حدود 14 یا 15 سالم بود یه روز داشتم از دبیرستان برمیگشتم خونه مثل همیشه تو اتوبوس شلوغ واستاده بودم. من یه پسر قد بلند و گوشتی و سفید و خوشگلم منتها خب بخاطر هیکل درشتم زیاد کسی تو مدرسه جرات نمیکرد انگلم کنه گرچه یه ذره میخاریدم. خلاصه تو اتوبوس یه مرد که شبیه به کارگرای ساختمون بود با لباس نسبتا خاکی پشتم واستاد منم یکم حشری بودم. دیدم از پشت چسبید بهم و کیرشو لای کونم حس کردم. اولش هیچ کاری نکردم اونم فقط چسبیده بود. یکم که گذشت دیدم داره خودشو بالا پایین میکنه کیرش درست لای چاک کونم بود. بازم هیچ کار نکردم آروم بالا پایین میکرد. یکم حشری شدم کونمو دادم عقب و منم همزمان مالیدم به کیرش و چاک کونمو شل کردم که باز شه و بالا پایین کردم همراهش. بهش نگاه کردم دیدم کلا یه دنیای دیگه است 😂 😂 زده بود بالا بنده خدا. یکم که گذشت بالا پایین کردنمون تند تر شد و یهو محکم چسبوند بهم و خیسی پشتم احساس کردم یکم کیرشو مالید به کونم تا کامل ارضا شد و آبش خالی شد. بعدم صندلی خالی شد و رفت نشست بهم گفت بده کیفتو برات نگه دارم 😂 😂 منم خجالت کشیده بودم گفتم نه مرسی خوبه. مشخص بود بنده خدا میخواد تشکر کنه. خلاصه پیاده شدم و هیچ وقت ندیدمش دیگه. اینم حالی بود که ما به مرد غریبه دادیم تو نوجوونی.
الان که کونی قهاری شدم میگم کاش الان بیاد یه حال اساسی بهش بدم 😂 😂 😂
ولی از من به شما نصیحت این کارو با نوجوون مردم نکنید اگر مثل من کونی و پُر رو نباشن یا مثل این مرده کم رو نباشین. ممکنه ضربه روحی شدیدی به بچه وارد بشه که تا آخر عمر تو زندگیش تاثیر بذاره ممکنه حتی نتونه ازدواج کنه و با ترس زندگی کنه
نوشته: امیر