سلام.
من هر وقت توبه میکنم که دیگه کون نکنم چند روز بعدش بهترین کون جور میشه
بریم سراغ داستان
از سر کار بر میگشتم اومدم تو محله دم قهوه فروشی ایستادم یدونه قهوه خوردم بعدش نشسته بودم تو ماشین که پسری که چند بار سوارش کرده بودم و رسونده بودم دم گیم نت اومد سمتم و گفت سلام سیگار داری منم جوابشا دادم و گفتم اره یه نخ سیگار دادمش و اومد نشست تو ماشین همون موقع سالار سیخ شد نمیدونی چی بود اسمش محسن ۱۵ساله سفید موها خرمایی کمر باریک کون بزرگ بهش گفتم درا ببند تا بریم یه تابی بخوریم ماشینا روشن کردم سیستما زیاد کردم و کمکم از شهر دور شدم دیدم چیزی نمیگه صدا سیستما کم کردم و گفتم دوست دخترم داری گفت اره گفتم باهاش حال میکنی گفت دوست دارم ولی هنوز موقعیتش جور نشده از این کسشعرا با هزار استرس بهش گفتم میذاری بوست کنم چیزی نگفت تو اتوبان بودیم منم دستما انداختم دور گردنش و لپا سرخ وسفیدشا بوس کردم دیگه حشریت زد به بشریت😅😅😅😅بهش گفتم میشه یه حال بهم بدی ۲۰۰هزار تومن میدمت یهو گفت باشه ولی توش نکن🙏🙏🙏وای همون جا میخواستم نیمی از وجودما بکنم تو وجودش
گاز ماشینا گرفتم رفتم مکان فوری خودم زیر پل جاده خاکی رسیدیم ماشینا خاموش کردم شروع کردم لباشا خوردن سینه ها دخترونشا خوردم واقعا مثل دختر بود خودشم حسابی حشری شده بود گفتم پیاده شو
رفتم صندوق عقب پتو برداشتم پهن کردم کنار ماشین ساک نمیزد خوابوندمش از جلو گذاشتم لا پاهش و لباشا میخوردم جفتمون رو ابرا بودیم
یه ۱۰دقیقه از جلو لاپایی کردمش و داشت ابم میومد بهش گفتم اون طرفی شو . دمر خوابید واقعا وقتی کونشا دیدم واقعا مثل کون زن بزرگ و ژله ای یکم تف گذاشتم لاش و لاپایی کردمش که اذیت نشه سری بعدیم بیاد خلاصه لاپایی اونروز کون ژله ای اقا محسنا کردم.
همون شد هر وقت تو محله میبینمش خودش میگه بریم زیر پل… مال خودم شد😘الانم حدود یک ساله که میکنمش همه جوره
پسند شد بازم مینویسم
منتظر داستانهای بعدی باشید
نوشته: اشکان