داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گی با آقای جذاب تو اتوبوس

سلام این داستانیو که میخوام براتون بگم کاملا واقعیه و دوست داشتم براتون تعریفش کنم خودمم خیلی دوستش دارم…
من محمدم ۱۸ سالمه قدم ۱۸۰ وزنم ۶۵ هیکلم لاغر پوستمم سفیده …
خلاصه داستانیو که میخواستم بگم از این قراره که حدودا یک سال پیش دوران مدرسه ها اون موقع من ۱۷ سالم بود و مدرسه میرفتم هر روز صبح ساعت هفت سوار اتوبوس میشدم میرفتم مدرسه وقتی به ایستگاه دوم میرسیدم یه آقایی با هیکلی مردونه و جذاب و قد بلند و هیکلی و سن بالایی سوار اتوبوس میشد. هر وقت میدیدمش تو دلم میگفتم اوف چه هیکلی داره چقدر جذاب…! صبح ساعت هفت اتوبوس خیلی شلوغ میشد همه به هم چسبیده بودن منم وقتی آقا رو میدیدم حشری میشدم و دوس داشتم بهش نزدیک بشم اونم همیشه یه جوری بهم نگاه میکرد و همش باسنم نگاه میکرد منم از نگاهش خیلی خوشم میومد ، منم همیشه باهاش چش تو چشم میشدم و به هیکل سکسیش نگاه میکردم . خلاصه یکی از روزها که بارون میومد و منم سوار اتوبوس شده بودم ، اتوبوس خیلی شلوغ بود و اون آقا هم سوار اتوبوس بود از قصد رفتم خودمو نزدیک اقاهه کردم جفتمون سرپا بودیم و صندلیا جا نبود ، اتوبوس ایستگاه وایساد و مسافرای بیشتری سوار اتوبوس شدن و اتوبوس تنگ تر تنگ تر میشد و منو اقاهه بهم نزدیک تر میشدیم تا این که بالاخره چسبیدیم بهم منم از خدا خواسته پشتمو کردم بهشو باسنمو چسبوندم به کیرش ، اونجا فهمیدم که راست کرده اولش خجالت میکشیدم بعد نگاهش کردم دیدم داره بهم میخنده و یه چشمکم بهم و خب منم خندم گرفت…یهو تو درگوشم بهم گفت عجب کونی داری پسرجون دوست داری بکنم توش؟ منم خندیدم و هیچی نگفتم و بعدش کونمو حسابی به کیرش میمالوندم آخ خیلی حس خوبی داشتم کیرشم معلوم بود خیلی گندست ،کیرش حسابی سفت شده بود و کاملا راست کرده بود رو کونم هیچکس مارو تو اتوبوس نمیدید از بس که شلوغ بود کسی حواسش نبود، یهو دستمو گرفت برد سمت کیرش یه چشمک بهم زد و خندید بعد در گوشم گفت بمالش… کیرشو حسابی میمالیدم اونم با دستای کلفتش کونمو داشت ماساژ میداد…
این بار دستمو برد داخل شلوارش دیدم شلوارشو شل کرده منم دستمو بردم داخل شرتشو دستم خورد به کیرش کیرش واقعا کلفت بود تاحالا تو عمرم کیر به این باحالی لمس نکرده بودم خیلی دوست داشتم براش بخورم و بهش کون بدم داشتم دیوونه میشدم یهو دیدم کارتشو درآورد بهم داد روش نوشته بود سیاوش در گوشم بهم گفت اگه دوست داشتی همدیگرو ببینیم به شمارم زنگ بزن میام دنبالت بعدش با دستشو آورد لای کونم انگشتم کرد و بهم دیگه لبخند زدیم بعدش اتوبوس ایستاد و پیاده شد خیلی دوست دارم دوباره ببینمش راستش دیگه روم نشد بهش زنگ بزنم ولی هنوزم که هنوزه شمارشو نگه داشتم … .

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها