سلام آرش هستم میخوام خاطره کون دادنم رو توی اتوبوس تعریف کنم. تابستون پارسال داشتم میرفتم شمال که تصمیم گرفتم با اتوبوس برم. رفتم ترمینال بلیت بگیرم که فقط واسه ۱۲ شب داشت منم نشستم تا ۱۲ که بتونم برم. سوار که شدم دیدم یه آقا پسر خوش تیپ و مهربون کنارم نشسته. هم صندلی بودیم. از کرج که بیرون رفتیم شروع کرد حرف زدن و خاطره تعریف کردن. کمکم از کوس کردنش و بعدش از کون کردنش. خیلی حشری شده بودم فکر میکنم اونم فهمیده بود چون فهمید صدام لرزه افتاده بهم گفت میخوای نشونت بدم؟ قند توی دلم آب شد از شوق بدون فکر گفتم آره. اونم بدون مقدمه و با احتیاط که همه خواب باشن در آورد. وای عجب کیر کلفتی بود خیلی ناز بود. باورم نمیشد چنین کیری داشته باشه. من زیاد کون دادم و کیرای زیادی توی کونم رفته ولی این یه چیز دیگه ای بود. گرفتم دستم و باهاش بازی کردم خیلی داغ بود. بهم گفت بخور ولی نگران بودم کسی بیدار باشه ببینه. واسه همین رفت با صندلی آخری صحبت کرد که دوتا پسر بودن جامون رو عوض کنیم. اونا اومدن جلو و ما رفتیم عقب. دیگه طاقت نیاوردم شروع کردم ساک زدن اینقدر ساک زدم که یهو دهنم پر آب شد تف کردم زیر پا. کلی قربون صدقم رفت. قزوین رو که رد کردیم شروع کرد کونم رو انگشت کردن گفت تا قبل اینکه نگه داره واسه چای و استراحت میخوام بکنمت. منم بدون چون و چرا قبول کردم. شلوارم رو نیمه دادم پایین و اون حسابی خیسش کرد. استرس داشتم کسی بیاد اما خبری نبود همه خواب بودن. آروم و خیلی حرفه ای کرد تو ولی چون بزرگ بود نزاشتم زیاد تو کنه. بعد چند تا تلمبه کیرش رو درآورد و باز دهنم رو برد جلو و ریخت توی دهنم و باز تف کردم زمین. پیاده که شدیم اون دوتا پسره که جامون رو عوض کرده بودیم گفتند خوش گذشت؟ فهمیدم بهشون گفته که میخواد من رو بکنه و اونا هم قبول کرده بودن جاشون رو عوض کنن. یکیشون اومد دستشویی و تا رفتم تو اومد داخل و در رو بست. گفتم نکن یکی میاد گفت خفه شو جنده بکش پایین منم از اینکه بهم گفت جنده خوشم اومد و با ترس کشیدم پایین. یه تف زد و سرپایی کیرش رو کرد توی کونم. کصافت انگار دشمنی داشت چنان میکرد که دوست داشتم فریاد بزنم. کونم دیگه داشت میسوخت که بالاخره ارضا شد و ریخت توش. صدا زد رفیقش رو که کسی نیست اونم گفت نه و سریع جاشون رو عوض کردن و حالا نوبت اون یکی بود. گفت جنده ساک بزن. منم که توی کونم پر آب بود بدم نمیومد بشینم تا آب از کونم سرازیر بشه. این صحنه رو خیلی دوست دارم. شروع کردم ساک زدن و با انگشت میکردم توی کونم سه تا انگشت توی کونم بود و یه کیر توی دهنم. بلندم کرد و گفت قمبل کن جنده. منم قمبل کردم و چون خیس بود با یه حرکت تا ته کرد توش و شروع به تلنبه زدن کرد. اونم آبش رو ریخت توی کونم و بعد اینکه حسابی خالی کرد رفت و منم شلوارم رو پوشیدم و رفتم سوار شدم. خیلی از دست هم صندلیم ناراحت بودم اما بدمم نیومد سه تنر داده بودم. وقتی رسیدیم ساعت ۵ و نیم بود همه پیاده شدن داشتم ساکم رو برمیداشتم که دیدم کمک راننده اومد پیشم گفت چرا کف پای صندلی شما آب کیر بود؟ گفتم نمیدونم. گفت غلط کردی تا نگی نمیزارم بری. مجبور شدم بگم البته نه اون دوتارو. شاگرد راننده هم تا راننده رفت توی ترمینال منو برد صندلی آخر و تمام لباسام رو درآورد و شروع کرد بدنم رو خوردن داشتم دیونه میشدم تا اینکه التماسش کردم بکنه و اونم شروع کرد. چنان حرفه ای میکرد توی سوراخم که انکار صدبار کرده. داشتم التماسش میکردم که محکم بکنه و براره توش بمونه چون خیلی دوست دارم توش بمونه. بهم گفت آبم رو کجا بریزم گفتم هرجا دوست داری گفت پس میریزم دهنت. گفتم باشه اونم گفت فقط قول بده قورت بدی. دیوونه شده بودم و قبول کردم اونم با این حرفها که فهمیده بود دیوونه شدم تندتر تلمبه میزد. تا اینکه کرد توی دهنم و همش رو خالی کرد. خیلی تلاش میکردم درش بیارم اما نشد و مجبور شدم بخورمش. اینم داستان شمال رفتن من با اتوبوس. درضمن این داستان کاملا واقعی بود.
نوشته: آرش