داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اتوبوس هوس 10

نمی دونم چی بگم مینا ولی همینو می دونم که دلم نمی خواد شما دو تا جز من با هیشکی دیگه رابطه داشته باشین -ازبس خود خواهی ایمان . تو دلت می خواد که با دو تا باشی ولی ما که مثلا عشق تو هستیم یکی داشته باشیم ;/; -حالا میگی چیکار کنم . یعنی باید ار هر دو تا تون دل بکنم ;/; -نه آقا پسر به جای این کارا از اون جناب سروان کیر شل شده یاد بگیر که چه جوری کیرشو کرده تو کس ماریا وداره بهش حال میده -ولی ماریا که حال نمی کنه .. –خب حالا نمی خواد دل خودتو خوش کنی . مگه میشه یه کیری بره توی کس یه زن اون حال نکنه . دستشو گذاشت رو کیر من و در حالی که باهاش ور می رفت گفت این وسط بدن تو . همین جوری که تو داری حال می کنی بیشترشو هم  من حال می کنم اگه تو دستتو بذاری این وسط. این مینا هم عجب وقتی رو گیر آورده بود برای فلسفه بافی های خودش . اونو رو یکی از همین صندلی ها انداختم و در حالی که با پشت بدنش ور می رفتم گفتم دختر من که همین یک ساعت پیش کردمت خسته نشدی ;/; -نه دوستمو که دارم می بینم زیر کیر این جناب سروانه در حال دست و پا زدنه تمام خستگیم نه تنها از تنم به در رفته بلکه بازم هوس دارم  -معلومه از این کس خیست معلومه .. نگاه دو تایی مون به مرادی و  ماریا بود که ببینیم چیکار دارن می کنن . کس ماریا چیزی رو نشون نمی داد فقط دلم می خواست به صورتش نگاه کنم و ببینم تا چه اندازه داره از این کار لذت می بره . -ایمان ! منو تند تر بکن .. کیرمو کرده بودم توی کس مینا ولی حس می کردم هیچ هیجانی واسه این کار ندارم . اصلا خوشم نمیومد حداقل در این شرایط که مرادی اونجا بود . انگاری یادم رفته بود که نیم ساعت پیش چه استرسی پیدا کرده بودم . مینا با عصبانیت خودشو ازم جدا کرد و رفت طرف جناب سروان .. توی دلم گفتم به کیرم . ماریا که رفت تو هم برو . حالمو کردم و فردا هم یکی دیگه .. دوست داشتم یه نگاهی به بیرون بندازم و به جمعیتی که در رفت و آمدند و بهشون بگم ای آدمیان که از کنار اتوبوس من می گذرید ما در این جا سنتها را شکسته ایم و در کنار شما به پیشواز شبانگاهان رفته ایم . اگر می دانستید در اینجا چه می گذرد ;! …. یه لحظه چشام افتاد به مینا که کسشو گذاشته بود رو دهن مرادی .. -اووووووهههههههه دو تا .. دوتا ;/; چطوری میشه .. منم واسه این که به مینا نشون بدم که از این کارش اصلا حس حسادتم تحریک نشده به صدای بلند گفتم جناب سروان این کیرتون توی همون کس ماریا جون می مونه و مینا خوشگله رو هم که کسشو گذاشته رو دهنت لطف می کنی چشاتو می بندی حس می گیری و کسشو لیس می زنی و اگه تونستی میون دو تا لبات می گیری و از دندونات هم یه کمک خفیف میگیری طوری که کس مینا جونو گازش نگیری یه جوری بهش حال میدی که همیشه بیاد سر این چهار راه نزدیک شما وایسه -من اگه چشامو به وقت کس لیسی ببندم چه جوری می تونم کس ماریا جونمو بکنم . چه جوری می تونم جلو مو ببینم . -من در حالی که خنده ام گرفته بود گفتم جناب سروان مگه دارین رانندگی می کنین . ;/; این کیر خودش رادار داره . چشم الکترونیک داره که با کس یا سوراخ کون یه زن هماهنگه . حساسه . هر کی ندونه فکر می کنه شما تازه اولین بارتونه که مشغول شدین . جناب سروان مملکت و این همه از قافله عقب ;/;!مگه با یه دست دو تا هندونه بر داشتن به چی میگن . با این حرفا کمی رامش کردم . -جناب سروان وقتی که قدرت خودت رو اینجا نشون بدی برای جنگ در میادین دیگه خیلی آماده و سر حال میشی . .. حالا مرادی داشت ماریا رو می کرد و کس مینا رو که داشت حرص می خورد می مکید . -مینا جون بد که نمی گذره . ببین جناب سروان چه مرد با حالیه . از خودمونه . داره به شما هر دو تا دخترای خوشگل حال میده . مینا واسه این که مرادی به کسش تسلط داشته باشه رفته بود رو صندلی تقریبا در یه حالت ایستاده قرار گرفته بود منم رفتم روی یکی از صندلیهای پشتی دوست داشتم سر به سرش بذارم . -خانومی خوب حال می کنی ;/; سرشو به طرفم نزدیک کرد و آروم گفت خدمتت می رسم ایمان . داغ کشت می کنم . تو فقط ازم چیزی بخواه . -من خسته ام مینا سر به سرم نذار .. خودمو رسوندم کنار مینا . کمی دشوار به نظر می رسید که این جور فشرده در کنار هم باشیم . لبامو از بغل گذاشتم رو لباش و دستمو گذاشتم رو سینه هاش -نکن ایمان داری چیکار می کنی ;/; -دارم ایمانتو قوی می کنم . -بکن بکن . ایمان .. بد جنس .. خیلی بد شدی . -حالا لباتو بچسبون . زندگی یعنی همین ;/; تو هم که حالا داری به دو نفر حال میدی مینا! . پس ناراحتی تو چیه ;/; …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها