فقط یک اختلاف 6

–
ماریا رو در آغوش گرفته با بوی گرم تنش به دنیای آرزو ها پرواز می کردم . آرزوهایی که بیشترشون تحقق یافته بود .  کاش ماریا فقط مال من بود . ولی میدونستم امکان نداره . -به چی فکر می کنی پدرام ;/;-به چشای خوشگلش نگاه کرده و گفتم به همون چیزی که تو فکر می کنی .-از کی تا حالا فکر منم می خونی ;/;-از وقتی که حس کردم دل تو با دل من یکیه . راستی تا کی می تونیم به این وضع ادامه بدیم .;/;تاکی می تونیم خودمونو از دیگران قایم کنیم ;/;کجا همدیگه رو ببینیم . اگه خونه مون خلوت نشه ;/;اگه لو بریم ;/;–عزیزم من یه فکرایی تو کله ام دارم یه خورده پول کم دارم البته اگه قصد خرید نباشه کافیه -منظورت چیه .-حالا تو کارتو بکن منو ببوس با سینه هام ور برو همین جوری که تو آتیش من می سوختی . بغلم کن . بذار گرمای تن ما عشق همو احساس کنن . بذار از وجود هم لذت ببریم -تا به من نگی چی تو سرت می گذره اون جوری که باید به من مزه نمیده . دوست داری تنهایی حال کنی ;/;-شیطون بلا حالا واسه بوسیدن و بوییدن و بغل کردن ما شرط میذاری ;/;-عزیزم اول ما باید برای دیدن هم به اصل قناعت توجه کنیم یعنی خونسرد باشیم . مانباید دنبال فرصت باشیم . فرصته که باید بیاد به دنبال ما . اگه بخواهیم خونه بخریم فایده نداره . هزینه و پول زیادیه تازه ممکنه شرایط طوری بشه که ما مجبور یم پاشیم . از خونه اجاره ای پا شدن راحت تره . خلاصه کلام تو مهندسی و من پرستار . منم می تونم دو سه بار در هفته بهانه اضافه کاری کنم و بریم تو خونه عشقمون . خونه ای که اگه بابت اجاره اش شناسنامه بخواد شناسنامه مریمو می بریم همین والسلام و نامه تمام .-اوخ ماریا ماریا این نقشه خیلی خوبیه چرا به عقل خودم نرسید -آره ساده و جسارت آمیز -حقته که بهت جایزه بدم . افتادم روش . فقط دوست داشتم توبغلم فشارش بگیرم و ببوسمش ولی هوس شدیدی رو تو چشاش دیدم . تا حالاش به خاطر من خیلی تحمل کرد . خودمو عقب تر کشیدم تا سرم راحت تر لای پاش جا بگیره -نهههههههه پدرام چیکار می کنی ;/;-همون کاری که خیلی وقتا پیش باید انجام می دادم -آهههههههه دهنت چقدر گرمه ;/;-به گرمی کوسسسسسست که نمیشه .-خیلی داغ شدی -نه به داغی تن تو . ولی خیلی عاشقتم ماریا .-نه به اندازه من . نه به اندازه ای که من عاشقتم .-حریف زبونت نمیشم .-ولی زبونت داره حریفم میشه . -وای ماریا خیلی بلایی من کم آوردم . -کم نیار که من تا اون سر دنیا ولت نمی کنم تا سیستم منو ریلکس نکنی . دیگه سکوت بین ما حاکم شده بود و نفسها و ناله ها این سکوتو می شکست . خیسی کوس ماریا رو می مکیدم و چوچوله های تازه و خوش طعمشو تو دهنم می گردوندم . یه دست ماریا با روی سینه ها و زیرش بازی می کرد و یه دست دیگه اش با روی کوس ورم کرده اش . یه لحظه دست نگه داشتم و از ماریا پرسیدم عزیزم چه طوری زودتر ار گاسم میشی . کوستو بخورم یا کیرمو بکنم توش .-وقتی که عاشقت باشم با نگاه تو هم اوج می گیرم . هم بخوری حال می کنم هم بکنی . ولی دارم می میرم واسه اون لحظه ای که کییییییررررررتو توی کوسسسسسسم ببینم -عزیزم تو جونمو بخواه چرا همش می خوای کاری کنی که بیشتر منو در نظر داشته باشی . تو خیلی خوبی خیلی خوب -مریمم خیلی خوبه -آره من دوستش دارم ولی عاشق تو هستم -من قنبرو دوست ندارم اما عاشق توام . چونه و دهنمو از رو کوسش برداشته و کیرمو گذاشتم رو کوسش . همونجایی که از ورم هوس داشت می ترکید . با قسمت بیرونی کوسش بازی می کردم -پدرام پدرام دلت میاد ;/;اینجوری دل عاشقتو بسوزونی ;/;بیرحم چرا این قدر باهام بازی می کنی ;/;مگه نمی بینی من و کوسسسسسم هر دو تو آتیش و هوس کیرت داریم می سوزیم . عیبی نداره بازم می سوزم -جدی که گله نمی کنی ;/;من دارم باهات حال می کنم . از هر ذره جسم و وجودت می خوام لذت ببرم . ببینم تو یه غذا رو قورت بدی بیشتر بهت لذت میده تا اونو خوب بجوی و نرمش کنی -فکر نمی کنی به اندازه کافی منو جویده باشی ;/;-می خوام غذارو خوب لهش کنم -حواست باشه منو له نکنی . چقدر نگاش معصومانه و پر التماس بود .التماس و هوس . بازم خودمو بهش چسبوندم و همدیگه رو بغل کردیم . با دستانی که دور کمر هم حلقه کرده بودیم . حالا لبام اسیر لبای ماریا بود . کیرمو کج کرده به سمت پایین کشوندمش . راهشو پیدا کرد . یکی دو بار استارت زد و بایه حرکت ملایم با یه چرخش لذت تند رفت تو کوس ماریا . پیوند کیر من و کوس اون دیگه رسمی شده بود . لبمو از رو لباش بر داشته تا قسمتهای دیگه تنشم ببوسم  . و اونم لب و زبونش آزاد شه و بتونه احساسات و هوس خودشو بروز بده . زیر چونه  و شونه ها و گردن و هر جایی رو که سیستم کیر و کوسو بهم نزنه می بوسیدم . -پدرام پدرام محکمتر.  منو محکمتر بکن.  من از هوس دارم می میرم . دوستت دارم . عاشقتم واسه همیشه . کوسسسسم از ته دل با رضایت کامل مال توست واسه همیشه .-چشای خوشگل مث یه آهوی بیگناه به کی نگاه می کنه واسه همیشه;/; -به اونی که دل و جونشو شکار کرده -بگو کی دل و جونشو همون دل و جونتو شکارش کرده ;/;-با یه لبخندی پر از ناز و هوس گفت تو که می دونی تو تو تو . دستشو از زیر به کیر رسوند و گفت با همین تفنگ . هر تیری که شلیک می کنی این آهو بیشتر اسیرت میشه … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick