داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

تاوان عشق (۱)

سلام آرینم ۲۱ سالمه قد حدود ۱۹۰ و این خاطره ای ک میخوام تعریف کنم کاملا واقعیه و اسما مستعارن و بر میگرده به پارسال که می خواستم برای رو فرم اومدن بدنم به باشگاه برم
علی (یکی از دوستام) بهم یه باشگاهی رو معرفی کرده بود ک میگف آشنامونه و صاحبش رفته خارج و الان باباش داره باشگاهو اداره میکنه
رفتیم و واسه شرایط و ساعتاش سوال کردیم که یک تایمش صبح بود یک تایمش هم طرفای ساعت ۱۰ شب
علیم خیلی اصرار داشت ک تایم شبشو بریم و منم خودم صبحا سر کار میرفتم و نمیرسیدم ، قبول کردم
دلیل اصرار علیو نمیدونستم که بعدا فهمیدم خبر داشته اون تایم بخاطر پارتی بازی پسره با کمک باباش مختلط بوده.علیم که همیشه لنگ کص نشون میداد خودشو با اینکه همیشه مشکوک بود.
خلاصه یشب با ماشین رفتم دنبالشو رفتیم باشگاه لباسامونو ک داشتیم عوض میکردم دیدم علی داره لباسای چسب و کوتاه میپوشه که کونشو کاملا نمایان میکرد . اینم بگم ک علی همسن منه و قدش حدودای ۱۷۰ برعکس اینکه بالاتنه ی خوبی ساخته بود ولی باسنش زیادی برجسته بود.
وارد شدیم و دیدم ک مختلطه و بعله علی آقام خبر داشته . همون اول یه دختری چشممو گرفت و رفتم تو کفش ب علی اشاره کردم پرسیدم ک میشناسیش ؟
گفت آره دختر صاحب باشگاهه اسمش یاسمینه ، میخوای معرفیت کنم بهش ؟
گفتم آره و علی رفت اونجا و شرو کرد صحبت کردن با یاسمین
طرز حرف زدنشون میگفت همدیگرو میشناسن که بعدها فهمیدم علی سه ماهی میشده که میرفته اونجا
بهم اشاره کرد ک برم اونجا ، وقتی از نزدیک دیدمش حتی بیشتر شیفتش شدم کنار علی ک وایمیساد همقد بودن با بدن رو فرم و تراشیده و سینه هایی ک به نسبت بدنش بزرگ بودن
خلاصه یاسمین منو برد که بشناسم بچه هایی که شب میانو
یه زن و شوهر بودن
دو تا جوون دیگه همسنای خودمون
یه پسر حدودا ۳۰ ساله
و دو سه تا دختر دیگه که اشنا بودن با یاسمین خیلی
اخرشم برد منو پیش باباش که صاحب باشگاه بود که میگفتن بازاری بوده و حدودای ۵۷ ۵۸ سالشه ولی خیلی کمتر میخورد
رفتیم شروع کردیم ولی من بیشتر حواسم به علی بود دو تاجوون همسن خودمون همش دور علی بودن باهاش شوخی میکردن علیم دو سه بار تو همون دو ساعت رفت دفتر پیش صاحب باشگاه بهش میگفتن اقا کریم
حتی چنبارم دیدم اون جوونا شوخی دستی میکردن باعلی ولی فقط میخندید و انگار عادی شده بود
خلاصه اونشب همینجوری گذش تا موقع برگشت ازش پرسیدم اون دو تا کی بودن هی میرفتی جاشون که گف پسرعمو هامن ک من یه حدسایی زده بودم تا اون موقع ولی مطمئن نبودم
یه هفته همینجوری گذشت منم ب یاسمین نزدیک تر شده بودم و تونسته بودم کم و بیش مخشو بزنم و شمارشو گرفته بودم البته خب اوایل درحد تشکر یا پرسیدن برا تمرینات بود .موقع رفتن علی گفت ک شبا موقع برگش نمیتونه بام بیاد و بعدش کار داره
من ک تو کونم عروسی بود چون دست و پام باز تر شده بود
بعد اون حرفای علی موقع تعطیل شدن درنیومد منم اوایل حساس نبودم ولی خب به مرور زمان بهش شک کرده بودم چنباری که ازش پرسیدم گفت دوش میگیره بعد میره
یه شب گفتم بزا منم برم ببینم چیکار میکنه و رفتم دنبالش و یجوری ک نفهمه و دیدم ک رفته تو دفتر آق کریم و نرفت اصن جای دوش خواستم درو باز کنم برم تو ک دیدم یه صداهایی میاد
منم یه صندلی آوردم و رفتم از بالای در نگا کردم دیدم ک علی داره از آق کریم لب میگیره و همزمان زیپشم باز میکنه ولی اق کریم که مرد هیکلی و درشتی بود پرتش کرد رو میز و درجا شلوارشو کشید پایین ک یه کون سفید و بیمو افتاد بیرون من با دیدن این صحنه از یه طرف شوکه شده بودم از یه طرف کیرم داشت شلوارمو جر میداد
آق کریم شلوارشو کشید پایین و یه کیر ۱۹ سانتی کلفت اومد بیرون و خودش لای پای علیرو باز کرد کیرشو گذاشت دم سوراخ علی و یه دفه ای تا ته فرو کرد تو کونش علی یه ناله بلند کرد و آق کریم شرو کرد تلمبه زدن علی داشت ناله میکرد و اق کریم تلمبه هاشو سریع تر میکرد بعد سه چهار دیقه تلمبه زدن علیو چرخوند و خوابوندش رو میز و همزمان با کیر علی که درحد انفجار شق کرده بود ور میرفت بعد سه چهار دیقه بدون اینکه دست به کیرم بزنم حتی ابم اومد و ریخت تو شرتم تازه حس شهوت ولم کرده بود و داشتم میفهمیدم که کجام و دوستم داره زیر یه کیر دیگ جون میده که صدای اه و ناله ای کریم بلند شد و من که فهمیدم داره ابش میاد صندلیو برگردوندم سرجاش وقتی داشتم میرفتم صدای بلند آق کریم میومد که میگفت : دیگه نبینم به اون جوجه بکنات انقد رو بدیا بار بعدیم تایم تموم شد سریع میای پیش خودم که مجبور نشی با صورت و کون کبود برگردی خونه
تو راه برگشت به خونه فقط فک کردم دوستم جلو چشام کون داده بود و من فقط با دیدنش ارضا شده بودم
ولی حتی تصورشم نمیکردم قراره درگیر چه ماجراهایی بشم تو باشگاه

نوشته: aryanismi

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها