سلام دوستان من رضا هستم بعد از اینکه برای اولین من با مادرزنم زهرا رابطه سکسیمون شروع شد هرروز بیشتر وابسته هم شدیم الان حدود یکسال هست که من با زهرا رابطه دارم زهرا زنی با قد ۱۷۰ وزنش الان حدود نود پنج سینه های سایز نودوپنج خودش میگه قبل از اینکه با تور رابطه داشته باشم ۸۵ کیلو و سایز سینه هام هم ۸۵ بود از وقتی که با تو سکس کردم سینه هام و وزنم زیاد شده بگذریم تو این یکسال منو دیگه داماد خودش نمیدونه میگه شوهرهم هستی براش هرچی تا حالا خواسته خریدم پول دادم شورت و کورستشو من دیگه میخرم پدرزنم یه مرد کله خر و سرد مجاز هست در ضمن اختلاف سن هم دارن با هم سیزده سال الان سن زهرا ۴۱ و پدرخانمم ۵۵ و اصلا مرد شهوتی نیست وقتی که من با مادرخانمم رابطه شروع کردم پدر خانمم از بعد رابطه من نه ماه بود باهاش سکس نکرده بود وقت مادر خانمم هفته ای یکی دوبار با من سکس میکرد پدر خانمم اصلا سکس باد نیست بکنه زهرا میگفت اصلا ارضام نمیکنه وقتی سکس میکنه من مثل درخت خشک میشم وقت خودش و خالی میکنه اونم دو سه تا رفت امد میزد ابش میاومد تو این مدت من هر طور دوست داشته باهاش سکس کردم هن از جلو وهم ازعقب سعی میکنم از جلو بهش زیاد حال بدم بعد از کون بکنمش هروقت سکس داریم سه چهار بار ارضا میشه یک ماه پیش پدرخانمم از مادرزنم تقاضای سکس میکنه مادرزنم میگه اول راضی نبودم ولی دیگه نمیشد نه گفت اومد از جلو دو سه بار رفتامد زد خالی شد فرداش زهرا بهم گفتم رضا دیشب سکس کردیم ولی من ارضا نشدم بدجوری هوس کیرتو کردم باید سکس کنیم سکسامون یا خونه خودشو خالی میشد من میرفتم یا خونه ما خالی مبشد اون میامد اون روز هم من به بهانه محکم کردن بسته فرشهای راه پله رفتم یه بردارخانمم دارم که سوم راهنمایی خونه بود قرستادمش دنبال نخود سیاه بست بخر شروع کردم با زهرا سکس باراول از جلو سکس کردیم ابمو ریختم تو کسش خیلی داغ بود گفت من بازم میخوام این دفعه از کون تو این فاصله برادر خانمم برگشت گفت مغازه بسته بود زهرا بهم اشاره کرد دوبار بفرست من از عقب میخوام دوبار فرستادم بره این بار خیابان پایین مغاره بود که حدود بیست دقیقه طول میکشید بره بیاد وقتی که رفت بازم شروع کردیم همدیگر خوردن کیرمو خورد راست شد جلوم دراز کشید گقت رضا از کون بذار منم که عاشق کونش بودم یه کون بزرگ و طاقچه داشت هردفع هم از عقب باید میکردم تو این مدت سوراخ کونشو خوب گشاد کردم اف زدم به کیرم گذاشتم دمع سوراخ کونش فشار دادم سرش رفت تو گفت صبر کن خودم کونمو بیارن بالا تا کیرت بره تا نصف خودش کیرمو کرد تو کونش بعد من شروع یه تلمبه زدن کردم حدود ده دقیقه باهاش از کون سکس کردم که آبم اومد ریختم توش بلند شدم زهرا گفت حالا نوبت بسته فرشهای خونه هست بسته های منو خوب محکم کردی الان تو این یکسال من با زهرا خیلی خاطرات سکسی دارم که براتون مینویسم دیگه شوهرش من هستم اگر پسند کنید نظر دهید تا از اول سکسمون براتون بنویسم درضمن حالا اگه فشحم بدین نظر خودتون که با محارم سکس کردم این خاطره چاقانه و این چیزها حرف من اینه اگه من با زهرا سکس نمیکرد الان حتما یکی دیگه بجای من باهاش سکس میکرد و ابروی خانوادمون رفته بود چون غریبه وقتی با یکی سکس میکنه بعد یک ماه پاس میده به دوستاش اونم از ترس ابرو تن به ادامه میده وشناختی که من از زهرا پیدا کردم یواش یواش داشت تنش میخوارید وقت نفر مطمئن پیدا نمیکرد که من فرصت غینمت دونستم باهاش رابطه پیدا کردم الان هم رازی هستم که نذاشتم مادر خانمم با یه مرد دیگه شروع کنه این رابطشو که بعدا به مشکل بخوریم شرمنده که سرتون به درد اوردم منتظر داستانهای بعدی من باشید.
نوشته: رضا