سلام
هومن رضا نژاد هستم
این داستان مال۱۷ سالگیم هست .
یه پسر خوشگل بودم از ۹سالگی متوجه هوس شدید به جنس موافق شدم .
اینو بگم من شما رو نمیدونم اما در این ۲۴سال که خیلی سکس داشتم به هرچی عادت کنی سخته ترک کردنش
من چندماه ترک کردم اما هرجا میرفتم چون متاسفانه اگر بفهمن مفعول گی یاهمنجس باز یا هر اسم دیگه که داشته باشه هستی و با کسی بودی یجوری میخوان بهت دست درازی کنن .
رفتم روستا که در امنیت باشم از روستا تا باغ هایی ما ۵ کلیومتر راه بود بابابزرگم گفت صبح هروقت بلند شدی قاطر رو بردار با کارگر بیا باغ منم یه شلوار تنم بود چسبون ران های گوشتی باسن بزرگ به کارگرمون گفتم بیاد یه مرد ۴۰ خوردی سال سن به نام غلام افغانی من که نمیتونستم بپرم سوار بشم کمک کرد و موقع گرفتن پاهم دستشو برد زیر تخم و لای پام و من حسابی حشری کرد خودش سوار نشد گفتم چرا سوار نمیشی گفت پیاده راحت تر هستم در طول مسیر کنار قاتر راه میرفت ورونم میمالید و منم اینقد حشری بودم هیچ چیزی نگفتم دیدم یکجا مسیر عوض کرد گفتم داری کجا میری گفت اینجا کاری داره رفتیم یه باغ خلوت داخلش یه خونه بود منو از بغل دودستی گرفت گذاشت زمین گفتم ول کن میخوام برم گفت میدونم دلت میخواد دولت شق شده واقعا حشرم زده بود بالا شروع کرد به خوردن لب و گردنم حسابی زبونش میکرد تو دهنم
صدای آخ و ناله رفته بود بالا لختم کرد شروع به خوردن سینه هام کرد واقعا مثل یه دختر لذت میبردم از خوردن سینه هام بعد رفت سراغ سوراخ کون خوشگل من گفت دستشون بشکنه چطور تونستن اینجور پاره کنن تورا
پاهم رو باز کرد و زبونش کرد داخل سوراخ لیس زد این اولین بار بود چنین سکسی را تجربه میکردم تمام بتپ تپیناها اصلاََََ عشق بازی در کار نبود واصلا در ایران اورگاسم بلد نیستم چ زن چ مرد
حسابی رو فضا بودم والتماسش کردم بکن دیگه اونم لخت شد و شورت در آورد وای چی بود یک کیر بزرگ ختنه نکرده کلفت انداخته بیرون گفت مثل بستنی بخور منم بزور خوردم حال خوبی بود خوردن یک کیر الان که اینو مینوسم خیلی تحریک شدم و خوب براش ساک زدم بعد در آورد اونم نشست روم پاهی من داد بالا و سر کیرش اینه کره رفت داخل تاجای میشد جا کرد و نگه داشت اینو بگم اگر خوب عشق بازی کنی هر چقدر هم کلف و دراز باشه میره داخل بد شروع کرد به تلمبه زدن و گفتم وی غلام آرومتر اونم یه لب از گرفت و گفتم بزار لاپام نگم براتون از لای پا از عقب جلو زیر تخم ها یه حالی به هولی که معتادش بشی نمیتونی ترکش کنی رون بزرگم هم برای همین لاپاکردن هست
غلام بعداز لا پای با کیر بزرگ با دول کوچک من بازی کرد دیدم این چقد حال میده
نزدیک یک ساعت از اون حال خوب گذشت
بعد دوباره پاهی من داد بالا گذشت روی شونه هاش و فروغونی فشار داد داخل نزدیک ۱۵ دقیقه تا ته فشار داد فک نمیکردم تا ته بره داخل من درد داشتم اونم میگفت ای جون بعد عوض کرد پوزشین رو داگی از پشت تند تلمبه میزد گفتم بریز تو اونم بعد یک فشار منی ریخت داخل اینقد زیاد بود که اضافه اش ریخت بیرون بعد شروع کرد به قربون صدقه رفتن من ک شاه کون خیلی توپ بود خیلی دوست دارم گفتم بریم باباجون نگران میشه دیدم از جیبش پول در آورد و گذشت لای سینه هم گفت نوش جونت ، واقعا خیلی بده که بگم اولین آخرین تک پر من یه مرد افغان بود هیچ وقت بین ایرانی ها کسی نبود که بعد از چند بار یه نفر دیگه رو نیاره یا چند نفر نیاره اما اون هم عشق بازی میکرد هم اهل آبرو بری نبود و مثل یه مرد خوب گفتم دوست دارم مال من باشی اونم قبول کرد و الان نزدیک ۱۵ سال هست که عروسش هستم
ای کاش یه مرد پسر ایرانی بود اما‌متاسفانه نبود که نبود
پایان
نوشته: هومن رضا نژاد