سلام
من ۴۳ ساله هستم و مادر زنم الان ۷۰ سالشه
۱۵ سال پیش بهش گفتم یه حسی بهت دارم و گفت چه حسی منم گفتم همون حسی که زن و شوهرا به هم دارن که دعوا شد و قهر کردیم تا چند سال.
پارسال یه بار رفتم خونشون دیدم تنهاست و هی داره از کمر درد و پا درد میناله
بهش گفتم برو رو تخت استراحت کن
گفت فایده نداره
گفتم میخوای بمالم براتون
گفت نه زحمتت میشه
منم گفتم نه بابا چه زحمتی
خلاصه اولش که خوابید بهش گفتم لطفا برگردید
بعد که برگشت از بالای رونش تا ساق و مچ پاهاشو آروم ماساژ میدادم
شلوار پاش بود و منم کیرمو که سیخ شده بود تا جایی که راه داشت هی میمالیدم به پر و پاچه گوشتیش
بعد شلوارمو کشیدم پایین و کیرمو از تو شورتم آوردم بیرون و مالیدم به کف پاهاش
هیچی نمیگفت و سکوت کرده بود
بعد دستمو بردم لای کونش دیدم کونشو جمع کرد
خواستم شلوارشو بکشم پایین که با دستاش شلوارشو گرفت و همه این کارا در سکوت انجام میشد
دستمو بردم سمت کمرش و از پهلو دستمو رسوندم به سینه هاش
دیدم یواش یواش خودشو شل کرد
آهسته شلوارشو با شورت کشیدم پایین و اونم مثلا سفت گرفته بودش که من نتونم دربیارم
ولی من هربار که خودشو سفت میگرفت از پهلو سینه هاشو میمالیدم
خلاصه شورت و شلوارشو کشیدم تا روی زانوش و بعد پاهاشو باز کردم و شروع کردم به لیس مالی
زبونم به کسش نمیرسید ولی سوراخ کونشو تا تونستم لیس زدم
بعد شلوارشو تا آخر پایین کشیدم و پاهاشو باز کردم و شروع کردم به لیس مالیه کسش
خیلی بوگند خوبی میداد و حدودا نیم ساعت در سکوت کامل همه کس و کونش رو لیس مالی کردم و آخرش کیرمو فرو کردم تو کسش و آبمو خالی کردم رو کمرش و با دستمال پاکش کردم و خودمم شلوارمو کشیدم بالا و رفتم از خونشون
یکم ترسیده بودم که دوباره سلیته بازی کنه
یه ماه نرفتم سراغش بعد یه روز زنگ زد گفت شام دعوتید…
خلاصه دیدم راضیه و منم آمارش رو گرفتم هر وقت تنهاست میرم زنگ میزنم اونم درو که باز میکنه میره رو تخت میخوابه و منم در سکوت کامل میرم میمالم و میخورم و میکنم
سوراخ کونش خیلی خوشمزست
زبونمو تا ته فرو میکنم تو سوراخ کونش و کیرمو میمالم کف پاهاش…
جدیدا برمیگرده و در سکوت لب بازی هم میکنیم
چشماشو قبلا میبست ولی الان با چشمای باز لب مالی میکنیم
زبونشو میخورم خیلی زبون گوشتی و بزرگی داره
نوشته: تست