داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجرای لب گرفتن از پسرخاله

سلام من اسمم میتراس . من یه پسرخاله دارم که اسمش مهدی هستش . این پسرخالم 16 سالشه و مثل دختر بچه میمونه . پوستش صافه لبای گوشتی داره و بینیش ظریفه . چشماشم روشنه . خیلی هم زودباوره . حقیقتش مدتی بود رفته بودم تو نخ لباش . یه بار نهار دعوتش کردم خونه . )من 30 ساله هستم و یه خونه کوچولو داریم که بعضا می رم سری می زنم ولی اغلب تو خونه پدریم می مونم( حسابی تدارک دیده بودم . وقتی رسید بعد از چای و شیرینی و غیره یه فیلم رمانتیک خنده دار گذاشتم با این که صحنه چندان نداشت ولی طفلکی سرخ میشد بعضی جاهاش . خلاصه ناهار خوردیم جاتون خالی باقالا پلو با ماهیچه و دسر . بعد از غذا به بهانه نشون دادن فیلم تو گوشی کشیدم کنارم . کمی هم خودمو بهش می مالیدم یعنی تصادفیه مثلا . اونم معذب بود . کمی بعدش دستمو انداختم دور گردنش دیدم داره حالش عوض میشه ولی به روش نیاورد . دیدم داره خوشش میاد . گوشی رو بردم جلو صورتش خودمم سرمو بردم کنار گوشش که نفسامو حس کنه . دیدم شلوارش داره برجسته میشه . خندم گرفت دستمو گذاشتم رو زانوش . اول سعی می کرد برجستگی شلوارشو مخفی کنه بعدش کم آورد . سرشو برگردوند نمی دونم چرا شاید میخواست ببینه من تو چه فازیم . سرشو برگردونو ، لباش کمی از لبام فاصله داشت منم آروم لبامو گذاشتم رو لباش و آروم شروع کردم به مکیدن . خشک شده بود . یه دستمم گذاشتم پشت سرش با اون دست سرشو فشار می دادم . لبامو برداشتم چشماش خمار شده بود . چند تا ماچ آبدار هم کردمش . بلند شد . رفت طرف در . دست و پامو گم کردم ولی بدون کم آوردن گفتم : کجا ؟ گفت : من یه جایی کار دارم باید برم . صداش می لرزید برجستگی شلوارش هم نخوابیده بود . گفتم : کسی که خبردار نمیشه ؟ پرسید : از چی ؟ گفتم : آفرین ، حالا هم لازم نیست فرار کنی برو بشین قراره بابات بیاد ببرتت . فکر می کنن خوردمت . با شیطنت گفت : کم مونده بود . گفتم : این کارو بات کردم که یاد بگیری . گفت : من خودم دوست دختر دارم . گفتم : خاله می دونه ؟ رنگش پرید و گفت : نگی ها میترا . خندم گرفته بود . بلاخره ماجرا فیصله پیدا کرد و منم به آرزوم رسیدم ولی خوبیش این بود که به کسی نگفت . مرسی خوندید خاطرمو .
نوشته: میترا . م

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها