داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

کون دادن زوری در بچگی

سلام
داستانی که تعریف میکنم واقعی هست ، اما هدفم این هست که کسی مث من نشه

اسمم کیوان هست ، الان 17 سالمه اما این داستان برای 13 سالگیم هست این رو هم اضافه کنم که من گی نیستم و فقط یک بار اون هم به زور رابطه داشتم .

تا اون جایی که یادمه پدر و مادرم برای 4 روز به شهرستان میرفتن به خاطر فوت یکی از اقوام ، مادرم به پسر عمو ی 18_19 سالم به اسم مهرداد زنگ زد که این چند روز پیشم باشه . پدر و مادرم حدود 4 بعد از ظهر راه افتادن و یک ساعت بعد مهرداد رسید .

مهرداد پسر خوشگلی نبود اما قیافه ی بدی هم نداشت . اون روز تا شب هیچ انفاق عجیبی نیفتاد اما شب مهرداد بهم گفت بریم رو تخت پدر و مادرم با هم بخوابیم قبول کردم ، وقتی بعد مسواک رفتم دیدم مهرداد با یه شرت خوابیده رو تخت ، واسم جذابیتی نداشت به همین خاطر اهمیتی ندادم ، رفتم و کنارش خوابیدم ، نیمه های شب حس کردم تخت تکون می خوره ، چشم هام رو باز کردم دیدم مهرداد داره جق میزنه ، سعی کردم مهرداد نفهمه من دیدمش ، اما یهو کیرش رو احساس کردم سریع بلند شدم و با اخم نگاهش کردم ، داد کشیدم چکار می کنی دیوونه ، مهرداد اما اهمیت نداد خب مشخصه با اون سنش از من جثش از من بزرگ تر بود ، سریع پرید و من رو گرفت ، بهم گفت باید بهم بدی و لب هاش رو گذاشت رو لبام حالم داشت بهم می خورد ، که لب هاش رو برداشت و شروع کرد درآوردن لباسام و هی تهدید می کرد که داد نزن و این حرف ها ، یهو دیدم کیرش جلو دهنمه کیرش رو میمانید به لبام و میگفت بخورش در نهایت مجبور شدم این کار رو کنم خودش هم کشید بیرون ، و منو خوابوند به پشت و کیرش رو آروم آروم کرد تو درد تو کل بدنم پخش شده بود و از چشم هام به شکل اشک میومد بیرون ، بعد از کلی کم ، کم تو کردن شروع کرد محکم تلمبه زدن ، تا یهو آبش تو کونم خالی شد . یهو کشید بیرون که دردش دیونم کرد

اون سکس بد ترین خاطره زندگیم بود البته مهرداد بعد فردا معذرت خواهی کرد و قول داد دیگه تکرار نشده

لطفا هیچ وقت با زور با کسی سکس نکنید

نوشته: بیکار

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها