داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

گاییدن کراش که دلیل رل شد

سلام. اولا تمامی اسم های این داستان مستعاره. دوما هرکسی فکر میکنه که اتفاق نیوفتاده و ساخته ذهنه لطفا نخونه، چون هم اعصاب ما هم اعصاب خودشو میگاعه. مررررسی

چون تو سایت اسمم رو علیرضا گذاشتم پس اینجا هم همون اسم رو میگم. الآن ۲۰ سالما ولی داستان واسه پارسال عه (۱۴۰۰)
ما با یه خونواده دوست بودیم و رفت و آمد داشتیم‌. اینا سه تا خواهر بودن و حقیقتا یکی از یکی پلنگ تر😂. مرداد بود. ما یه ویلا ساخته بودیم قرار شد که با این خونواده بریم شمال و وقتی ک من این خبرو شنیدم تو کونم عروسی بپا شد😂. چون ک من رو دختر کوچیکشون ک از خودم یه سال کوچیکتره یه کراش سنگین داشتم و از کار های اونم معلوم بود ک ب من بی حس نیست. تو اینستا کلوز هم بودیم و خیلی کارا ک گفتنش حوصله سر میبره. قبل شمال یه بسته کاندوم تاخیری و ویاگرا گرفتم گفتم شاید واسه یکی از این سه تا لازم شد. خلاصه ما رفتیم شمال و چن روز گذشت قرار شد که فردا صبح اول وقت بریم جنگل و تا غروب اونجا باشیم. بساطشو آماده کردن. شب خوابیدیم صبح که شد من تو خواب و بیدار بودم ک فهمیدم اینا دارن میرن ولی واقعا حسشو نداشتم ک پاشم. یه ساعت بعد از خواب بیدار شدم گوشی رو چک کردم و دیدم بعله. پیام دادن ک ما دیدیم شماها خوابید دیگه بیدارتون نکردیم. لوکیشن میدیم تا ظهر اونجا باشید. یه ماشین رو گذاشتیم و دو سه تا وسیله هم هست، اونارو هم بیارید. از اتاق رفتم بیرون و دیدم ک به به ندا جون (مستعار) هم خوابه. ساعت حول و حوش ۹ بود. من صبونه رو زدم و دیدم نیم ساعت بعد ندا بیدار شد و اومد پایین. داستان رو بهش گفتم اونم انگار خوشش اومد. تا رفت دسشویی سر صورتشو بشوره یه ویاگرا انداختم بالا گفتم تا ظهر خیلی وقته شاید یکاری کردیم😂. اومد صبونه رو خورد و با یه تیشرت ک سینه هاش از توش معلوم بود و یه شلوارک رو مبل جلوم نشست و گفت ک حوصلش سر رفته. فک کردیم چیکار کنیم، خیلی زمان مونده. پیشنهاد جرات حقیقت داد و منم از دانشگاه یچیزایی درباره این جرات حقیقت مورد علاقه دخترا فهمیده بودم. آخرش همونو بازی کردیم. سوالارو میپرسیدیم، یجا کرمش گل کرد و پرسید رل داری؟ گفتم الآن نه. خندید و گفت پس زنگ بزن ب کراشت بگو دوسش داری. انگار از قصد این سوالو پرسید. منم گفتم نیاز نیست بهش زنگ بزنم. گفت چرا؟ گفتم جلوم نشسته. یهو یه لبخندی اومد گوشه لبشو زود کنترلش کرد‌. نوبت من بود عین همین سوالو پرسیدم ازش و اونم گفت باشه، یه لحظه ریدم ک این واقعا داره زنگ میزنه به یکی ک یهو دیدم گوشی خودم زنگ خورد. جفتمون خندیدیم ک گفت یذره سوالارو کرمو تر کنیم، هنوز کولر نذاشته بودیم و هوا خیلی گرم بود، بهم جرات داد ک تاپی ک تنم بود رو دربیارم. درآوردم گفت جوون ورزشکارم ک هستی، گفتم مگه استوریارو نمیبینی؟ گفت چرا ولی از نزدیک خیلی بهتره. منم گفتم خیلی چیزا از نزدیک بهتره، با یه خنده ای گفت مثلا؟ خواستم بحثو عوض کنم ک گفتم جرات یا حقیقت؟ گفت جرات. گفتم میخوام لبتو مزه کنم. خندید و اومد و دو تا بوس از رو لب داد و منم لبشو خوردم ک فهمیدم خوشش اومده و نمیخواست بره عقب، ولی زود جمع و جور کرد خودشو رفت. واسه سوال بعد حقیقتو انتخاب کردم ک پرسید خود ارضایی میکنی؟ گفتم اگ کسی دورم نباشه آره. گفت آخرین بار کِی بود؟ گفتم روز قبل از سفر اینو ک شنید انگار داغ شد، هی گفت گرمشه و گرمشه و اینا، ازش پرسیدم زیر تیشرت چیزی پوشیدی؟ گفت آره. منه از همجا بیخبر گفتم پس جرات میدم ک تیشرتتو دراری، گرمت هم هست خوبه. اول یذره مقاومت کرد ولی بعدش با اکراه دراورد. چیزی ک میدیدم رو باور نمیکردم. تو یه سوتین مشکی، یه جفت ممه خوشگل ک شاید سایزشون ۷۰ ۷۵ بود رو دیدم. چشام قفل شد روش و خودشم فهمید. پنجره هارو باز کردم هوا بیاد چون خودمم داغ کرده بودم. خودمو کنترل کردم‌. یذره آروم جلو رفتیم ک گفت چشمت درومد. میخوای اینم مزه کنی حتما. خندیدم چیزی نگفتم یهو نامردی نکرد و گفت جرات میدم که بیا و بخوریشون. منم ینمور خجالت کشیدم مقاومت کردم گفت نمیای؟ گفتم ولی ما خیلی ساله همو میشناسیم چیزی بینمون هم نیست. گفت غلط کردی جفتمون رو هم کراشیم، اگ امروز خوب باشی رل میزنیم. شک داشتم ک منظورشو درست فهمیدم یا نه ک گفت اگ نمیای من بیام، داغ شدم.!اینو ک گفت فهمیدم نه جدیه. رفتم طرفش حول شده بودیم جفتمون. دستمو بردم پشت گردنش و سرش یذره از خودش لب گرفتم و کم کم رفتم رو گردنش. نفساشو میشنیدم ک عمیق تره شده. تا ترقوش رفتم پایین ک دیدم اوه اوه چقد کیرم سیخ شده. پشمای خودم ریخت. ب روم نیاوردم رفتم سراغ سینه هاش. یکیو میخوردم یکی و میمالیدم نفساش تیکه تیکه شده بود. سرمو فشار میداد لای سینه هاش و منم خیس خیس میکردمش. دوباره رفتم بالا لب گرفتم.گفتم بریم تو اتاق، تخت هست بعدش هم اتاق رو به حیاط عه اگر یه درصد کسی اومد ببینیم و تموم کنیم ک گفت باشه، خواست بلند شه نذاشتم. بلندش کردم بردم تا تو اتاق. از چیزی ک فک میکردم خیلی سبک تر بود. رفتیم و گذاشتمش رو تخت خودم رفتم سراغ کیف پولم. گفت کجا رفتی؟ یه کاندوم رو ک بهش نشون دادم خندید و گفت دیوث فکر همه جارو کرده بودی . گفتم همیشه یدونه دارم شاید لازم بشه. گفت به حسابت میرسم. گفتم جون بابا دوباره رفتم سراغش. لب گرفتم یه دستم ممه رو گرفته بودم، ول کردم و بردمش سمت شلوارکش. دستمو بردم تو دیدم به به چه سیلی اومده. خجالت کشید وقتی من دیدم انقد خیس شده.گفتم خجالتت رو هم دوس دارم. رفتم پایین رو شکمش هی با زبونم خیسش میکردم، رو رون پاش میرفتم. تا خواستم برم سراغ کصش گفت مواظب باش. گفتم چی؟ گفت پرده دارم، نزنش. باهاش بحث کردم و اینا آخر راضی نشد و منم به جمع کردن آب کصش راضی شدم. گفت حالا تو بخواب. دیدم جووون با کص و کونش اومد روم، خیلی سعی میکرد سوراخ کونشو بیاره رو دهنم ک پردشو نزنم گفتم خیالت راحت بابا راحت باش. دیدم شل شد. هی تف هی انگشت هی زبون، بعد هفت هشت دیقه کونش اندازه دو تا انگشت جا باز کرد. گفت جون میخوام. کیرت خیلی خوبه. (یه توضیح کوچیک بدم من کیرم ۱۶ سانت عه ولی اون روز هم بخاطر ویاگرا هم انقد خوب خورد برام واقعا شاید نزدیک ۲۰ شد. خودم تاحالا انقدر بزرگ ندیده بودمش) گفتم بچه جون دردت میادا. گفت میخوام علی بدو.!! گفتم پس پاشو قمبل کن. خیلی خوشگل قمبل کرد کمر باریکش رو انقد خم کرد ک من مردم. کاندوم رو ک گذاشته بودم تو این فاصله. سرش تف زدم دیدم نه نمیره. دوباره هی انگشت هی زبون یکی دو دیقه گذشت یذره باز شد. سر کیرو ک گذاشتم تو کونش دیدم جیییغش رفت بالا. کشیدم بیرون و با دست دهنشو گرفتم ک گفت تو تجه نکن ادامه بده. منم دوباره شروع کردم و کیرم تا سرش رفت تو. دیدم آه و ناله هاش یذره کم شد. دوباره دراوردم و رفتم وازلین اوردم تو خونه داشتیم. وازلین زدم و اینبار با دو سه تا تلمبه تا وسط کیرم رو فرستادم تو. ناله هاش بیشتر شد، بلند تر شد. تنها کاری ک کردم این بود ک دور کیرم و وازلین زیاد بزنم خلاصه نزدیک ده دیقه تو همون حالت بودیم ک دیدم قشنگ جا باز شد و تا ته کیرم رفت توش. تا دیدم ک جا باز کرد بیرون کشیدم. عصبی شد. ب بغل خوابوندمش و بازم با وازلین زیاد فرستادم تو و تلمبه ها شروع شد. بعضی وقتا خودمم خم میشدم لب میگرفتم ازش ممه هاش میخوردم و اونم تو فضا بود. نزدیک ده دیقه تلمبه زدم ک کشیدم بیرون و گذاشتم لا ممه هاش، بزور تونست کیرمو بگیره باهاشون یذره عقب جلو کردم دیدم داره آبم میاد دیگه نکردم و دوباره لب بازی و گردن و ممه تا پنج دیقه. دوباره قمبل کرد. منم روش سوار شدم و تا ته کیرم رو میزدم. آه آهش خیلی بلند بود فک کنم تو کوچه هم شنیده میشد. سه چهار دیقه بعد دوباره دیدم داره میاد. بهش گفتم گفت بریز تو کونم. کاندومو درآوردم و با سه چهارتا تلمبه تمام کمرو خالی کردم توش، دست مال آوردم و بی حال افتادم رو تخت. رفت دسشویی خودشو تمیز کرد و اومد پیشم و خودشو انداخت روم. داشتیم کصشر تفت میدادیم ک دوباره سیخ شد. یه راند دیگه هم رفتیم و بعدش رفتیم حموم و تو وان و اونجا هم کلی لب بازی کردیم و آخر ساعت نزدیکای یک بود دوتایی راه افتادیم سمت جنگل تو راه حرف زدیم و اینا ک نتیجش شد اینکه رل زدیم و تا الآن هم خیلی سکس کردیم و دفعه آخر هم خودم پردشو زدم

نوشته: علی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها