داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پیرمرد راننده اتوبوس و خانم مهندس

با سلام . بنده داوود هستم 34سالمه و از کرج هستم. خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برا خودم اتفاق نیافتاده . برای راننده اتوبوس شرکتمون اتفاق افتاده و زیاد داستان سکسی نیست بیشتر اموزندست.و بدون کم یا زیاد کردن داستان براتون میگم . من برای جلوگیری از فاش شدن هویت ایشون ، اسمش رو تو این داستان جمشید میزارم . بله حالا بریم سراغ اصل مطلب و شروع خاطره . بنده تو یه شرکت خصوصی معروف یه حسابدار ساده هستم . وقتی 26سالم بود ازدواج کردم . یه ماشین ریو هم دارم . بعضی وقتا که خانومم میخواد بره بیرون و کار داره و منم سرکارم ،ماشینو میدم دست خانوم و با سرویس شرکت به محل کار میرم. بنده به غیر از جمعه ها _ از شنبه تا پنج شنبه سرکارم از ساعت8.30تا 16. صبح روز دوشنبه بود ؛ خانومم باید میرفت بانک ، قسطا رو بده . منم مجبور شدم و ماشینو دادم به خانوم . ساعت 8 صبح بود زنگ زدم به راننده شرکت گفتم بیا فلکه اول گوهردشت تا منم بیام اونجا . رفتم اونجا _مینی بوسو دیدم سوار شدم.( راننده ماشین اقا جمشید معمولا خیلی کم حرف میزنه). وارد شدم دیدم کسی نیست تو مینی بوس . به اقا جمشید گفتم امروز چرا اینقدر سوت و کوره اینجا؟گفتش شما خیلی وقته با ماشین خودتون میرین شرکت معلومه از هیچی خبر ندارین . گفتم مگه چیز خاصی اتفاق افتاده . گفت از وقتی قضیه خانوم مهندس اتفاق افتاده ،دیگه خیلی کم میان با سرویس برن شرکت . تعجب کردم گفتم چه قضیه ای . گفت خانوم امامی رو که میشناسید . گفتم بله چطور مگه. گفت به من تهتمت تجاوز زده . اینو که گفت خشکم زد .(اخه خانوم امامی یه خانم کاملا مذهبیه و از این کارا معمولا نمیکنه و درضمن خانوم نسبتا جوونی هم هست). خودم و زدم به نفهمی و گفتم ینی چی . چجوری اصلا . گفتش دو هفته پیش خانوم امامی به من زنگ زد گفت امروز من ماشینم خراب شده بیا دنبالم . منم مثل همیشه رفتم . مینی بوس خالی بود و فقط ایشون بودن . من ایشونو سوار کردم و داشتم سمت محل کار میووردم که یهو دیدم جیغ خانوم امامی بلند شد.سریع زدم کنار ببینم چه خبره . دیدم خانوم امامی غش کرده رو زمین تکونم نمیخوره،رنگم پرید . با خودم گفتم من و خانوم امامی تنهاییم اگه چیزیش بشه میوفته تقصیر من . من که دیدم افتاده رو زمین و تکون نمیخوره . اومدم بلندش کنم بزارشم صندلی جلو سریع ببرمش بیمارستان ، دیدم چشماشو باز کرد و گفت داری با من چیکار میکنی،به چه حقی به من دست زدی -منم خشکم زده بود این تا بیست ثانیه پیش نفس نمیکشید . نمیدونستم چی بگم . گفتم خانوم امامی من سن و سالی ازم گذشته ، بعد این حرفا ینی چی . بعد خانوم امامی به من گفت اگه میخوای گندکاری که امروز زدی رو به کسی نگم ، بیست میلیون باید بهم بدی . منم گفتم چه گند کاری . اصلا هر غلطی میخوای بکن . (تازه فهمیده بودم برا چی خودشو الکی انداخت رو زمین). بعد همونجا پیادش کردم . یه ساعت بعد اون قضیه دیدم حراست شرکت زنگ زد . گفتن که هر چه سریع تر لطفا بیاین شرکت . منم که از هیچی ترس نداشتم و به خودم اطمینان داشتم رفتم . نزدیکای شرکت بود دیدم یه ماشین پلیس نزدیکه در اصلی شرکته .تازه اونجا بود فهمیدم قضیه جدی شده . بیست متر مونده بود به شرکت وایسادم . فک کردم پیش خودم الان من هیچ مدرکی ندارم . تصمیم گرفتم فعلا نزدیکای شرکت نرم . دور زدم که برگردم سرایدر شرکت همون موقع اومد بیرون گفت خودشه داره میره . سریع گازو گرفتم که برم یه پژو از تو پارکینگ خونه بغلیای شرکت اومد بیرون خوردم بهش . دیگه اونجا بود که کاری از دستم بر نمیومد . تازه با کاری که کردم و قصد فرار داشتم بیشتر مضنون شناخته شدم . اونجا بود که منو بردن کلانتری و تازه فهمیدم انگ قصد کردن به تجاوز چه گناهیه .(وسطش بغضش در اومد و گفت اخه مگه من چیکار کردم که اون خانوم با من اینکارو کرد ). همش از سادگی خودمه . اونجا بود که واقعا تو دلم یه نفرتی از خانوم امامی به وجود اومد . اخه چطور دلش اومد با این بنده خدا که اصلا سن و سالش به اینکارا نمیخوره این کارو و بکنه و ابروشو ببره . اقا جمشید به من گفت هنوز حکم از دادگاه نیومده . از شرکت اخراج شدم ولی مسیرم میخورد به اون طرفا . شما هم زنگ زدین گفتم بیام ببرمتون . گفتم پس چرا من با خبر نشدم از این قضیه؟گفت به غیر از هفت هشت نفر که همیشه با سرویس میوردمشون کس دیگه ای خبر نداره . واقعا خیلی جا خوردم . اقا جمشید ادم به این خوبی چرا باید این بلا سرش بیاد . و خانوم امامی که یه خانوم به ظاهر چادری و همیشه نمازخونن چرا باید این حرکت زشت رو که دودمان زندگی پیرمرد رو بر باد داده انجام بدن . و از من خواست که براش دعا کنم که اون چه پیش میاد خیر باشه و بتونه حقشو بگیره،واقعا خیلی شکسته شده بود . حالا من قضاوت نمیکنم ولی شما اگه جای من بودین حق رو به کدوم طرف میدانین؟واقعا ببینید یه خانوم متظاهر که دم از دین و نماز میزنه چه باطن زشتی میتونه داشته باشه . حرفامو بدون هیچ قصد و غرضی میزنم ولی بدونین تو این جامعه ادم حواسش باید به همه چی باشه . سرت تو لاک خودت باشه و به کسی کمک نکنی این مشکلاتم پیش نمیاد و ببینید که اخاذی گرفتن به کجاها رسیده که زنه میاد یه همچین کاری کنه. شما هم واسه ازادی اقا جمشید دعا کنید . ایشالله هر چی خیره پیش میاد

نوشته: داوود 61

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها