داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بردگی برای خواهر دوستم

این نه داستانه نه تخیلات. این یکی از بهترین خاطرات منه.
یه روز داشتم توی اینستاگرام میچرخیدم ک یهو یه دختر خیلی زیبا با و کم سن بهم پیام داد ازم پرسید شما لیتل بوی هستین منم بدون معتلی گفتم بله گفت مامی داری پسر کوچولو گفتم ن گفت پس من میخوام مامیت بسم اما ب شرط اینکه کسی از رابطه اس ام ما با خبر نشنه.
بعد از کلی صحبت و گپ زدن قرار شد فردا سمت پل فلزی اصفهان همو ببینیم وقتی رسیدم همون جایی نشسته بود گ گفته بود با هم رفتیم کافی شاپ و بعد از در اومدن گفت بریم شاهین شهر؟
منکه نمیتونستم ن بگم باهاش رفتم ب خودم ک اومدم دیدم دم یه خونه توی خیابون مخابراتم بهم گفت اینجا خونه دوست مامان توله جلو دوست مامان خودتو ثابت کن .
توی خونه کر رفتیم لباسامو در اوردن و شروع ب ارایشم کردن بعد لباسای تنگ دخترونه تنم کردن .هر دو شون روی تخت لخت شدن و شروع ب لب گرفتن کردن و مامان اشاره کرد ک پاهاشونو بخورم .بدون مکث و تند داشتم میلیسیدم که یهو مامان گفت بهنام پاشو سوراخای خاله لیس بزن وای دوتا سوراخ صورتی .کسش ک از شهوت خیس خیس بود منم ک از خدام بود کسشو بلیسم.
گرم لیسیدن بودم ک یهو سوراخم سرد شد مامان داشت با لیدو کایین سوراخمو انگشت میکرد از شهوت ب یه حد جنون رسیدم .دیدم خاله سمیرا یه دیلدو صورتی در اورد و گفت خاله خوردن بسه باید چشاتو ببندم. چشمامو بستن و مامان دم گوشم گفت دیگه فقط دراز بکش .هفتیم کردن و یهو دیدم یه دیلدو اروم داره میره توی سوراخم .درد داشت اما صدام در نمیومد کم کم تلمبه زدنشون تند تر شد ک دیلدو کشید بیرون مامی خاله سمیرا صدام زد گفت حاله خاله بکنه تا حال بیای و دوتاشون خندیدن بزرگی دیلدو خاله سمیرارو کاملا حس کردم اما با یه فشار فروش کرد داخل نتونستم تحمل کنمو جیغ زدم مامان دهنمو گرفت گفت تحمل کن پسرکم .
اشک چشام دسمال روی چشامو خیس کرده بود اما خاله داشت هم چنان میکرددم مامانم داشت ممهامو میمالید خاله سمیرا گفت میخوام محکم بکنمت خاله ک ابت بیاد کیر خشگلمتم میمالم شروع کرد ب تند تند کردن سوراخم و کیرمو میمالید هر کاری کردم ابم زود نیاد ک بیشتر حال کنم نتونستم یه ابم اومد و خاله سمیرا دیلدو کشید بیرون سوراخمو حس نمیکردم دیدم مامان خندید گفت سمیرا سوراخ پسرمو عین غار کردی ک و از سوراخم شوروع کرد عکس گرفتن ابمو مامان با دست پاک کرد و مالید رو زبونم.
بعد چشامو وا کردن اما سوراخم اونقدر درد میکرد نمیتونستم روش بشینم .خاله سمیرا گفت بهنام برای خاله یه کار میکنی گفتم چی خاله گفت جیش دارم خستمه نمیتونم برم دسشویی جیشمو بخور منم گفتم باشه قلبا دوست نداشتم اخه اولین بارم بود اما تا تهشو خوردم بعد مامان ارایشامو پاک کرد و بردنم حموم و بعدشم رفتیم اما موقع رفتن عکس دوستمو توی اتاق روبرویی دیدم داشتم اونو میدیدم ک خاله گفت اره داداشم دوستته خودم میدونم وبعد اون هر روز خاله میومد اصفهان رابطمون دو سال طول کشید اما این بهترین خاطره هر دومون بود.
مرسی که گوش دادین

نوشته: BEHNAMBS1

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها