داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن کون مرد میانسال

من سامیار ۱۵ساله اهل یکی از روستای شمال هستم تابستان امسال باسگم داشتم دور می زدم دیدم یه مرد ۳۵سال با پراید داشت رد میشد که بعدا فهیمدن راننده اسنپ است و در محل ما مسافر پیدا کرد منو که دید وایسات گفت خروجی محل کدوم بری بعد گفت چه سگ خشکلی داری یه چندتا از سگم سوال کرد بعد کم کم سوالشو عوض کرد گفت چند سالته تابستون بیکاری سر کار نمیری گفتم نه گفت پس یکسری بیرون وعشق وحال گفتم اره دیگه بعد گفت با رفیق هات دور می زنی دوست دخترها سر می زنی گفت نه بابا دوست دختر ندارم ولی دوست داری داشته باشه
گفتم خوب اره تا الان دختر نکردی گفتم نه بابا گفتم اگه پیش بیاد می کنی خنده کردم گفتم کیه که دوست نداشته باشه بعد یکدفعه گفت ولی پسر کردی درسته منم گفتم بله زیاد گفت بزرگتری پسری که کردی چند سالش بود گفتم یه پسر ۲۲سال با چند تا رفیقام کردیمش گفت پس پسر بزرگتر ازخودت هم پیش بیاد میکنی گفته اره یه مکثی کرد بعد یکدفعه گفت منو میکنی شوکه شدم هیچی نگفتم بعد گفت ساکم برات می زنم پشمم ندارم گفتم نه نمی خوام در واقعه دوست داشتم ولی می ترسیدم خفتم کنه گفت تو گفتی پسر میکنی پس چی شد یه ذره شلوارشو کشید پایین گفت نگاه کن پشم ندارم راست بخواین خوش اومد ولی می ترسیدم بعد کیرت چند سانته گفتم۱۵ سانت گفت ببینم اول قبول نکردم ولی با اسرار بهش نشون دادم گفت جان عجب چیزی بیا منو بکن اگه می ترسی هرجا گفتی دوتا رفیق های همسن خودت بگو بیان گفتم الان نیستن سرکار هستن شماره بده یه وقت باهات تماس میگرم شمارشو بهم داد ولی حتما الان منو بکن قبول نکردم
و رفت چند روز از این قصیه گدشت تا این که یه شب عرشیا رفیقم
داشت از سرکار میومد قضیه رو بهش گفتم اونم قبول کرد بعد پسرخاله دارم ۱۲ سالشه چند بار کرومش ولی بهش قول داده بودم هرکی میکنم بهش بگم که قبلا چند بار باهم پسر کرده بودیم کیرش کوچیکه ابم نداره ولی خیلی حشریه خلاصه زنگ زدیم براش خودم معرفی کردم اونم گفت باشه همین الان میام یک ساعت بعد اومد طی این مدت عرشیا یه کاندوم تاخیری برام خرید خودشم گل کشید پسر خالم که ابش نمیاد بعد مرده رو بردی داخل باغ عرشیا رفیقام معرفی کردم از عرشیا زیاد خوشش نیومد اول گفت عرشیا نه با اصرار من قبول کرد اول پسرخالم شلوارشو کشید پایین شروع کرد کیر کوچلوشو خوردن منم شلوارشو کشیدم پائین شروع کردم انگشت کردن خیلی کونه باحالی داشت سوراخشم گشاد بود بعد مرده منو پسرخالم جامون عوض کردیم پسر خالم وایساده شروع کردن به کردن چجور داشت تلمبه میزد
یعنی این اگه کیرش بزرگ بشه طرف مقابل جر میده شروع تند تند تلمبه زدن مرده که اسمش ارش بود گفتم فکر شو نمی کردم پسرخالت با این کیر کوچیکش اینقدر کردش بهم حال بده جون بکن بکن اونم خیلی خشکل داشت تلمبه می زد کیرم من هم ۷تو دهنش بودم داشت خوشکل برام می خورد من خیلی پسر کردم ولی هیچکی مثل این کیرمو نمی خورد بی خود نیست که می گن سن بالا خیلی بهتر از کم سنه بعد از چند دقیقه نوبت من شد کاندوم تاخیری گذاشتم با یه اشاره رفت تو عجب کونی بود شروع مثل وحشی ها تلمبه زدن صدای اوف اوف در اومده بود می زدم کونشو هی میگفتم جون عجب چیزی هستی اونم می گفت جان بکن تن تن بکن جان بعد عرشیا شلوار کشید پایین کیرش گذاشت دهنه ارش کیرش ۱۷سانت وکمی کلفته وخیلی هم حشریه اول کلشو خورد بعد اروم اروم گذاشت تو دهنش شروع کرد تند تند براش خوردن بعدش همه جا ی کیرشو براش زبون می زد عرشیا دیگه داشت دیونه میشد گفت سامیار حالا نوبت منه اول مثل ما ایستاده شروع کردبه کردن بعد گفت اینطوری حال نمیده گفت به شکم بخواب یه توف زد بعد یهو تا اخر فرود کرد داخل بعد مثل وحشی ها تلمبه می ز د‌ من کیرم داشت می خوابید کیرمو از کاندوم دراوردم گفتم بخور شروع کرد بخوردن من عرشیا ارش به پشت خوابون پاهشو داد به هوا شروع به کردن نزدیک به ده دقیقه به همین حالت کردش بعد من می خواستم بکنم عرشیا گفت نه بذاره ابم بیاد بعد منموکه حریفش نمیشدم گفتم باشه دوباره به پشت خوابید عرشیا بهش چسبید مثل وحشی دوباره کرد به تلمبه زدن هی میگفت جان جان از این زنگ می زنم همیشه بیا مرسی سامیار خوب چیزی را انتخاب کردی خلاصه بعد از ۷تا۸دقیقه کیرشو دراورد ابش ریخت بیرون بعد من دیدم کلا خوابیده گفتم برام قشنگ بخور تا بلند یه پنج‌ دقیقه خوردش طی این مدت پسرخالم شروع کرد به کردن تازه پسر خالمو داشت مزه میداد که گفتم بسه حالا نوبت منه اول گفت یکم دیگه گفتم بلند نشی تو رو میکنم اول توجه نکرد کونش انگشت کردم بلند شد بعد رفت پشت ارش گداشتم داخل گشاد بود گشاد تر شد ارش دیگه داشت خسته میشد ولی بخاطر کاندوم تاخیریم ابم نمیومد تند شروع به کردن کونشو محکم می گرفتم محکم میزد به کونش خلاصه بعد از یک ربع ابم اومد که همه رو ریختم توش بعد ازمن دوباره پسرخالم یه پنح دقیقه دیگه اونو کرد بعدش مارو برد بستی شاد برامون بستنی رفتیم تو بستنی فروشی کل بدنمو خیس بود خلاصه مارسون خونو خداحافظی کردیم رفتیم بعدش اینو کردیم که اگه دوستداری براتون تعریعف می کنم

نوشته: سامیار

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها