داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

گاییدن کون دخترعمم سمانه

سلام به همگی دوستان عزیز… من سعید هستم یه پسر ۱۹ ساله که خواهر و برادر ندارم وبه همین دلیل زیاد بادخترای فامیل میپرم…داستان من وسمانه از وقتی شروع شد که من داشتم واسه کنکور درس میخوندم(راستشو بخواین از ۱۷سالگی تا به اونروز کفش بودم ).سمانه دختری بود با قد ۱۶۰,کون تپل,کمر باریک,سینه های خوش فرن,پوست سفید,خلاصه هر وقت میدیدمش اونقدر کیرم شق میشد که باید جلق میزدم…اون ۲۲سالش بود و همیشه تو درسام کمکم میکرد ولی من جراتشو نداشتم بهش دست بزنم…

خلاصه یه روز که داشتم واسه کنکور میخوندم به سرم زد بهش زنگ بزنم که بیاد خونمون و واسم طبق معمول درس بگه…اون ساعت ۶بعد ازظهر فصل پاییز اومد خونمون…اون واسم راجب کتاب میگفت ولی من سینه هاشو دید میزدم,فک کنم خودشم فهمیده بود که من تو کفشم اما به روی خودش نمیاورد…اونشب تا قبل شام واسم درس توضیح داد و بعد شام پدر و مادرم قرار شد برن خونه پدر بزرگم که ۵کیلومتر با خونه ما فاصله دارن…منم قصد داشتم اونشب دلو به دریا بزنم و شانسمو امتحان کنم…پدر و مادرم رفتن و من موندمو سمانه جون.داشت واسم درس توضیح میداد که با بی حوصله گی بهش گفتم بیا بریم تلویزیون نگاه کنیم وقت واسه درس زیاده و سمانه هم قبول کرد.رو مبل نشستیم و درحال نگاه کردن شبکه جم بودیم که کیرم کون سمانه رو میخواست.یکم بهش نزدیک شدم و بهش به شوخی گفتم:کی میخوای شوهر کنی بری پی کارت؟گفت:قصد ازدواج ندارم,بهش بازم به شوخی گفتم:بامن از دواج میکنی؟خندیدو هیچی نگفت و فیل نگاه کرد.من دیگه حساب کار دستم اومده بود و نزدیک تر شدم و دستمو انداختم پشت سرش و با دست لپشو میکشیدم و اون فقط میخندید و هیچی نمیگفت…منم دیگه خیلی شهوتی شده بودم و دیگه دلو زدم به دریا و صورتمو بردم جلوی صورتش و لبامو به لباش,چسبوندم,وقتی فهمیدم که عکس العملی از خودش نشون نمیده شروع کردم به خوردن لباش,بعداز چند دقیقه اونم دستشو انداخت دور گردنم و با زبونش بالبام بازی میکرد…من دیگه طاقت نداشتم و بغلش کردم که ببرمش تو اتاق که اگه خونوادم بر گشتن زود جمعو جور کنیم که سمانه باصدای نازک گفت:نه نمیخوام,دوس ندارم,ولم کن,من که کاملا شهوتی بودم به این حرفا گوش نمیدادم.روی تختم درازش کردم و دوباره شروع کردم به خوردن لباش و با دوتا دستام سینه هاشو فشار میدادم و اون فقط میگفت:الان میان.نکن,چون وقت کم بود شروع کردم به در آوردن تیشرتش…وسوتینشو در آوردم و سینه هاشو میخوردم و اون ناله میکرد…رفتم سراغ کسش,شرت و شلوارشو باهم در آوردم و سمانه گفت:چیکار میکنی دیوونه؟؟نکنه میخوای بکنی!الان بر میگردن,منم یکم التماس کردم و ازش لب گرفتم نا رازی شد.با دستام حسابی کسشو مالیدم,کسش خیلی خیس بود,سمانه همش ای و اوی میکرد و میگفت:زود بکن دیگه,بجنب,منم باسامو تو ۱۰ثانیه در آوردم و وقتی کیرمو دید تعجب کرد,گفت:این کیر آدمه یا اسب!بهش گفتم فرقی نداره,بهر حال این امشب میخواد باکونت حال کنه و اونم خندید.روی تخت برش گردوندم…وایییی چه کون تمیزی داشت,چقد سفید بود لامصب,سر کیر تف زدم و بهش گفتم باز کن,کیرمو گذاشتم رو سو راخش و فشار دادم و لی نمیرفت…رفتم از تو کشو وازلین آوردم و باتاش سوراخشو نرم کردم.کونش خیلی تنگ بود با انگشت یکم نرمش کردم که کیرم راحت بره تو…کیرمو گذاشتم رو سو راخش و بایه فشار سر کیرم رفت تو ,سمانه دادش بلند شد.باصدای بلند میگفت درش بیار و جیغ میزد…منم بهش رحم نکردم وجلوی رهنشو گرفتم و خوابیدم رو پشتش و کیر ۲۳سانتیم تا آخر رفت تو کونش.یک دقیقه تو همون حالت واستادم تا صداشو قط کنه.دستو از روی دهنش برداشتم و گفت:دیوونه پارم کردی,فک کنم کونم خون اومد,سعید کونم میسوزه درش بیار,از روش بلند شدم و دیدم که بلههه کونش خون اومده با دستمال کاغذی پاکش کردم و یکم دیگه وازلین زدم دور سوراخش,تو حالت سگی قرارش دادم و ایندفعه کیرم راحت رفت تو…شروع کردم به تلمبه زدن.سمانه هی میگفتش پارم کردی,بسه,آه,آی.منم بدتر حشری میشدم وسر عتمو بالا میبردم داشت آبم میومد,سرعتمو بردم بالا و تموم آبمو تو کون سفیدش خالی کردم,خلاصه ازش دوباره لب گرفتم و تشکر کردم,او همیشه واسه توضیح دادن درس به من میاد خونمون و منم بعضی او قات شیطونی میکنم,امیدوارم خوشتون اومده باشه,بیشتر جاهاشو خلاصه کردم,بهر حال اگه خوشتون نیومد ببخشید,تموم داستان واقعیت بود.امیدوارم شماهم همچین چیزی رو تجریه کنید,خدا حافظ

نوشته: سعید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها