داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اتوبوس هوس 11

ناراحتی من از اینه که تو خیلی بی غیرتی . اصلا هیچ احساسی راجع به من که اولین دوست دخترت هستم نداری . هر کاری که با من انجام بشه تو برات مهم نیست . –مینا داری حال می کنی و این قدر غر می زنی ;/; اگه دوست نداری ببوسمت برم لبامو بذارم رو لبای ماریا .. -دوباره هم بهت میگم تو فقط یه بار دیگه بهم بگو حال بده .. -اگه بگم می دونم عکس العملت چیه -خب چیه -خودت رو میندازی توی بغل من مینا .. لبامو به لباش چسبوندم . با حرارت منو می بوسید می دونستم تمام حرفاش خالی بندیه . مرادی هم چه با لذت کس مینا رو میک می زد . -مینا دیدی حالا که چه راحت داری به من خیانت  می کنی ;/; ببینم  کست که اون زیر داره لیسیده میشه بیشتر بهت حال میده یا این لبایی رو که من دارم میکش می زنم . صداشو خیلی پایین تر آورد و گفت ..همش به خاطر گند زدن آقاست . خیلی نامردی ایمان . توی تهرون بزرگ و نظام مقدس اسلامی داخل اتوبوس و مرکز شهر .. اینم کار بود که واسه ما درست کردی . .. ماریا : اوووووفففففف مرادی جون مرادی جون تو که همه حواست به کس مینا ست . درست درمون تر منو بکن .. بکن دیگه . یه حرکتی به خودش داد و منم واسه این که هر دو تا دختر راضی تر باشند و مرادی هم راحت تر به کارش برسه مینا رو بغلش کرده انداختمش رو یه صندلی دیگه . صندلی رو خوابوندم و پاهاشو به دو طرف باز کردم . -بگو ببینم رسیدیم به اونجایی که خانوم خانوما باید تهدیدشونو عملی بکنن . ببینم حالا چه جوری داغ کشم می کنی ;/; مینا به دست و پام افتاده بود . -عزیزم ایمان من . من حالا رو نگفتم گفتم اگه امروز بهم توجه نکنی .. -ولی توپت خیلی پر بود . من داغ کشت کنم .. نه نهههههه … کیرمو که بیش از حد دراز شده بود بازم فرو کردم توی کسش .. طوری هوسش رفته بود بالا که بی اراده آروم جیغ می کشید . مرادی : یواش تر آبروی من در خطره حالا می خوای از نون خوردن بیفتیم . -به این جور کس خوردن واقعا می ارزه . خیلی باحاله این روز همیشه در خاطره ها باقی می مونه جناب سروان -البته اگه به خیر و خوشی تموم شه .. مینا  رو که کاملا سر حال و سستش کرده بودم رفتم به کمک مرادی که تازه گرم افتاده بود و لذت سکس دسته جمعی و ضربدری و دو به یک رو درک می کرد دیگه حالا خیلی راحت این مسئله رو که دو تایی یک زنو بکنیم قبول می کرد . دو تایی مون افتادیم به جون ماریا . به کس و کونش رحم نکردیم . با این که اگه کیر من نبود این دخترا ارگاسم بشو نبودند و اون جوری که باید حال نمی کردند ولی جناب سروان از جون مایه میذاشت تا کم نیاره ونشون بده که یک افسر قدرتمند و سابقه دار در سکس هم می تونه قدرت داشته باشه .. ما هم تشویقش کرده سعی می کردیم به اون شاخ و بال بدیم . مینا رو هم دو به یک گاییدیم . -جناب سروان باید ببخشید که اینجا فضاش طوریه که نمیشه اون جوری که باید ارزش سکس گروهی رو نشون بدیم .. -دستتون درد نکنه بچه ها اگه بگم پونزده ساله که این جور از سکس لذت نبردم شاید باورتون نشه نمی دونم چه جوری ازتون تشکر کنم . -جناب سروان تشکر لازم نیست . فقط این جریانو ندید بگیرین . -ایمان خان خواهش می کنم که اصلا دیگه از این مسائل حرف نزنین . شما دیگه جای بهترین دوست و داداش من هستید . وقتی دو تا مرد این جوری با هم هم پیاله و هم کیر میشن یعنی بیشترین صمیمیتها بین اونا وجود داره . چقدر سختم بود که یه روزی یک مرد دیگه کیرمو ببینه و بد تر این که موقع گاییدن یک زن دیگه هم منو ببینه و بد تر از همه اینا این که دو تایی بخواهیم یه زنو شریک شیم ولی همه اینها رو امروز پیاده کرده فهمیدم که چقدر هم لذت بخشه . چه روحیه ای گرفتم . حس می کنم که از نو جوون شدم . -خیلی خوشحالم که این احساسو دارین جناب سروان . .از بس  با کلاس و فرهنگ صحبت می کرد نزدیک بود اشک منو در بیاره . کاش تمام افسران و انتظامی ها ی ما مثل این یکی با فرهنگ بودند . با فرهنگ و دوست داشتنی . تازه گرم افتاده بود .. ولی بند و بساطمونو جمع کردیم که خدا حافظی کنیم . دخترا رو هم دیگه به خونه شون نرسوندم . فقط باید حواسم به این بود که به وقت پیاده شدن یکی تو نخ ماشین نبوده باشه . مرادی که تجربه اش در این پلیس بازیها زیاد تر بود به من گفت که اول من پیاده شم . اوضاع اگه جوره سه نفر دیگه پیاده شن . دخترا هم دوست داشتند زود تر خودشونو از این محیط خلاص کنند . در هر حال ما پنج تا به سلامت از هم جدا شذیم . گفتم پنج تا .. درسته . سه تا رو که همون جا پیاده کردم . اتوبوس رو هم که بردم دانشگاه تحویل دادم و خودمم قبل از این که با یه وسیله ای به خونه بر گردم  یک ساعتی رو قدم زده تا اعصابم آروم تر شه و با فکر کردن به خطری که از بیخ گوش من گذشته بود لذت ببرم …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها