سلام نیما هستم الان 24هستم اما هنوز همه فکر میکنن 16یا 17سالمه چون بیبی فیس و ریزه هستم و ترنس هستم
این داستان واقعا واقعی هستش
من هرسال وقتی مدارس تعطیل تعطیل میشد تنها با پسرخاله میرفتیم همدان خونه پدبزرگم
من خیلی دوست داشتم پسرخالم شوهرم باشه و هر هفته میرفتم خونشون اخر هفتن و گردش و شبا پیشش میخابیدم
دستاشو میگرفتم و میخابیدم ارزوم بود بفهمه چرا این کارو میکنم
یشب تو همدان پسرخالم گفت بیا گوشیمو درست کن اخه اصلا گوشی و کارایی اونو بلد نبود گفت میخام فیلم ببینم فیلترشکن نصب کردم و سایت پورن معرفی کردم و نشون دادم گی و سکس زن پ مرد و … از گی خوشش اومد گفت برو اونور بعدا به خدمتت میرسم اینارو از کجا بلدی تو از چشاش معلوم بود خیلی حشری شد من ناز و خوشتیپ کل پسرا دخترا فامیل و… عاشقم بودن مخصوصا لوس حرف زدن و نوع صحبتم و…
شب شد گفت بریم تو اتاق خواب بخابیم مادربزرگمم جامونو انداخت اتاق باز مثل همیشه دستاشو گرفتم برای بار اول بود با شلوارک پیشم خابید خیلی دوست داشتم کیرشو ببینم و همیشه با التماس میرفتم حموم باهاش باهزار نقشه فقط از زیر شرت میدیدم بزرگی کیرشو خیلی اعصابم بهم میریخت که این همه آدم آرزشونه جای اون باشن و اون نظری بهم نداره خلاصه من آروم چشام سنگین شد داشتم بدنشو بو میکردم و اروم خابم برد یهو با درد کمی بیدارشدم دیدم با استرس که من متوجه نشم آروم انگشتشو میکنه تو سوراخم که بره تو و هر چند ثانیه کونمو بومیکرد و بوس یه لحظه سرشو اورد بالا دید من دارم نگاه میکنم ترسید دستشو گذاشت رو دهنم گفت خاهش میکنم داد نزن ببخشید دست خودم نبود دهنمو که گرفته بود منم سرشو فشار دادم رو کونم خوشحال شد پرو شد یهو گفت پایه ای زنم بشی منم گفتم من چندساله ارزومه گفت حس میکردم اما گناه داره همجنسبازی گفتم من راضی تو راضی کون لق ناراضی بعد در اتاقو از قبل قفل کرده بود گفتم کیرتو ببینم دیدم و تو دلم گفتم غلط کردم .شورتمو دراورد کامل شروکرد به عشقبازی انگشتشو میزاشت رو صورتم میگفت ببین چه بویی میده تا اووف عاشق بوی کونمو عرق و خیس شدن سوراخ کونم شد بازی و چک سکسی و یهو برگردوند منو کیرشو گذاشت لای پام از جلو کیرش از
لای پام از پشت بیرون زد کیر خوش فرم وخوش رنگ 22سانت کلفت بود تقریبا منم سینه های مردونشو دوست داشتم و نوازش میکردیم همو از داغی و نرمی و ریز بودنم که تو بغلش جا شده بودم حال میکرد و چیزای زمزمه میکرد عوضی از فیلما یادگرفته بود کونم سمت صورتش و سرم سمت کیرش کونمو لیس میزد و میچسبوند به صورتش اخ ته ریشش منو بیشتر عاشق میکرد کیرشو میخوردم و بوی عرق کیرش دیونم میکرد بعد دمر خوابوند منو گفتم بار اولمه اروم بکن التماس میکردم میترسیدم دادم دربیاد بفهمن با هزار زور بالاخزه رفت تو کونم اخ اخ درد و عشق داشتم از حال میرفتم حدودا دو سه ساعت منو میکرد اما نزاشتم بیشتر از خط خنچتنه بکنه چون واقعا برای بار اول سوزش ودرد داشت میکشتتم حسابی عاشقم شد بیشتر اوقات باهم سکس داشتیم یادم نمیره تا جایی که کل کیرشو میورد تو کونم اب کونم میومد و از داغی کونم لذت میبرد اکثر اقوام شک مرده بودن به ما که چرا انقد صمیمی و عاشقانه باهم رفتار میکنیم کاش دختر بودم و الان جای زنش بودم روز عروسیش میگفت تو عشق منی نترس جای خودتو داری تو قلبم اما من چون احساس دخترونم اجازه نمیده به زنش خیانت کنه هم من هم اون باشه تو قلبش و بخاطر این دوسه سال افسرده شدم تا بگم داستان های دیگه بعد پسرخالم .دلم براش تنگ شده واقعا لعنت به ترنس بودنم
ممنون که خوندید
نوشته: نیما