با سلام خدمت دوستان
من حمید هستم ۳۳ سال دارم و ۷ سال هست که ازدواج کردم اسم خانومم بهار هست و دختر سوم خانواده هست دو تا خواهر بزرگتر از خودش داره که ازدواج کردن و دوتا کوچیکتر جدیدن نامزد کردن. جالبه بدونید همه ماشالاه خوشگلتر از هم هستن ولی از نظر قد و هیکل خانوم من به اونا سره ،بگذریم خواهر زن کوچیکم یعنی دختر آخر خانواده اسمش یاسمین هست و الان ۱۸ سال داره و تازگی نامزد کرده موقعی که من تازه با بهار ازدواج کردم حدودا ۱۲ سالش بود. این مرتب میومد پیشم شوخی می‌کرد و مرتب من می‌بوسید من میزدم پای بچه بودنش ، بعد چند ماه از ازدواج من و بهار، یه شب خواهر زنم تو پذیرایی خواب بود منم چند متر اونطرف تر پای تلویزیون دراز کشیده بودم داشتم فیلم میدیدم خانوم هم رفته بود دوش بگیره یه لحظه متوجه شدم یاسمین داره یواش یواش چرخ میزنه و به بهونه خواب بودن میاد سمتم اومد تا کنارم و پاش انداخت رو پام من بگو خشکم زده بود صداش زدم یاسمین بلند شد، گفتم تو خواب چقدر میچرخی گفت نفهمیدم گفتم برو تو اتاق بخواب، اون شب گذشت تا یه ماه بعد با خانومم و خانواده پدر زنم و یکی از باجناقام رفتیم کنار شهر تو یه بیشه که همیشه بخاطر طبیعت و آب و هواش و چشمه زیبایی که داره خیلی ها میان اونجا و شب چادر میزنن . شب یاسمین به خانومم گفت امشب من تو چادر شما میخوابم که خانومم قبول کرد ،آخر شب دیدم واقعا یاسمین یه چیزیش هست پاشو آورده بود لای پام و یواش یواش پاشو گذاشت رو کیرم ، ولی اون خودشو زده بود به خواب که مثلا خوابه منم پاش کنار زدم ولی چند لحظه بعد دوباره پاش آورد لای پام منم زیر پتو یه چرخ زدم و دستم بردم گذاشتم رو کونش متوجه شدم نه واقعا میخواد یه دفعه چرخید جوری که دستم رفت لای پاش و پاهاشو محکم فشار داد تا دستم بره در کوسش منم دل زدم به دریا و از رو شلوارش کوسش یکم مالیده خانوم هم خواب خواب بود ،بعد یکم مالیدن از رو شلوار دست بردم زیر شلوار و دیدم کوسش خیسه خیسه اونم دست آورد گذاشت رو کیرم و شروع به مالیدن کرد اونشب یکم مالیدش و گذشت ولی روم دیگه باز شد بهش بعد چند وقت یه روز که خانومم رفته بود خونه باباش فاصله خونه ما با پدر خانومم یه ۵۰۰ متر بیشتر نیست، این به بهونه قیلون گرفتن از خونه ما اومد گفت بهار گفته برو قیلون بگیر از حمید ،منم از خدا خواسته گفتم بیا بردار همین که اومد تو خونه چسبیدم بهش پستوناش تازه اندازه یه گردو شده بود یکم کوسش مالیدم شهوتی شده بود حسابی شلوار و شرتش درآوردم یکم لب گرفتم ازش ولی چون کیرم حدود ۱۸ سانت و یکم کلفته و اونم باکره بود فقط خوابوندمش و گذاشتم لای پاهاش ولی سر کیرم از اون سمت مدام می‌خورد رو فرش و نمیشد بلخره اون روز ارضا شدم قول داد دفعهددیگه که یکم وقت بهتر باشه از پشت بده .چند وقت دیگه هم موقعیت پیش اومد و قرار بود از پشت بده ولی تا سر کیرم یکم رفت تو کونش نتونست تحمل کنه و نزاشت از پشت کنمش فقط گفت کسم بخور و بمال تا ارضا بشم بعدم لاپایی بکن تا آبت بیاد فقط گفت هر وقت خواست آبت بیاد بزارش در پشتم و آبت بریز تو پشتم میخوام کونم گنده بشه اونروز گفت دفعه دیگه که موقعیت پیش بیاد هر جور شده تحمل میکنم تا تهش کنی تو پشتم و وقتی شوهر کنم و بکارتم زده بشه دیگه میتونی از جلو بکنیم ولی چند وقت دیگه کلا تغیر کرد و دیگه هیچ جوره پا نداد نمیدونم از سر بچه بودنش اون زمان پا میداد یا این که دوست پسر پیدا کرد و دوست پسرش سیرش می‌کرد الان دیگه لامصب یه شاه کوسی شده دیگه اصلا پا نمیده وقتی هم دست میزنم بهش میگه به بهار میگم فقط بعضی وقتا به یاد اون کون گندش و هیکل سکسیش جغ میزنم به امید اینکه یه روز دوباره پا بده و یه دل سیر بکنمش…ممنونم از همه دوستان
نوشته: حمید