داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

تاوان بی اهمیتی از نگاهی دیگر

داستان مرتبط : تاوان بی اهمیتی

( شرح کامل اتفاقات این بار به قلم مونا … دوست پشیمون ترلان _ همون کسی که با حرفاش رابطه رو بهم زد )
نمیدونم از کجا شروع کنم … پشیمونم از همه ی کارا و حرفام … کاش زمان به عقب برمیگشت … کاش حرفای من روی ترلان اثر نمیذاشت … هر کاری میکنم نمیتونم خودمو ببخشم …
تقریبا دو روز پیش بود که فهمیدم ترلان شرح زندگیشو گذاشته تو این سایت … یه ماهی هست که باهام قهر کرده و دوستیمون بهم خورده … حالا تصمیم گرفتم بنویسم تا شاید یه ذره آروم بشم و بتونم اینجوری ازش معذرت خواهی کنم … هرچند کارم بخشودنی نیست …
دوستی من و ترلان به زمان دبیرستان برمیگرده … مثل دو تا خواهر بودیم … همه ی زندگی همو از بر بودیم و چیز پنهونی نداشتیم … من بعد از کلی زجر و بدبختی تقریبا یه سالی بود که از شوهرم طلاق گرفته بودم و متنفر از همه ی مردا منتظر یه جرقه بودم تا تمام خشم فرو بردمو یه جا خالی کنم … ترلان دو هفته بود که تقریبا وارد رابطه با امیر شده بود … من محرم تمام رازهاش بودم … از جمله جمله ی زندگیش و حرفای خونشون با خبر بودم … این رابطه و آگاهی دو طرفه بود … با بچه ها توی کافه بودیم … میگفتیم و میخندیدیم بعد که جمع یه کم گرم تر و صمیمی تر شد ترلان گفت که قراره فردا بره و با امیر یه رابطه داشته باشه … جرقه زده شد و من که تو فکر انتقام از هر مردی بودم سوژه ی خوبی گیرم اومده بود … بعد که با ترلان تنها شدم شروع کردم به راهنمایی های غلط … گفتم از پشت سکس نکن ضرر داره و درد و هزار مشکل دیگه … گفتم سکس رو زیاد طول نده و سعی کن بیشتر خودت لذت ببری تا امیر … راهنمایی غلط من چنان تاثیر روی ترلان داشت که مو به مو اجرا میکرد …
بعد سکس ناقص با امیر که البته برای ترلان کامل و برای امیر ناقص بود … ترلان مثل همیشه زنگ زد و شروع کرد به تعریف کردن و منم ادامه دادم به راهنمایی های اشتباه و …
ترلان آموزش هایی که مادرش بهش نداده بود رو از من میخواست … منم فقط فکر انتقام بودم … گند کاری من تو زندگی ترلان به جایی رسید که امیر رسیده به خودارضایی … ترلان انگار دنیا رو سرش خراب شده و مدام خودخوری میکرد … یه جمله هی تکرار میکرد و میگفت امیر به من فکر نمیکنه و خودشو با این جنده ها خالی میکنه …
ماجرا انقدر پیش رفت که رابطه شون روز به روز سردتر میشد … به جایی رسیده بود که خانواده هاشون هم از سردی رابطه شون با خبر شده بودن …
ترلان با چشمای خیس و سر و وضع بهم ریخته اومده خونمون … یه نامه رو داد به من … دادخواست طلاق بود … امیر درخواست طلاق داده بود … باورم نمیشد …
ترلان دو روز پیش من موند … روزی که از دادگاه برگشت خونشون زنگ زدم که نتیجه رو ازش بپرسم …
گفت تموم شد و با گریه قطع کرد …
دیگه جوابمو نمیداد … دوستیمون بهم خورده بود … فهمیده بود که …
اگه من اون حرفارو نمیزدم … اگه مادرش وظیفه ی مادریشو کامل انجام میداد … اگه من راهنمایی غلط نمیکردم … اگه ترلان به حرفای من توجه نمیکرد و حرفای خصوصیشو به من نمیگفت … اگه …
تنها آدم بی گناه تو این جریان امیر بود و بس … که قربانی کارای من شد … حالا من … زن مطلقه و تنها که محبت هیچ مردی رو توی زندگیش احساس نمیکنه … مینویسم تا …
ترلان جان … مهربون تر از خواهرم ببخش منو … من قربانی طلاق بودم و دنبال انتقام از هر مردی
امیر جان … ببخش که زندگیتو بهم زدم … هر چند کارم نابخشودنیه
حرف آخر …
زن اگه دل به دل شوهرش بده و باهاش همراه باشه زندگی شیرین میشه … چه اشکالی داره درخواست رابطه جنسی از طرف زن باشه … چه اشکالی داره مادر این آموزشا رو به دخترش بده … چه اشکالی داره …
توی رابطه جنسی هر دو طرف انقدر لذت میبرن که اصلا فاعل و مفعول دیگه معنی نداره …
سنت و تربیت قدیمی رو کنار بزارید و بچه هاتون رو مطابق با روز تربیت کنید …

مونا _ پشیمون ترین زن دنیا
گوشه ی اتاق تنهایی

نوشته: مونا _ دوست ترلان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها