داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

تجربه ی لاپایی با میانسال

سلام.این یه داستان گی هست.اگه دوست ندارین نخونین و فحش ندین.با تشکر
من ۲۴ سالمه و علاقه ی شدیدی به مردای بالای ۴۰ سال دارم.اگه مفعول باشن که خیلی عالیه
تو برنامه ی هورنت یکی رو پیدا کردم ۴۰ سالش بود بهش پیام دادم و حرف زدیم.اسمش عامر بود.اصالت عربی داشت مال لبنان بود.ولی چون از بچگی ایران زندگی کرده بود کاملا فارسی حرف میزد.عکساشو فرستاد.دقیقا همون مشخصاتی که مورد علاقم بود.کچل و ریشو و چاق بود.گفت که پوزش تاپ و سافته و منم گفتم با سافت اوکیم.اونم قبول کرد و بعد از ۲ هفته حرف زدن قرار گذاشتیم.از صبح رفتم خونش.یه خونه ی جمع و جور که برای یه نفر عالی بود.وضع مالیشم نسبتا خوب بود.من هنوز استرس داشتم.اومد رو مبل بغلم نشست دستشو گذاشت رو شونم داشتیم تلویزیون میدیدیم.کیرش راست شده بود از رو شلوار.برا منم همینطور.دست گذاشتم رو کیرش و شروع کردیم لب گرفتن.چون یکم ریشش زیاد بود سخت بود ولی باز حال میداد.منم باید با ولع لب بگیرم تا حال کنم.یکم لب گرفتیم و لباسا رو کندیم رفتیم رو تخت.شروع کردم براش ساک زدن.خیلی خوشش اومده بود.بعدش اون واسم ساک زد.انقد حرفه ای میزد که نزدیک بود آبم بیاد گفتم بسه ممکنه زود ارضا شم.بهم گفت بگرد که لاپایی بزارم.من هنوز یکم ترس داشتم که داخل کنه.تا قبل قرارمون همیشه میگفتم که داخل نکن اونم قبول کرده بود.از کمدش ژل برداشت زد به کیرش و کونم.منم ترسم بیشتر شد گفتم بدبخت شدم رفت.هی کیرشو عقب جلو میکرد و تا جایی که دردم نیاد داخل میکرد.انگار سرشم حس کرده بودم ولی درد نداشت.اونم همون اندازه داخل میکرد و میاورد بیرون.بعد از یه ربع دیدم داره آبش میاد.فکر کنم یه لیتر آب داشت ریختش تو کمرم منم ثابت واستادم که با دستمال پاکش کنه.بعدش نوبت من شد.منم با لب گرفتن زیاد ارضا میشم.انقد ازش لب گرفتم که بالاخره آبم اومد.اون داشت حالش بهم میخورد چون ارضا شده بود و دیگه حس نداشت.
بعد از ۳ ساعت نزدیک ناهار شد گفتم که کم کم غذا بخوریم ک دیدم یهو شروع کرد ازم لب گرفتن.انگار بازم میخواست حال کنه.گفتم ناهار بخوریم بعدا.گفت نه شکمت پر میشه نمیتونی.منم قبول کردم.بار دومم همون شکلی ارضا شد و نوبت من رسید.ایندفه اصلا حال نداشت. در حدی که دوست نداشت ازم لب بگیره.با هزار بدبختی بالاخره آبم اومد.هر دو دیگه خسته شده بودیم و نا نداشتیم.بعد از چند ساعت از پیشش رفتم و رسیدم خونه.تجربه ی خوبی بود واسم و امیدوارم بازم باهاش قرار بذارم.
ممنون ک داستانو خوندین.لطفا فحش ندین.با تشکر

نوشته: سجاد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها