من ۱۷ سالمه و کونم نسبت به بدنم کمی بزرگه و واسه همین همیشه پسرا دنبالم بودند و خیلی هم از طرفشون انگشت میشدم. خودم هم بدم نمی اومد. خیلی دوست داشتم واسه یه بار هم شده کون دادن رو امتحان کنم اما چون شهرمون کوچیکه و همه هم دیگه رو میشناسن نمیتونستم به کسی اعتماد کنم.از قضا پسرخاله من که اسمش مهدی هست و ۵ سالی ازم بزرگتره به اجبار دو سه روزی مهمون ما شد(مادر پدرش به یه مسافرت اجباری رفتند و نمیتونستند او رو همراه خودشون ببرند.) از روزی که مهدی پا به خونه ما گذاشت،چشمش همش دنبال من بود.هرجا که تنها گیرم میاورد مینشست و باهام صحبت میکرد. عمدا حرفای حشری میزد تا گرمم کنه. باهام لاس میزد. همش دستش روی رونم بود و اتفاقی به کیرم میزد. خب منم واقعا حشری میشدم ولی به روم نمی آوردم.این کاراش تا دو روز ادامه داشت تا اینکه شب سوم کنار هم خوابیدیم.واقعیتش اینقدر روم کار کرده بود که خودم میخواستم بهش بدم .ولی باز وایسادم خودش شروع کنه. دیگه داشتم ناامید میشدم و چشمام گرم خواب شده بود که لمس دستش رو روی کونم احساس کردم.حدود ده دقیقه ای از روی شلوار کون و رونم رو میمالید.بعد آروم شلوارم رو کشید پایین و شروع کرد به مالیدن دستش لای پام.نفسم تندتر شده بود.با آب دهانش دستش رو خیس کرد و آروم مالید روی سوراخم. دیگه نتونستم تحمل کنم و ناخودآگاه کونم رو براش قمبل کردم. آروم آروم انگشتش رو فرو کرد توی کونم . این کارهارو خیلی آهسته انجام میداد و برای همین من دیگه واقعا شل شده بودم و منتظر کیرش بودم. من که قبلا با بادمجون و هویج و…سوراخ کونم رو صفا داده بودم انگشت و این چیزای کوچیک برام هیچی بود ولی عمدا ادای تنگ ها رو در می آوردم. فهمیده بود بیدارم و رفتارش سریعتر شده بود. دستش رو به کیرم رسوند و باهاش باز میکرد و همزمان کیرش رو گذاشت روی سوراخ کونم.اینقدر آروم آروم داخلش میکرد و همراهش کیرم رو میمالید که اصلا دردی رو احساس نکردم.دیگه ترسی نداشت و شروع کرده بود به جاو عقب کردن کیرش توی کونم. واقعا داشتم حال میکردم. ده دقیقه این به همین صورت که پشتم بهش بود داشت جلوعقب میکرد که دیدم نفساش تندتر شد و منو محکم بغل کرد و کیرش رو تا آخر کرد توی کونم. فهمیدم آبش اومده.چندتا بوس از صورتم کرد و آبش رو با یه دستمالی پاک کرد و خوابید
این شروع کون دادن های من بود
نوشته: سامان