داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اتوبوس هوس 18

نمی دونستم دیگه باید مخ کی رو می زدم . دوست نداشتم خودمو به کسی وابسته کنم . راستش من اگه یه وقتی می خواستم از دواج کنم دوست داشتم همسرم دختر باشه . یعنی از خط خارج نشده باشه . هر چند این روزا تا اونجایی که من می دونم دخترا انواع و اقسام بر نامه ها رو دارن ولی دیگه باید کم ضرر ترین راه رو انتخاب کرد . حداقل دلم به این خوشه که مسیر کسش فقط متعلق به منه . هر چند که فعلا قصد از دواج نداشتم . .. یکی دیگه از زنایی که فکر منو به خودش مشغول کرده بود خانوم رویا مهربان بود .  اونم زن مطلقه ای بود که پسرش در همین دانشگاه تحصیل می کرد . اصلا بهش نمیومد که چهل و خوردی سال سن داشته باشه . همون وقتی که دانشجوبودم چند باری دستامو به دستاش مالوندم . هر بار به یه بهونه ای . یک بار همچین اخمی رفت که جا رفتم . ولی حالا فکر کنم دیگه یه تیپ مردونه تری پیدا کرده بودم . هر چند وقت در میون جا عوض می کرد . هر بار که به یادش میفتادم و می خواستم یه سری بهش بزنم می دیدم جاش عوض شده .  در تنوع طلبی کاری حرف نداشت .  با پسرش رستم جیک شده بودم . می خواستم مخشو بزنم و ببینم شرایط خونه شون چطوره و مامانه اهل حال هست یا نه ولی عجب گوشت پر باری بود این مامانه . معلوم نبود به صورتش چی می زنه که اصلا نشون نمی داد بالای چهل باشه . طراوت و تازگی  اون منو به یاد تازه عروسا مینداخت . یه متانت خاصی داشت . به این سادگیها به هر کسی لبخند نمی زد . خیلی جدی و شمرده حرف می زد . اولین باری که از رستم راجع به اون پرسیدم خیلی با ملایمت و دلسوزانه سوالمو مطرح کردم . -رستم جون از اونجایی که تک فرزندی حتما بابات خیلی دوستت داره .. حالا این رستم کس خل دیگه پیش خودش حساب نکرد که وقتی من می دونم اون تک فرزنده چرا نباید بدونم که باباش ولشون کرده ; ..خلاصه اون جوری که فهمیدم واسه مامانش خیلی خواستگار اومده  و مامانه نخواسته که دوباره از دواج کنه .. -خب رستم جان مامان حق داره که ار دواج نکنه . حساب می کنه که الان وقت از دواج پسرشه . باید عروس بیاره و به اون توجه کنه .. یه سری از این کس شرات تحویلش داده مثلا می خواستم بگم که من خیلی دلسوز و همراهش هستم .-رستم جون ببینم خودت چی دوست داری اگه واقعا یه خواستگار خوب برای مامانت بیاد دوست نداری که اون از دواج کنه ;/; -نمی دونم . اگه اون بخواد که من نمی تونم چیزی بگم . -رستم جون منم مردم تو هم مردی هر دو مون ناموس داریم و غیرتی هستیم . اینجا هم کلی دختره . هر کی رو که بخوای می تونی باهاش حال کنی .. فقط خواستم اینو بگم حواست به این هست که این بچه ها و دانشجویان نظر بدی نسبت به مامان محترمت نداشته باشن ;/; -خب ایمان جون من چه کاری ازم بر میاد مامان باید خودش حواسش باشه و بدونه که این دوره زمونه پسرای بی تر بیت خیلی زیادند .. -نمی دونم رستم جون  زن هم مثل مرد نیاز زیادی داره . اونم یه خواسته هایی داره که باید بر آورده شه . نمی تونی بهش ایراد بگیری که چرا یه سری خواسته های انجمن کیر تو کس  داره و نداره . می خواستم بهت بگم باید حواست باشه . اگه یه نا پدری به گیرت بیفته  حالا محبت مادر رو باهات قسمت می کنه هیچ اون مال و اموالی رو که مادرت داره دیگه بهت نمی رسه .ترس رو در چهره رستم می خوندم -پس من باید چیکار کنم . -حواست باشه به این که آیا مامانت ..چه جوری بگم سختمه -داداش راحت باش حرفتو بزن ما با هم نداریم -هیچی فقط می خواستم بگم که اگه حس کردی که مامانت حشری شده از این حالتش بترس .. رستم پاک ترسیده بود -چت شده پسر اگه چیزی دیدی بهم بگو ..-نه چیزی نیست .. می دونستم چیزی هست و دلش نمیاد که به من بگه در هر حال یکی دو روز بعد که احساس صمیمیت و بی خیالی بیشتری می کرد بهم گفت یه شب که سر زده اومده خونه دیده مامانه رو تختش دراز کشیده یه خیار توی کسش فرو رفته گرفته خوابیده .. -رستم تو چیکار کردی اون وقت .. -هیچی سرمو انداختم پایین رفتم از ترس این که بیدار نشه زود جیم شدم . -پس کار خیلی مشکل شده . باید حواسمونو بیشتر از اینا جفت کنیم . رستم یه نگاه عجیبی به من انداخت .. حق هم داشت . من خودمو شریک مشکل اون می دونستم . -مامانت هم حق داره اگه یکی باهاش رابطه داشته باشه و طمع به مالش نداشته باشه این جوری خوبه . می دونم تو پسر منطقی و خوبی هستی و می تونی خیلی از مسائلو درک کنی . . خلاصه هوس رویا مهربان که بر خوردی خشن داشت طوری منو داغم کرده بود که حتی رستم هم به این که من به مادرش نظر خاصی دارم شک کرده بود … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها