داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

گاییدن زن صفایی و تلافی کردن

سلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان انجمن کیر تو کس
من کیان هستم. قبلا چند تا خاطره تو قسمت بی غیرتی واستون نوشتم ، آخریش هم این بود ( کس دادن زنم به مافوقش )
راستشش این خاطره یه جورایی یه مدت بعد اتفاق هایی که واستون تعریف کردم افتاد
اگه داستان قبلی رو خونده باشید شاید یادتون بیاد که یه مدت آقای صفایی شده بود بکن ندای من و تقریبا هفته ای دو بار کس و کون ندای من رو با هم سیر میکردیم، اما یه مدت بعد علی یا همون آقای صفایی گفت که قراره نامزد کنه با یه بنده خدایی، تو همون دوره ای که زرت و زرت ندای من رو میکرد قول زن آینده اش رو به من داده بود. راستش من اون موقع ها خیلی رو قولش حساب باز نکردم ، چون تو دلم میگفتم این علی آقا الان کیرش تو کس زن منه و داره تلمبه میزنه کلش داغه ، ولی بعد ها که زن بگیره گوشه اش رو هم به ما نشون نمیده. ولی خیلی هم برام مهم نبود ، چون من بیشتر گاییدن ندام رو ازش میخواستم و دیدن لذت بردن ندارو.
اما یه روز که سه تایی با هم رو تخت اتاق خواب ما بودیم و ندا بین من و علی خوابش برده بود ، یهو علی گفت کیان یادته یه روزی بهت قول داده بودم که اگه منم زن بگیرم حتما اوکی میکنم که تو هم ازش لذت ببری؟ گفتم اره یادمه ، ولی میدونم که اون موقع چون اوایل کردن ندا بود و تو چون هنوز تو کفش بودی بهم این قول رو دادی، و الان نظرت عوض شده؟ راستش چون خبر داشتم داره نامزد میکنه تو دلم گفتم این داره برنامه میچینه بگه نمیشه و طرف قبول نکرده و این حرف ها. که برگشت گفت نه داداش گلم من زیر حرفم نمیزنم و حقیقتش الان دو هفته ای میشه که نامزد کردم. گفتم ای ناقلا کی جشن گرفتی که مارو دعوت نکردی . که گفت بخدا جشن نگرفتیم و همه چی یهویی شد . گفتم مبارکه . خوب حالا چرا یاد اون قول و حرف اون روزت افتادی. ؟ علی گفت آخه هفته ی دیگه سه شنبه تعطیله ، ما هم که پنج شنبه ها تعطیلیم و ندا هم روز آفش چهار شنبه و پنج شنبه هست. یدونه میمونی تو که اونم دو روز مرخصی بگیر که چهار تایی بریم شمال و اونجا با هم باشیم. انقدر از شما دوتا تعریف کردم که لیدا قفلی زده حتما یه بار بریم خونشون . اما من گفتم صبر کن ردیف کنم بریم شمال که اونجا هم رو ببینید و یه عشق و حال حسابی با هم داشته باشیم. گفتم به به آقا چه با تقویم هم چک کرده فردا برم شرکت درخواست مرخصی رو میزنم واسه هفته ی بعد که اون موقع دیگه مدیرمون نگه چرا از قبل نگفتی.
یه جورایی جفتمون چشمامون رو بسته بودیم و دراز کشیده بودیم. ندا هم بین ما جوری خواب بود که اگه زلزله میومد هم نمیفهمید.
همونجوری که دراز کشیده بودم و چشمام رو بسته بودم ، رفتم تو فکر لیدا و تو دلم گفتم آخ آخ علی خدایی دمت گرم . یه دختر تازه نامزد کرده دست نخورده . دلم یه جوری شد و یهو به علی گفتم علی جون عکس داری ازش؟ علی که نیمه خواب و بیدار بود گفت از کی؟ گفتم از ننه بزرگه ی من‌! خوب از لیدا دیگه.
گفت اره صبر کن پیجش رو باز کنم که راحت تر ببینی،
وای خدا وقتی گوشیش رو داد دست من و عکسش رو دیدم واقعا کلم داغ شد یه دختر بور و سفید و سکسی. شبیه به این دخترهای تو فیلم های پورن که دم کس و کونشون معمولا صورتی میشه . توله سگ توی یه ویلا کنار استخر دراز کشیده بود روی صندلی آفتاب گیر و یه لباس نیمه لختی تنش بود.
یک ثانیه نشد کیرم همچین راست کرد که انگار دو ساعته دارن واسم ساک میزنن.
علی با دیدن کیر راست شده ی من خندید و گفت چ خبرته؟ من که گفتم آماده اش کردم واست چرا انقدر هولی.
منم خندیدم و گفتم آخه واقعا خوب چیزی گیرت اومده کثافت.
علی هم گفت نوش جون شما باشه. منم گفتم جووووون.
بعد یهو علی با خنده گفت فعلا بیا اینی که نقد بغلمون خوابیده رو یه دستمالی کنیم تا بعد برسیم ب نسیه.
در حین گفتن این جمله با دست زد رو کون برجسته ندا که بین من و علی دمر خوابیده بود.
یهو ندا خیلی خوابالو چشماش رو باز کرد و گفت چیه شما دوتا باز آنتنتون سیخ شده دنبال رادار میگردید؟
این رو که گفت علی یهو دست انداخت شلوارک و شورت ندارو با هم داد پایین و رفت نشست پشت ندا.
بدون هیچ داغ کردنی و ناز و نوازشی لای کون نرم ندا رو باز کرد و یه تف انداخت روی سوراخ کونش. یهو ندا دست گذاشت رو کونش و با خنده گفت عزیزم اولا که قبلا هم گفتم این یدونه فقط مخصوص کیان خودمه و هیچ کس حق نداره بهش دست بزنه. دوما شما تو کس هم که بخوای بکنی باید قبلش یخورده ور بری تا منم داغ شم. این که دیگه کونه.
این چه مدلشه علی منم داشتم نگاه میکردم ببینم تهش چی میشه. چون واقعا صحنه ی خیلی قشنگ و شهوتناکی شده بود.
اما علی دیوث اصلا هیچ توجهی به حرف و اعتراض ندا نکرد و لای کون ندارو باز کرد و در حین همین کار یهو گفت : ندا جون بخواب حرف نباشه. من روزی که دستم ب کس تو رسید ، کیان کلی از اون کس استفاده کرده بود و یه جنس کارکرده نصیبم شد.
ولی هفته ی بعد من قراره لیدا و کس دست نخورده اش رو بدم کیان افتتاح کنه.‌ وجدانن هنوز خودم دست بهش نزدم و گذاشتمش واسه کیان که هر دوتا سوراخ رو بکنه و لذت ببره.‌
تازه این کون هم که دست نخورده نیست بلاخره کیان خودش تا دلت بخواد گاییدتش، یک بارم من.
منم هم از حرف های علی درباره ی لیدا و آخر هفته داغ شده بودم. هم از اون مدل شروع کردن و باز کردن کون زنم توسط علی. یهو علی گفت کیان جان با اجازت. منم گفتم نوش جونت.
که ندا گفت کیان آره؟ گفتم ندایی علی خیلی وقته تو کف اون سوراخ تنگته. بذار بچم یه حالی بکنه دیگه. اما علی دهن سرویس اصلا منتظر تایید ندا نموند و سره کیرش رو که قبلا از عجیب بودنش واستون گفته بودم رو گذاشت دم سوراخ کون تنگ ندا. منم اومدم نزدیکتر تا بهتر ببینم باز شدن سوراخ ندارو. ولی انقدر کله کیر علی درشت بود که اصلا سوراخ ندا دیده نمیشد. چند بار تف زد و هی تلاش کرد تو نمیرفت. منم از ترس اینکه ندا خیلی دردش نگیره اومدم رو کمر ندا رو به علی نشستم و با دستام لای کون ندارو تا جایی که میشد باز کردم علی هم کیرش رو گرفت تو دستش که سفت تر بشه و کله عجیب غریب کیرش رو فرو کرد تو کون ندا و اونم یه آخ خ خ خ خیلی بلند گفت و یهو شل شد و صورتش رو گذاشت رو تشک تخت و بی حال شد.
مهم جا کردن کله ی کیر بود چون بقیه اش اندازه کیر خودم بود و خوب ندا هم تجربه جا کردن همچین کیری رو داشت. ولی خیلی سخت کله کیر علی تونست سوراخ رو بشکافه و بره داخل.خلاصه علی اون شب ی دل سیر ندارو از کون گایید. یعنی جوری داشت تلمبه میزد که من گفتم الان روده ندا پاره میشه. ندا هم که انقدر چنگ زد به تشک که تمام روتختی جمع شده بود و گوله شده بود تو بغلش. خلاصه بعد گاییدن ندا توسط علی هممون خوابیدیم و صبح هم که همگی رفتیم سره کار .
سه چهار روز بعدش علی زنگ زد به من و گفت کیان اوکی کردی شمال رو بریم . گفتم آره یکی دو تا ویلا دیدم امشب یکیش رو رزرو میکنم که هم خوب باشه و ترتمیز هم قیمتش مناسب باشه‌ . که علی خندید و گفت من پیشنهاد دادم بعد تو میخوای ویلا اجاره کنی؟ گفتم چ فرقی میکنه. که علی گفت نمیخواد من کلید ویلای داییم رو گرفتم تو رامسر هستش ، یه ویلای دوبلکس لاکچری داره. شما فقط خودتون و لباساتون رو آماده کنید ، ماشین هم نمیخواد بیارید همون شب خودم میام دنبالتون که شبونه راه بیوفتیم.
منم برنامه حرکت رو ب ندا گفتم و قرار شد لباس اینا اوکی کنه.
از اونجایی که سه شنبه تعطیل بود ما قرار شد دوشنبه شب راه بیوفتیم که شب برسیم و بخوابیم تا فردا صبحش سرحال باشیم.
خلاصه روز موعود فرا رسید و من اونروز یخورده زودتر از سرکار برگشتم و رسیدم خونه و بعد سلام علیک و احوالپرسی با نداییم سریع پریدم حموم و شروع کردم به نظافت و زدن پشم و پیله ها.
البته خدایی نود و پنج درصد موقع ها همیشه ترتمیزم.
از حموم اومدم بیرون و رفتم اتاق خواب دیدم ندا چ کرده هم واسه من لباس زیر خریده هم واسه خودش.
شروع کردیم چمدون رو بستن و وسایلی که لازم بود.
حتی اسپری تاخیری و قرص ال دی هم ورداشتم.
که ندا یهو با یه حالت سکسی گفت خوب دلت رو صابون زدیا . یه جورایی حس میکنم من واست تکراری شدم که اینجوری هوس داری برسی به لیدا جونت. منم گفتم اولا که اینجوری نیست و تو سکسی ترین منی. دوما بی معرفت این همه مدته تو داری واسه علی هوس میذاری مگه من دلخور شدم. این یه برنامه است که ما گذاشتیم که جدا از زندگیه عاشقیمون از سکس بیشترین لذت رو ببریم. ندا اومد تو بغلم و گفت شوخی کردم بی جنبه.
تو همین حرف ها بودیم که علی زنگ زد و گفت شما آماده اید؟ من تا یک ساعت دیگه دره خونتونم‌.
ما هم گفتیم اره اوکی هستیم بیاید.
یهو علی گفت بیاییم که نه بیام. گفتم یعنی چی ؟ گفت لیدا نتونست بیاد مامانش شدید مریض شده موند پیش اون و من هم چون ب شما قول داده بودم دیگه کنسلش نکردم.
گفتم شوخی میکنی علی؟ گفت نه باور کن یهویی شد. . منم انگار با پتک زده باشن تو سرم . کل انرژیم خوابید. خدافظی کردم و قطع کردم . ندا گفت چرا بادت خوابید ؟ گفتم میگه لیدا نمیاد. ندا هم گفت ای بابا چ ضد حالی شدا . خوب میگفتی کلا کنسل کنه.
گفتم دیگه روم نشد.
رفتم نشستم رو مبل و با بی میلی با گوشی ور رفتن. تا زنگ در رو زدن و ما هم پاشدیم وسایل هارو ریختیم تو آسانسور و رفتیم پایین. قیافم خیلی پنچر بود که با علی دست دادم و رفتم دره صندوق رو باز کردم دیدم عه یکی جلو نشسته پشت فرمون. ی لحظه گیر کردم چی بگم که یهو برگشت و گفت سلام آقا کیان عزیز. وای چی میدیدم یه دختر فوقالعاده جذاب و سکسی. لباش دیونم کرد . گفتم لیدا خانوم؟ گفت انتظار داشتی کس دیگه ای باشه ؟ منم از خوشحالی شوکه شده بودم و گفتم آخه علی گفت شما نمیاید.
که لیدا خندید و گفت علی جون گفتم که کرم نریز بچمون سکته میکنه. بیا ببین رنگ و روش شده عین گچ.
منم دو تا فش آبدار نثار علی کردم .
وسایل هارو گذاشتیم و نشستیم تو ماشین و راه افتادیم.
تقریبا سه ساعت و نیم یا چهار ساعت تو راه بودیم و من نود درصدش رو چشمم رو بدن و گردن لیدا بود. خودشم فهمیده بود و با هماهنگی که قبلا علی باهاش انجام داده بود میدونیست داستان چیه و از قصد بیشتر دلبری میکرد.
و منم تا خود شمال راست راست بودم.
بلاخره رسیدیم جلو دره یه ویلای فوق لاکچری و با ماشین رفتیم تو حیاط.
تقریبا هممون خسته بودیم و چون هممون یه جورایی صبحش زود بیدار شده بودیم و سرکار بودیم.
تا رسیدیم علی گفت بچه ها ب نظرم فقط وسایلی که مربوط به یخچاله ورداریم و لباس راحتی ، که زود بریم بخوابیم و فردا بقیه رو میبریم.
همه قبول کردیم و رفتیم داخل . واقعا خیلی شیک و فول امکانات بود. رفتیم داخل و علی گفت بالا اتاق خواب هاست . هر کدوم رو دوست دارید اوکی کنید.
من و ندا هم رفتیم بالا و لباسهامون رو عوض کردیم و اومدیم پایین. وقتی علی و لیدا داشتن از پله ها میومدن پایین ، من چشمم خورد به لیدا و واقعا دلم لرزید . تو دلم گفتم علی خیلی دل داری که با داشتن این فرشته میخوای رو حرف چند وقت پیشت واستی. من خودم اگر بودم لیدارو سلفون میکردم ، حتی خودمم بهش دست نمیزدم چ برسه اجازه بدم بقیه بهش دست بزنن.
یه لباس یکسره ی سفید بلند که تقریبا تا نزدیک های مچ پا بود ، ولی خیلی گشاد و ولنگ و باز ، کل لباس با دو تا بند روی شونه ی لیدا آویزون بود.‌بدنش انقدر سفید و ناز بود که من خودم تو دلم با جوونه هایی که توی گلهای گلدون میزنه مقایسه اش کردم. دیدید جونه توی گلدون چقدر نسبت به بقیه برگ ها لطیف و تر و تازه تره.‌
انگار خدا واسه این بشر سفارشی وقت گذاشته بود و از مواد اولیه خیلی ممتاز استفاده کرده بود. همه جاش ناز و خوشگل بود. یه عادتی هم داشت که وقتی بهشش نگاه مستقیم میکردی یه اخم کوچیک همراه با شیطنت میکرد و بعد لبخند میزد . که اون لحظه من واقعا ته دلم میلرزید و انگار یهو زیر پام خالی شده باشه.
حقیقت هیچ کدوم حس شام خوردن نداشتیم و بعد خوردن یه چایی بیسکوییت همه رفتیم واسه خواب.
تو اتاق من شلوارکم رو دراوردم . چون همیشه تو خونه هم با شورت میخوابم.
دراز کشیدیم و ندا هم کنارم دراز کشید و با موهاش بازی کردم تا خوابمون ببره. ولی فکر لیدا افتاد تو سرم و اینکه فردا چطوری بکنمش و اصلا چطوری شروع کنیم که بیاریمش تو برنامه من و درگیر کرده بود.
قبل اومدن تو اتاق وقتی یخچال رو باز کردم دیدم چند تا قوطی آبجو هست . گفتم برم یدونه از اون آبجوهارو بیارم بخورم بلکه یخورده فکرم آروم شد و خوابیدم. دوست نداشتم فردا بی حال باشم.
آروم بلند شدم و دیگه شلوار نپوشیدم داشتم میرفتم طبقه پایین که برم سمت یخچال . فضولیم گل کرد و گفتم اول برم از لای در نگاه کنم ببینم لیدا چی پوشیده موقع خواب یه دیدی بزنم. آروم گوشه در رو باز کردم و دیدم لیدا به پهلو رو به علی خوابیده . اونم لباسش رو دراورده بود و یه تیشرت نیم تنه مشکی تنش بود و یه شرت قرمز و مشکی. واقعا بدن تمیز و بی نقصی داشت. یخورده دید زدم و اومدم پایین دره یخچال رو باز کردم و آبجو رو ورداشتم و رفتم بالا . همین که رفتم تو اتاق خودمون دیدم علی رو تخت ما کنار ندا دراز کشیده. گفتم عه دیوث تو اینجا چیکار میکنی ؟ خندید و گفت منم اومدم مثل تو دید بزنم دیدم نیستی گفتم ندا تنها نمونه بترسه.
منم ب خنده گفتم آهان الان لیدا نمیترسه اونوقت؟ گفت نه دیگه تو میری پیشش میخوابی دیگه. منم گفتم آخه یهویی پا میشه من و میبینه عصبانی میشه و گند میزنه به مسافرتمونا. گفت اون دیگه به هنر تو بستگی داره که چجوری رامش کنی.
من و هول داد بیرون اتاق در و بست.
منم اول یخورده گیج شده بودم که چجوری شروع کنم. یا اصلا برم سمتش یا صبر کنم صبح بشه و بیدار بشه . ولی تهش تو دلم گفتم نیت اصلی این سفر واسه تو همین کار بوده دیگه . برو حالا اگه نشد هم هیچی به هیچی فکر کن اصلا نیومدی.
آبجو رو باز کردم و سر کشیدم و ظرفش رو گذاشتم جلو آینه ای که تو راهرو بود. در رو آروم باز کردم و رفتم تو .
پیراهنم رو هم دراوردم و خیلی یواش رفتم رو تخت. جوری که پشتش به من باشه.
وای دوست داشتم بی مقدمه صورتم رو بکنم لای سینه هاش. بوی تنش داشت دیونم میکرد. یکی دوبار چسبیدم بهش دیدم بیدار نشد ، منم ترسم یخورده ریخت.
و دستم رو گذاشتم رو کون خوش فرمش و شروع کردم مالیدن لمبه های کونش . همون اول دستمالی یه تکونی ب خودش داد که من قلبم اومد تو دهنم. اما بعد تکون خوردنش دیدم قشنگ ب صورت کامل دمر شده و یه خورده هم پاهاش رو باز گذاشته. حسم گفت این حس کرده و خودش اینجوری همه چیش رو گذاشت تو دسترس.
واسه همین رفتم پشتش و یخورده پاهاش رو بازتر کردم و نوک انگشتم رو خیس کردم و بردم لای پاهاش و شروع کردم کسش رو ناز کردن. و قسمت حساس کسش رو مالیدن. لیدا هم دیگه آروم آروم تو همون حالت دمر داشت کونش رو بازی میداد و با فشار کسش رو میمالید ب دست من. راستش چرخوندن کون خوشگلش تو اون حالت دمر من رو دیونه کرده بود. شورتم رو دراوردم و نشستم روی رون پاش و کیره سیخ شده مو گذاشتم لای چاک کونش. قشنگ کیرم خوابید بین دوتا لپ کون نرم و داغش. حالا جالبش اینجاست که هنوز تو این مدتی که من اومده بودم تو اتاق و داشتم درمالیش میکردم ، هنوز با هم چشم تو چشم نشده بودیم و فیس تو فیس نشده بودیم.
بعد چند دقیقه که خودمم حسابی داغ شدم ، لیدارو به پهلو کردم و خودمم رفتم پشتش به پهلو خوابیدم ، کیرم رو گذاشتم دم کسش ، کسش خیس خیس و داغ داغ شده بود . تو همون حالت خودش با دست خودش کله کیرم رو تنظیم کرد رو ورودی کسش. و خودش رو کامل داد عقب تا کس آبدارش قشنگ تو دسترس من باشه.
منم با چند بار تلاش بلاخره سره کیرم رو جا کردم تو دروازه بهشت. انقدر توی کسش داغ بود حس میکردم الان کیرم اون تو ذوب میشه.
بعد چند تا تلمبه آروم حس کردم کیرم یه جوری لزج و داغ تر شد ، کشیدم بیرون و شب خواب رو روشن کردم دیدم عه سره کیرم خونیه. یهو با تعجب به لیدا گفتم دختر تو پلمپ بودی و من نمیدونستم.؟ یهو لیدا هم انگار برق گرفته باشتش از جاش بلند شد و گفت کیان تو اینجا چیکار میکنی. من فکر کردم علی داره میکنه. منم یهو کپ کردم و گفتم مگه علی از قبل باهات هماهنگ نکرده بود؟
گفت چرا یه چیزایی از ضربدری و اینا گفته بود منم بهش گفته بودم اگه تو دوست داری اشکالی نداره. ولی قرار بود پرده ام رو خودش بزنه . من این همه سال مواظب بکارتم بودم تا شوهر آینده ام این کار رو بکنه حالا چی یه مرد غریبه که اولین باره میبینمش این کار رو کرد. یهو بغضش ترکید و زد زیر گریه.
منم بغلش کردم و گفتم لیدا بخدا من خبر نداشتم ، وگرنه هیچ وقت این کار رو نمیکردم. سرش رو تکیه دادم به سینم و شروع کردم با موهاش بازی کردن و نوازش کردن. بهش گفتم این چیزا مهم نیست. مهم اینه که علی بین این همه آشنا و همکاری که داره تو رو واسه یه عمر زندگی انتخاب کرده. این کارها هم در حد یه فانتزیه زود گذره و بعدش میبینی و متوجه میشی که چقدر پسر مسئولیت پذیری هستش و چقدر دوست داره.
در حین حرف زدن حس کردم لیدا داره با انگشتاش با موهای سینه من بازی میکنه. آخه من سینه ام خیلی مو داره . منم که حس کردم لیدا ی خورده آروم شده . در حین نوازش موهاش یواش یواش دستم و کشوندم طرف لاله ی گوشش و سعی کردم دوباره شهوتیش کنم. یخورده که داغش کردم یهو با لبام رفتم تو گردنش و هولش دادم رو تخت و شروع کردم بدن تر و تازه اش رو خوردن و لیسیدن.
رفتم پایین تر و شروع کردم رون پاهاش رو لیس زدن و گازهای کوچولو گرفتن. هر گازی که میگرفتم لیدا یه خورده میلرزید و داغ تر میشد.
یهو یه فکری اومد تو سرم و گفتم لیدا بریم پیش علی و ندا . صد در صد الان اونا هم به هم گره خوردن.
اونم گفت اخه من روم نمیشه جلو علی. منم گفتم پاشو بریم ببین علی چجوری روش میشه جلو تو ندارو بکنه و کسش رو پر کنه . اونوقت تو هم روت باز میشه.
دیگه منتظر جوابش نموندم و همونجوری بغلش کردم و رفتم سمت اتاق علی اینا . در رو که باز کردم با صحنه خیلی سکسی مواجه شدیم. دیدم ندا به صورت خیلی حرفه ای سر و سینه هاش رو چسبونده روی تشک و کون خوشگلش رو واسه علی قمبل کرده و علی هم از پشت کرده تو کسش و موهاش رو هم چرخونه دوره دستش. مارو که دیدن اولش ی لحظه مکث کردن و بعد که علی لخت بودن کامل من و لیدارو دید خیالش راحت شد و شروع کرد دوباره تلمبه زدن و با کف دستش چک میزد رو کون ندا.
منم لیدارو بردم گذاشتم رو تخت و خودم دراز کشیدم و بهش اشاره کردم که بیاد واسم ساک بزنه. لیدا هم که دیگه انگار روش باز شده بود اولش رفت سمت لبای ندا و یه لب اساسی از ندا گرفت و بهش گفت نگاه کن ببین چجوری رس کیان جون رو میکشم که بعدش دیگه نتونه راه بره.
بی شرف اومد سمتم و از روی رون پام شروع کرد لیس زدن و رسید بالا تا زیر تخمام. پاهام رو با دستاش بازتر کرد و با زبون افتاد به جون تخمام. من واقعا رو هوا بودم‌ . از یه طرف تخمام تو دهن یه شاه کس بود . از یه طرف هم ندا اومده بود جلوتر و همینطور که کس میداد داشت لب و گردن من رو میخورد. لیدا کیرم رو گرفت تو دستش و شروع کرد با لباش کله ی کیرم رو بازی دادن و مک زدن. بی شرف انگار مرحله های ساک زدن رو از قبل پلن چیده و واسه ثانیه به ثانیه اش برنامه داشت.
بعدش دیگه شروع کرد یه ساک پر تف زدن و دیونه وار کیرم رو میخورد و میمالید.لیدا با دیدن صحنه گاییدن ندا توسط شوهرش هم حرصی شده بود و هم شهوتی و قشنگ داشت حرص و شهوتش رو روی کیر من خالی میکرد.
خیلی حس باحالی بود.
منم دیدم اگه همینجوری پیش بره آبم میاد. دست گرفتم زیر چونش و صورتش رو اوردم جلو صورتم و یه لب حرفه ای ازش گرفتم و بصورت طاق باز خوابوندمش رو تخت.
یه بالش هم گذاشتم زیر کونش که قشنگ کسش بیاد بالا واسه گاییده شدن. خودم سرپا واستادم لب تخت و کیرم رو خوابوندم رو کسش ، با خیسی کسش کیرم رو خیس کردم و با اشاره چشم ازش تايید گرفتم که بکنم؟ اونم لباش رو گاز گرفت و تائید رو داد.‌
آروم کل کیرم رو هل دادم تو. از بس کسش تنگ بود که قشنگ درگیر شدن کیرم با دیواره داخلی کسش رو حس میکردم ، انگار کیرم مثل مته میشکافت و میرفت جلوتر. رو کردم به علی و گفتم دیوث اینو از کجا تور کردی . انگار کسش مکنده داره.
علی هم گفت بلاخره باید یکیرو میگرفتم که در حد ندا باشه و یه گوشه از لطف های تو و ندا رو واستون جبران کنه دیگه. حالا هم نوش جون اونی که داره استفاده میکنه.
منم شروع کردم ب تلمبه زدن . جوری که انگار دارم حفره میکنم واسه نجات جونم، با تمام قدرت و وجودم تو کسش تلمبه میزدم و اونم جیغ میکشید و ملافه تخت رو چنگ میزد.
بعد از سه چهار دقیقه اونجوری گاییدن لیدا یهو چشمم خورد به سوراخ کوچولوی کونش. در حین تلمبه زدن تو کسش انگشت شصتم رو گذاشتم دم سوراخ کونش و شروع کردم دره سوراخش رو مالیدن و آروم آروم یه بند انگشتم رو کردم تو کونش چون خیلی با حوصله اینکار رو کردم اذیت نشد. بعد از چند دقیقه دیگه انگشتم تا ته تو کونش بود و داخل کونش میچرخوندم اونم هیچی نمیگفت و هی التماس میکرد که جرم بده . هر دو تا سوراخم رو جر بده . منم به علی گفتم که ، علی جون بیا که لیدا جونت دو تا کیر لازم داره. علی هم کیرش رو از تو کس ندا دراورد و اومد دراز کشید و لیدا با کسش نشست رو کیر علی. منم از پشت کیرم رو کردم تو کون لیدا و حالا نکن کی بکن. لیدا انقدر چنگ زده بود به سینه علی که تمام جای ناخونهاش رو سینه علی رد انداخته بود. بعد چند دقیقه گاییدن کس و کون لیدا. علی گفت ندا جون بیا که نوبت توعه.
اینبار من رفتم دراز کشیدم و کیرم رو گذاشتم تو کس ندا و علی هم گذاشت تو کون ندا . و چند دقیقه هم تو همون حالت ندارو کردیم و بعدش یهو من دیدم دارم ارضا میشم . بلند گفتم دارم میااااام. و از زیر ندا اومدم بیرون و لیدارو قمبل کردم و کردم تو کونش و تمام آبم رو تو کون قشنگ لیدا خالی کردم. یهو علی هم گفت منم دارم میام و همه رو تو کون ندا خالی کرد. بعد من و علی اومدیم یه قدم عقب تر و ندا و لیدا هر دو تو همون حالت قمبل مونده بودن و آروم آروم از سوراخ کونشون داشت آب کیر من و علی میریخت بیرون. واقعا صحنه ی تاریخی و سکسی شده بود.
بعدش هر چهارتا با هم رفتیم حموم و دوش گرفتیم و اومدیم خوابیدیم تا دوازده ظهر فردا.
چند بار دیگه هم با پوزیشن ها و جابجایی های مختلف چهارتایی سکس کردیم و لذت بردیم. الان تقریبا دوسالی میگذره از اون ماجرا ولی تقریبا شده ماهی یک بار این مدل سکس کردنامون و واسه جذابیتش هر ماه قبل از شروع، قرعه میندازیم که کدوم اول با کدوم شروع کنه.
پایان
اگه دوست داشتید نظر بدید دوستان

نوشته: کیان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها