داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با زن خوشگل همسایه

من حمید رضا هستم و میخام خاره سکسمو با همسایه براتون تعریف کنم امیدوارم از خوندش لذت ببرید.
خب من سال 95 تهران رشته مهندسی مکانیک قبول شدم و اومدم ثبت نام کردم و اولش خوابگاه گرفتم ولی خیلی زود بابام پول جور کرد و یه واحد شصت متری برام اجاره کرد البته این خونه برای یکی از فامیلهامون بود که اجار میداد و بابا بهش گفته بود پسرم تهران قبول شده اونم قبول کرد و خونه را با من یعنی در واقعا به بابام اجاره داد منم خیلی خوشحال بودم که از اون خوابگاه راحت شدم خلاصه کم کم یکمی وسایل هم مادرم برام جور کرد و دیگه توی خونه خودم راحت درس میخوندم . خیلی زمانی نبرد که یکی از خانمهای همسایه که یه زنی تقریبا بهش میخورد چهل چهل و پنج سال سن داشته باشه سفید با صورتی جذاب و گرد و خوشگل هر وقت از دانشگاه میومدم خونه جلوم در میومد و سلام میکرد و منم خب به احرتام جواب سلامشو میدادم و این تقریبا دیگه داشت هر روز تکرار میشد قشنگ انگار منو میپائید که کی میرم و کی برمیگردم خلاصه کار هر روزمون این شده بود که با هم سلام و علیک میکردیم . کم کم دیگه هی میگفت تنهائی اگر چیز لازم داشتی بهم بگو و خودشو معرفی کرد اسمش مینو بود چقدر هم بهش میومد سفید و خوردنی بود قد متوسطی داشت سفید و کمی هم تو پر سینه های نسبتا بزرگی داشت کونش هم گرد قلمبه و رنهاش از ساق پاش و اندازه مچ پاش معلوم بود رونای سفید و پری داره . منم ازش تشکر کردم و گفتم ممنون اگر چیز خواستم میگم مینو هم گفت اگر نگی ناراحت میشما گفتم باشه مینو خانم بعد زام پرسید دانشجوئی گفتم بله گفت افرین افرین کاش دختر منم درس خون بود میرفت دانشگاه منم همینطوری یه تعارفی کردم که خب اگر دوست داره من میتونم کمکش کنم مینو هم گفت وای راست میگی ؟کمکش میکنی گفتم خب اگر شما بخواهی بله مینو هم گفت الهی فدات بشم حمید جون . این اولین باری بود که منو حمید جون صدا میکرد راستش یه جوری شدم خوشم اومده بود و نمیدونستم قرار چه داستانهائی با این و دخترش داشته باشم . گفتم خواهش میکنم مینو خانم کاری نمیکنم که مینو گفت نه عزیزم من ازت ممنونم بعد گفت ازت ناراحت میشم اگر چیزی بخواهی و بهم نگی خودمم برات نهار و شام درست میکنم ازش خیلی تشکر کردم از هم خداحافظی کردیم رفتم خونه ، حرفهای مینو فکرمو خیلی درگیر کرده بود از اولی که اومده بودم توی اپارتمان مینو بود که همش جلوی راهم سبز میشد الان هم که رسما بهم گفت برات هرچی بخواهی درست میکنم گیج شده بودم یعنی چی تو فکرشه ؟ بعد شب شد دیدم در واحدم زده شد رفتم در را باز کردم دیدم یه دختر جوان پشت در هست با یه سینی غذا سلام کرد منم سلام کردم گفت من نوشین هستم دختر مینو خانم گفتم ببخشید نشخاتم گفت عیبی نداره بعد خودشو یکمی برام لوس کرد گفت انگار مامانم در مورد من باهاتون حرف زده که تو درسام کمکم کنی گفتم بله نوشین گفت وای ممنون حمید اقا گفتم قابلی نداره فقط من خودمم درس دارم باید وقت ازاد بهت درس بدم گفت باشه هر وقت شما وقت داشتید گفتم باشه خیلی خوشحال شدم از اشنائیت و اونم بازم خنده ای کرد و خداحافظی کرد داشت میرفت گفتم نوشین خانم ظرفهارو چکارش کنم گفت مامانم میاد میگیره منم برگشتم داخل و نسشتم مشغول خوردن دست پخت مینو خانم شدم الحق که دست پختشم مثل خودش خوشمزه بود . دیگه یکی دو هفته ای همش مینو خوب بهم میرسید منم واقعا شرمندگی برام مونده بود که درس دخترشو شروع کردم . نمیدونم چرا ولی هر وقت میرفتم خونشون شوهرش نبود و مینو منو نوشین را میفرستاد توی اتاق دخترش و بهش درس میدادم . خب اولش من خیلی مراعات میکردم و فاصلمو با نوشین حفظ میکردم ولی بعد از یکی دوماه که دیگه من با مینو و نوشین راحت بودم دیگه فاصله ای بین من و نوشین و خود مینو رعایت نمیشد و راستش بیشتر وقتا که خونشون بودم بجای اینکه درس بدم مینشستیم و با هم بگو بخند میکردیم و اصلا یادم رفته بود برای چی میرفتم خونشون خودمم دیگه فقط برای خوشگذروندن میرفتم خونه اش دیگه هم مینو هم نوشین باهام خیلی راحت شده بودن جوریکه جلوی من لباسهای خیلی راحت میپوشیدن و بدنشونو نمایش میدادن انگار این مادر و دختر با هم مسابقه گذاشته بودن که خودشونو بهم نشون بدن یا مینو سینه های خودشو تا سه چهارم مینداخت بیرون یعنی کافی بو با یه حرکت کل پستونش بیافته بیرون یا نوشین لنگ و پاچه شو برام نمایش میداد واقعا هردوشن جنده بازی هائی درمیاوردن نگو و نپرس منم که این وسط خر کیف بودم از این بدن نمائیهای مادر دختر تا اینکه بلاخره یه روز مینو اومد توی خونه من که مثلا یکمی به خون برسه نمیدونید چی پوشیده بود اولش که خب با مانتو و روسری اومده بود ولی وقتی مانتوشو دراورد وای دیدم یه تاپ تنش کرد پستوناش پیدا بود و سوتین نوپشیده بود دامنشم اینقدر کوتاه بود که نگو بعد بهم گفت حمید جون امروز من کدبانوی خونه تم گفتم باشه خب بعد گفت تو به کارت برس من برات خونه را جمع و جور میکنم گفتم باشه ولی از دیدن پستونای خوشگلش و رونهای سفیدش مگه میشد برم درس بخونم منم نرفتم توی اتاقم مینو هم مثلا مشغول کار کردن بود هی دولا و راست میشد جلوم و اون کون سفید و قلبمه اش را بهم نشون میداد یه شورت پاش کرده بود که پشتش فقط یه نخ بود اونم لای کونش گم شده بود و کل کونش پیدا بود یا جلوم خم میشد و سنه هاش داشت میافتاد بیرون کیر منم سیخ شده بود هم اون داشت از شهوت میمرد هم من . وقتی یه بار کونشو طرف کرد و خم شده بود بلند شدم از پشت چسبوندم در کونش و کمرشو گرفته بودم و کیرمو به کونش فشار میدادم و جون جون میگفتم مینو هم که دید من چسبوندم بهش گفت جون فدات بشم حمید جون منم دیدم مینو از خداشه بکنمش سریع اون شورت نخ نماشو از کونش کشیدم پائین و نشستم بین پاهاش مینو هم پاهشو از هم بازتر کرد از لای رونهای تپل و کون تلش میشد کس تلپشو هم دید ولی من اینقدر حشری بودم که دگه دست خودم نبود و دهنمو کرده بودم لای چاک کونش و میلیسیدم براش هم سوراخ کونشو هم چاک کسشو دیونه وار کس و کونشو میخورم مینو هم ناله و اه میکشید هی میگفت وای جون فدات بشم حمید جون اخ قربونت بشم وای ای جون جون اب کسش نمیگم بد مزه ولی خوش مزه هم نبود ولی لای کونش بوی عطر یه صابون خوش بو را میداد برای همین خیلی حال میکردم دیگه سرع شلوارمو کشیدم پائین و کیرمو میخواستم با کسش میزون کنم که مینو خودشو بیشتر روی مبل جلوئیش خم کرد تا کسش از عقب بیشتر بزنه بیرون و من راحتتر بکنمش . منم راحت کیرمو با کسش میزون کردم گفتم مینو جون بگیر که اومد و کیرمو فرستادم تو کسش . کسش خیلی تنگ مبود ولی گشاد هم نبود خوب بود دیگه از خر کیفی شروع کردم تلمبه زدن تو کسش هرچی محکمتر میکردمش بیشتر خوشش میومد و میگفت وای جون بگا کسمو بگا کسمو منم وحشیتر میشدم با هم قدرتم میکردم تو کسش مینو هم جیغ و داد میکرد و اه میکشید دیگه نفهمیدم چقدر داشتم میکردمش ولی خیلی هم طول نکشید شاید ده دقیقه یا یک ربع بود که میکردمش که داشت ابم میومد بهش گفتم ابم داره میاد سریع گفت بریز تو کسم بریز تو کسم منم دیگه بیخایل همه چیز شده بود و با چندتا نلمبه دیگه کیرمو تا ته فرو کردم تو کسش و یه ناله ای کردم و رها شدم و ابمو ریختم تو کسش و روش خم شده بودم و نفس نفس میزدم انگار کوه کنده باشم ولی لذتی که بهم داده بود بینهایت عالی دلچسب بود بینهایت حال کرده بودم با کسش دیگه همه پردهای بین منو مینو برداشته شده بود و این شروع سکسهای من با مینو شد که نبود هفته ای که بهم چندبار کس نداده باشه . بعدش نوبت نوشین بود . من که با مادرش سکس میکردم فکرشو نمیکردم نوشین هم باهام وارد رابطه سکسی بشه ولی همونطوری که گفتم نوشین با مادرش در رقابت بود و این به نفع من شده بود . نوشین 18-19 سالش بود جوون و خوشگل و واقعا خیلی بهتر از مینو بود ولی مینو که بهم حال میداد دیگه نمیخواستم به نوشین فکر کنم ولی انگار سرنوشتم بود که با جفتشون سکس کنم . قضیه نوشین هم اینطوری شروع شد که مینو به نوشین گفته بود بیاد توی خونه من بهش درس بدم یادم حتی باباش هم خونه بود ولی نوشین با یه تیپ و لباس سکسی میومد خونه ام تا درس بدم بهش . یه بار که اومده بود منم که راستش دیگه چشم و دلم با سکسی که با مینو میکردم تقریبا سیر شده بود ولی نوشین پدر سخوته خوب بلد بود منو دیونه کنه . نوشین هم اون روز مثل مادرش کاملا سکسی اومده بود همیشه باز یکمی بهتر لباس میپوشید ولی اینبار اونم یه شورت لامبادئی و با تاپ کوتاه که نافش بیرون اومده بود مثلا درس یاد بگیره منم برای اینکه حفظ ظاهر کنم مثلا بهش زیاد توجه نکردم ولی برعکس همه حواسم به کون خوشگلش بود نوشین موقع درس خوندن مثل حالت سجده ای افتاد بود روی کتابهاش منم کنارش نشسته بودم دامنشم رفته بود بالا و کونش کامل بیرون بود یکی دو دقیقه نشد که کیرم براش سیخ شده بود قشنگ کنارش نشسته بودم چسبیدم بهش دستمو اول گذاشتم روی کمرش مثلا داشتم بهش مسئله رو توضیح میدادم همینطوری کم کم دستمو بردم پائینتر و بردم روی کونش دیدم هیچی نگفت الکی هی ازش مسئله میپرسیدم اونم کونشو یکمی تکون داد اینطوری لای کونشو بیشتر برام باز کرد منم دیگه رسما داشتم با چاک کونش و سوراخ کونش بازی میکردم نوشین هم بجای درس جواب دادن اه و ناله میکرد دیدم حالش خرابه دم گوشش ارم گفتم دوست داری نوشین جونم اونم با تکون دادن سرش گفت اره منم رفتم پشتش و شروع کردم لیسیدن کون و کسش وای عجب چیزی بود خیلی بهتر از کس و کون مامانش بود چون جوونتر بود وگرنه اگر فقط مینو را میکردم بهترین کس مال اون بود ولی چه سرنوشتی از عالیتر که دم دستت دوتا زن حشری جنده داشته باشی و برات جون بدن . دیگه نوشین هم اه و ناله هاش بلند شده بود منم کس و کونشو میلیسیدم گفتم نوشین جون چکارت کنم لامصب این کس کونت داره دیونم میکنه دوست داری کدومشو بکنم؟نوشین گفت اول کونمو بکن حمید جون گفتم دردت نمیاد نوشین جون گفت نه بکن عشقم دیگه کیرمو حسابی تف مالی کردم و گذاشتم دم سوراخ کونش اروم فشار دادم و رفت تو کونش نوشین هم یه ناله ای کرد و گفت جون قربونت حمید جونم باورم نمیشد کیرم به راحتی رفته باشه تو کونش . کونش راستش قبلا داده بود برای همین راحت رفت توش ولی بازم تنگش خوب بود حال میداد نوشین هم حسابی زیرم ناله میکرد و کیف میکردم از گائیدن کونش دیگه اینقدر از کون کردمش که ابم اومد و ریختم تو کونش و کیرمو یهمنطوری تو کونش نگه داشتم تا همه ابم وارد کونش بشه بعد کشیدم بیرون و خوابیدم کف اتاق بعد از کس مینو کون دخترش عالیترین لذتی بود که میچشیدم کون نوشینو گرفتم کشیدمش روی خودم نوشین گفت وای حمید چکار میکنی گفتم دوست دارم بغلت کنم م نوشین جونم نوشین به زحمت صورتشو اورد سمتم و بهم لب داد منم حسابی لبشو خوردم . بعد بهم گفت دوست دارم از کسمم بکنی گفتم اخه دختری گفت نیستم گفتم واقعا؟گفت اره گفتم باشه نوشین گفت برو کیرتو بشورش بیا رفتم دستشوئی خودمو تمیز کردم برگشتم دیدم نوشین کاملا لخته بغلش کردم حسابی همه جاشو بوسیدم سینه هاش میخوردم کسشو لیسیدم اونمکیرمو ساک زد و بلندش کرد گفت دوستدارم کسمو بگائی گفتم چشم عزیزم خوابید کف اتاق و منم نشستم جلوی کسش کیرمو میمالیدم لای کسش هی ناله میکرد و میگفت وای بکن تو کسم بکن تو کسم کیر میخام کیر میخام منم کیرمو کردم تو کسش . کس نوشین هم خیلی تنگ نبود انگار این دوتا مادر و دختر قبلا کارشون ددن بود و الان نسیب من شدن به هرحال دندون اسب پیشکشی را نمیشرند و منم تا هر وقت که باهام حال میکردن باهاشون حال میکردم چی از این بهتر اخه؟بی خیال تنگی کسش شدم تو دلم گفتم هر چی بوده به من چه الان رو کیفشو ببره برای همین با خیال راحت داشتم کسشو براش میگائیدم اینم مثل مادرش دوست داشت وحشیانه بکنمش هی میگفت جرم بده عشقم جرم بده منم محکمتر میکردم داشت ابم میومد که کشیدم بیرون ابم ریخت رو کسش و شکمش دیگه نا نداشتم ولو شدم زمین انگار له شده بودم نوشین هم همینطوری لخت کنارم خوابیده بود بعد از چند دقیقه بلند شد رفت دستشوئی و خودشو تر تمیز کرد اومد گفت من برم خونمون حمید ، گفتم باشه برو ولی مامان بابات نفهمند سکس کردیم گفت نه بابا نترس اونم رفت منم یکمی خوابیدم تا جون بگیرم بعد رفتم حموم واقعا داشتم به این فکر میکردم چرا این دوتا دارن بهم کس و کون میدن ولی جوابش فقط این بود که دوست دارن خب وگرنه چرا باید میومدن و بهم کس میدادن . دیگه کارم شده بود کردن نوشین مینو جفتیشونو از کس و کون میگائیدم اونام سیرمونی نداشتن شوهرش هم انگار نه انگار که زن و دخترش جندگی میکنند .

نوشته: حمید

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها