داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

از عشق تا نفرت با زن شوهردار

قبل از شروع لازمه که بگم لطفا اول فکر کنید بعد نظر بدید و از الفاظ رکیک و چرت وپرت استفاده نکنید.اسمم مسعود 25سالمه درحال گذراندن دوره کاراموزی وکالت// خاطره ای که میخوام بگم برمیگرده به 1سال پیش درخصوص دوستم 28ساله به اسم سحر.جهت اشناییمونومطرح نمیکنم…
سحر که زنی شوهردار وچهره ای جذاب وبا اندامی فوق العاده سکسی.من وسحرعاشق هم بودیم واون فقط ازسکس بامن حال میکرد وبا شوهرش ارضانمیشد همیشه قبل از اومدن پیش من یک هفته قبلش برنامه ریزی میکرد یک روز قرارشدبیادپیش من ومن خیلی خوشحال شدم وقتی که بهم گفت تابستون هواگرم وواقعا سکس میطلبید وخونه خالی اماده بهره برداری از سحر…لازمه بگم هردفه ای که سحرمیومدپیشم3بار میکردمش اخه کس وکونش معرکه است وتا بحال تو عمرم باچنین کسی بر نخورده بودم خلاصه سحر وارد خونه شد ومن تا بغلش کردم وبوسیدمش کیرم سیخ شد وفوری دس بکارشدم لباساشو دراوردم وشروع کردم به خوردن لبا ودور گردنش ونوک سینش وفقط نمیذاشت سینشوبخورم چون میگفت قرمزمیشه شوهرم میفهمه دورگردنشم فقط لیس میزدم وشروع کردم به خوردن کس خوشکلش شنیدم که اونم داره اخ و اوووخ میکنه وداره میگه زودباش کیرتوبکن تا دسته تو کسم ومنو جربده اونم شروع کرد به خوردن کیرم وبا انگشتم میکردم تو کسش وکسش خیس خیس شده بود وتشنه کیرم بود…سحرو درحالیکه سرپاخم شده بود وکسش زده بود بیرون کیرمو گذاشتم در کسش وفشار دادم داخل و یه اخی کشید وشروع کردم تندتند به حفاری کردن واقعا کسش تنگه حدود ده دقه به این حالت بعد درازا خوابوندمش و از پشت کیرمو تا دسته کردم تو کسش یعنی کونش طرف من بود بار اول من ارضاشدم و ابمو ریختم تو کسش باردوم شروع کردم به کردن که سحر ارضاشد وبعد از ارضاشدن همیشه جر میزد ومیگفت زود باش شروع کردم به تخته گاز زدن که اونم اخ و اوخ میکرد ومیگفت مسعود کسمو پاره کردی منم کیف میکردم…بعد از نیم ساعت ابم اومد ریختم تو کسش…به این دلیل اسم خاطرمو گذاشتم عشق ونفرت که اولش واقعا من وسحر عاشق هم بودیم تا اینکه شوهربی غیرتش فهمید وهمه چی بهم ریخت وسحر رابطش بامن سرد شد و دوبار باتهدید اومد پیشم منم چون عاشقش بودم نمیخواستم به زور باهام بمونه وبهش گفتم اگه منو نمیخواد میتونه بره ومختاره اونم همینکارو کرد…وحدود7ماهه از هم جداشدیم…هرکه بخواد فحش بده وتوهین کنه با خودشه///ببخشید میدونم که جذاب نبود ولی خالی از احساس نمیتونه باشه.

نوشته: مسعود

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها