داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با مرد میانسال جذاب مازندرانی

سلام معید هستم از سمنان قضیه برمیگرده به چهار سال پیش موقع ک کرونا شروع شده بود ک بیست سالم بود از بچگی از مردای بالای چهل سال خوشم میومده و الانم خوشم میاد تو اینستا هر پیجی ک عکس پروفایلش به چشم میانسال می‌خورد کنجکاو میشدم پیجشو چک میکردم عکساشو ببینم چون معمولا مردای ۴۰ تا پنجاه سال پیجشون خصوصی نیس و عکس میزارن یه شب داشتم مال یکی رو چک میکردم و لایک میکردم بعد چند دیقه پیام داد ممنون از لایکت و چت مون شروع شد انقد شیرین زبونی کرد ک خوشم اومد ازش قیافشم بگم قد تقریبا ۱۸۵ وزن حدود ۸۰ ته ریش جو گندمی با سبیل جمع جور که اغلب مازندرانیا میزارن جلوی سرشم مو کاشته بور که جذابترش کرده بود در کل از مازندارنیا خوشم میاد برام جذاب ان چت میکردیم و اون ازم تعریف می‌کرد ک خوشگلی فلان منو بیشتر وابسته تر می‌کرد ولی حرف سکسی نمیزدیم بعد چند روز هی اصرار می‌کرد ک بیام مازندران و من نمیدونستم چه بهانه ای بیارم به خانوادم بعدشم اعتماد نمیکردم واقعیتش میترسیدم چون بچه بودم ولی خیلی دوسش داشتم بالاخره بعد یه ماه ک شبو روز چت و تصویری میزدیم بالاخره بهانه کردم میرم خونه دوستم شبو میمونم اونام چیزی نگفتن من خودمو تمیز کردم تیپ لوکس زدم عطر نایس بلک زدم موهامو مدل دارم رفتم تا گرگان با تاکسی بین شهری رفتم اونم اومد گرگان خیلی استرس داشتم زنگ زد گف کجایی منم گفتم دور فلکه کنار ترمینالم گفت سریع بیا بغل جاده دو فلکه ک نمیشه پارک کرد منم سریع رفتم تو چون موقع کرونا بود ماسک داشتم سلام کردیم و من دیگه داشتم میلرزیدم ولی یه حس خوشایندی هم داشتم چون خیلی جذاب بود با اینکه یه شلوار ورزشی با یه صندل معمولی و یه تیشرت یقه دار آبی داشت و یه عینک دودی هم زده بود با لهجه شیرینش فارسی صحبت می‌کرد چون خیلی خوش زبون و زرنگ بود تا کردکوی حرفی نمیزدم آخر گفت ماسکتو بردار ولی خجالت میکشیدم رودررو بشم آخر برداشتم صحبت میکردیم باهم یواش یواش باهاش راحت شدم بعد رسیدیم خونش بهشهری بود خیلی شهر زیبا و باصفایی بود انصافا رفتیم خونه یه قلیان آورد با چایی کلی میوه های خوشمزه و رنگارنگ ولی من اشتها نداشتم و خودشو میخاستم خیلی باادب بود تعرض نمی‌کرد دست نمیزد منم ک خجالتی رفتم تو گوشی و کلیپ نگا میکردم رو یه دستم تکیه داده بودم و راحت نشسته بودم اون‌یکی دستمم گوشی بود اونم دیگ خسته شد بالشتو گذاش سمت دستی ک گوشیم بود تقریبا سرش کنار سرم بود نیم رخ هم وایساده بودیم و باهام کلیپ نگاه میکردیم میخندیدی درباره کلیپا می‌گفتیم گاه گاهی همو نگاه میکردیم صورت جذابش دیوونم کرده بود کیرمم یکم شق کرده بود و آب میومد ازش آخرین سری ک نگاش کردم اونم نگام کرد ثابت موندیم بعد من بی پروا لبمو انداختم رو لبش شروع کردن به خوردن نگم براتون ک خیلی خوشمزه بود سیبیلای مردونش می‌خورد به بالای لبام و بینیم راحت میتونم بگم نیم ساعت صورت همو خوردیم بعد شرو ع کردم به کندن لباسش اوف ک چه بدنی داشت بدنش ورزیده بود با ۴۳ سال سنش میرفت باشگاه ولی یکم شکم داشت شکم و سینش کلی مو داشت ک نصفش سفید شده بود و من فقط با دیدنش داشتم ارضا میشدم خلاصه که صورتمو میکردم تو موهاش گردنشو میخوردم دستم پشت شلوار به کیرش می‌خورد ک حسابی سفت شده بود طاقت نیاوردم بردمش تو اتاق خابش خابوندمش گره شلوار ورزشیشو باز کردم شرت گیاهیشو کندم اوف دیگه داشتم دیوونه میشدم ک بخورمش یه کیر معمولی داشت زیاد بزرگ نبود ولی مهم خودش بود ک جذابه تخمای بزرگی داشتم شروع کردم به خوردن تا حلق براش میخوردم دیگه داشت دادش در میومد ولی داد نمیزن ک همسایه ها نشنون کل بدنشون لیسیدم انقد حشری شده بودیم که کار به کون و اینا نشد انقد خوب خوردم ک داشت آبش میومد منم کیرمو بازی میکردم ک همزمان با اون بیاد اشاره کرد ک آبش داره میاد خاست در بیاره من نذاشتم ناله ای کردو آب گرمشو ریخت تو دهنم منم آبمو همزمان آوردم چون اولین بارم بود کامل ارضا شدم بعد دراز کشیدیم بی‌حال خابیدیم بعد رفتیم حموم تمیز شدیم تا شب رفتیم بیرون شهرشون نشونم داد جاتون خالی اکبر جوجه معروف مازنداران رو خوردیم و شبم دوبار همو ارضا کردیم فرداش هم من برگشتم یه بار دیگه هم رفتم ولی بعد اون ازم سرد شد فک کنم چون من سافت بودم بازم بعد چهار سال بازم دوست دارم ببینمش ولی غرورم اجازه نمیده ازش خواهش کنم ممنون ک گوش دادید مسئله واقعی بود ممنون ک گذاشتید حسمو تقسیم کنم چون نمیتونستم برا بقیه تعریف کنم چون آبروم برام مهم بود همیشه مازندرانی های دوست دارم خدافظ

نوشته: معی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها