****سلام،من تمنام،الان 22 سالمه،بخاطراتفاقی که توبچگیم افتاده به شدت ازسکس میترسم،نمیدونم چجوری حسموبگم،ازسکس خوشم میادامااگرازاینکه واقعا سکس کنم خیلی میترسم،یه مدته داستان سکسی زیادمیخونم البته بخش تجاوزها،تصمیم گرفتم داستان خودمم بگم
ماتویه شهربزرگ زندگی میکنیم،8،9 سالم که بود،تابستون هاکه مدرسه نداشتم مامان بابام منومیبردن روستاکه پیش بابابزرگ ومامان بزرگم باشم اونجابقیه فامیلامونم بودن،یه دایی داشتم که اونموقع بامن خیلی مهربون بودحیوون صفت،من بچه بودم هیچی نمیدونستم،بابابزرگم یه باغ داشت که نزدیک خونش بود،داییم هروقت که یه چیزی مثل مدادرنگی،شکلات،اسباب بازی برام میاورد بهم میگفت بیابریم توباغ تابهت بدم،منم که چیزی نمیدونستم میرفتم باهاش،اون شلوارمومیکشیدپایین ومیخوابیدروم،میزدم به سینش میگفتم دایی سنگینی پاشو،اونم میگفت تاده بشمارپامیشم،بعدبهم میگفت به کسی چیزی نگوتابازم برات چیزای خوشگل بگیرم،یادمه یبارم به من وپسرعموم که ازمن یکسال کوچیکتره وهمبازی من بود،به دوتامون گفت بیاین توباغ وهمون کاروبادوتامون کرد،واقعانمیدونم که اون ازجلوهم کاری باهام کرده یافقط مالیده،چون خیلی بچه بودم ومیترسیدم به کسی بگم سعی کردم ایناروفراموش کنم،وقتی که رفتم راهنمایی ویه چیزایی درموردسکس فهمیدم دیگه باداییم حرف نزدم،البته فقط جواب سلامش رومیدم،راهنمایی که بودم همش فک میکردم من نجسم وموقع خواب زیرپتوگریه میکردم ودوس داشتم بمیرم وهمش فک میکردم من یه گناهی کردم که خدااینجوری داره مجازاتم میکنه امادبیرستان که اومدم وبزرگترکه شدم پذیرشش برام راحت ترشد وکمترخودمومقصرمیبینم اماالان مشکلی که دارم اینه که نمیدونم پرده دارم یانه؟واینکه میترسمم برم پیش دکتر،اگربگه ندارم نمیدونم چیکارکنم البته یه جاخوندم که اگرتوبچگی تجاوزشه وبعدرابطه جنسی نداشته باشی پرده طی زمان ترمیم میشه خودش،نمیدونم درسته یانه،ازپدرومادراخواهش میکنم خیلی مراقب بچه هاتون باشین وباهیچکس تنهاشون نزارین حتی بابرادرش…
نوشته: تمنا