روی رفتاراش حساس نیست دیگه راحت میگشت و گاها شلوارک و آستین کوتاه میپوشید ( حتی فکرشم شقم میکنه از بس تو کفشم ) باهم خیلی راحت بودیم و حتی گاهی سر میذاشت رو شونم و واسم از خاطره ها تعریف میکرد جلو شوهرش و پدر مادرم
وقتایی هم که می‌خواستیم بریم مراسم عروسی توی تالار منو صدا میزد که برم لباسشو بررسی کنم و نظر بدم که خوبه یا نه . لباسایی که واسه مراسم عروسی میپوشید محششششررر بود ، کصصصص تمام به معنا بود ، همیشه شق میشدم وقتی میدیدمش واسه همین وقتی اسمشو روی زبونش میشنیدم هوام عوض میشد و دلم براش غش می‌رفت ، البته بگم که تقصیر داداش عزیز ولی بیغیرتمه که زنشو اینجور کص میکرد که منم تو کفش باشم اما آرزو جونم معلومه دوسم داره
با شوهرش رابطه ی خوبی نداشت واسه همین دنبال موقعیت بودم که مخش کنم
به هر حال یع روز که داداشم سر‌کار بود و پدر و مادرمم بیرون بودن، آرزو بهم زنگ زد که برم پیشش باهم یه دست پاسور بازی کنیم ( اینم بگم که خیلی حرفه ایه تو پاسور ) خلاصه وقتی رفتم داخل خونش ، چشام چارتا شد ، یه لباس یه دست کوتاه قرمز که فقط چهار بند انگشت کونشو میپوشوند و نصف سینه های انگوری خوشگلی بیرون بود ، پاهاش و رونش سفید بود و حتی یه تار مو روش نبود ، باهاش راحت بودم گفتم جووون چه دافی شدی خوشگله ، اونم خندید گفت منم بخاطر تو اینو تنم کردم عشقم . وقتی گفت عشقم تو هوا بودم ، با خودم گفته همین الان موقعشه باید تا تنور داغه بچسبم ، رفتم سمتش ، یکم جا خورد که دارم یهویی میرم سمتش اما امونش ندادم چیزی بگه و دست انداختم دور کمرش و شروع کردم به خوردن لبای همیشه ماتیک دار قرمزش ، اونم دیگه خودشو ول کرد و شروع کرد به خوردن و یه پا شو آورد بالا و با دستم پای لخت سکسی سفیدشو گرفتم تو دستام و میمالیدمش و فشار میدادم و کیرم آروم آروم داشت شق میشد .
انگشتمو از لای پاش رسوندم به کصش فهمیدم که شورتم نپوشیده و لاپاش خیس خیسه و عزیزدلم می‌خواسته همین امروز بهم بده که جرش بدم . لبامو از جدا کردم و زل زدم تو چشاش و بهش گفتم دوست دارم ، اونم یه لبخند شیطونی زد و بهم گفتم منم دوست دارم امیر ، نمیدونستم دیگه چیکار کنم که باهات حال کنم . کیرمو دید که شق شده از زیر شلوار . از اونجا که منم شورت نپوشیدم کامل از رو شلوار معلوم بود و شروع کرد به کندن شلوارم و کیرم شق افتاد جلو چشماش . نشست رو زانو و یه دست آورد روش و شروع کرد به خوردنش ، با ولع میخورد و منو به اوج می‌رسوند منم دست می‌بردم توی موهای نازش و گاهی با چشماش بالا رو نگاه میکرد و اون لبخند نازشو میدیدم و بیشتر دلم غش می‌رفت .
تا دو دقیقه برام خورد و دیگه طاقت نداشتم میخواستم بکنمش واسه همین بعد موهاشو گرفتم و سرشو بالا آوردم لباشو خوردم ، با دو دست پاهاشو گرفتم بلند کردم و با همون لباس که تنش بود کیرمو جا کردم تو کصش و آروم فشار دادم تو. همیشه دوست داشتم با همچین لباسی بکنمش . یه جیغ ریز زد و چشاش حلقه اشک زده بود انگار منو از شوهرش بیشتر میخواست . به آرزوم رسیده بودم و کیرم توی کص قشنگش بود.یکم نگه داشتم و بعد آروم شروع کردم به تلمبه زدن ، صداش داشت یواش یواش بلند میشد و رو کمرم آروم چنگ مینداخت و لب و تو لب بودیم و لحظه ای لباشو رو لبم برنمیداشت ، تلمبه ها رو تندتر کردم و میکوبیدم تو کصش و گه گاه ناله میکرد رو و خنده ی ریز میزد ، دوباره لباشو خوردم و محکم کیرمو میکوبوندم تو کصش و تا دو دیقه کوبیدم پشت سر هم ، بعد گذاشتمش پایین و دستشو گرفتم بردم تو اتاق انداختمش رو تخت دو نفره اونو داداشم ، به حالت داگی قرارش دادم و رفتم از تو کشوی کمد وازلین آوردم و مالوندم رو کونش و توشو مالوندم ، اونم آروم میگفت کیر میخوام کیرتو بکن داخل ، سر کیرمو گرفتم و آروم بردم داخل ، تنگ بود اما یواش یواش جا شد و اونم آروم آروم ناله میکرد ، یکم توی کونش عقب جلو کردم که باز شه وقتی گشاد شد شروع کردم عقب جلو کردن و تلمبه زدن ، با سرعت کم داشتم میکوبیدم توی کون خوش فرمش و اونم آه و ناله میکرد و لذت میبرد ، کمرم سفت بود و به این راحتیا ابم نمیومد و تا جایی که تونستم تلمبه زدم و اونم میگفت محمد عاشقتم دوست دارم از این به بعد بکنم تویی . تا پنج دیقع تلمبه میزدم که آرزو ارضا شد و دراز کشید رو تخت و منم دراز کشیدم روش و همون لحظه کیرمو کردم تو کسش و لبامو گذاشتم رو لباش و بازم شروع کردم به تلبمه زدن . سرعتمو زیاد کردم و اونم با یه حال خماری ناله میکرد و انگار جونی نداشت خودشو تکون بده و بعد یه دقیقه تلمبه زدن چشاش وا شد و جون گرفت و پاهای نازشو پشت کمرم قفل کرد. تلمبه هامو محکم کردم و هی میکوبیدم توی کصش و داشت جر میخورد و داد میزد میگفت منو بکننننن محمد منم عین تشنه های کص محکم تلمبه میزدم و بعد سه دیقه داشت ابم میومد و بهش گفتم داره میاد ولی پاهاشو محکم قفل کرد ، خواستم ازش جدا شدم که نذاشت و کل ابم ریخت تو کصش . دراز شدم تو بغلش و شروع کردیم به لب خوردن . بهش گفتم چرا این کارو کردی گفت که من میخوام پسرم از تو باشه نه داداش بیغیرتت .
بعد از اون هر دو روز یکبار که داداشم تمام وقت سر کار میبود ، وقتایی که پدر مادرمم خونه نبودن میرفتم میکردمش و وقتی هم بودن میبردمش بیرون تو ماشین میکردمش و بهونش هم این بود که میره بیرون پیش دوستاش.
الان ۵ ماه گذشته و جواب آزمایش حاملگیش اومده که دختره و داداشمم که هفته ای یه بار به زور میکردش هم تعجب کرده

امیدوارم خوشتون اومده باشه و تقریبا طولانی شد داستان .
مخلص شما جقیا
جوکر

نوشته: Joker

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها