داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و مادرزن چاقم

سلام از اون جایی که من مادر زنم میشه زندایی قبل از ازدواج هم چشم دنبال اون بود از مادر زنم بگم که تو داستان اسمشو میزارم زهرا.
زهرا به زن ۳۷ ساله بود و اختلاف سنی با من ده سالبود یه زن چاق و چاق نه از اون مانکنی تور یه زن شکم گنده با پاهای لاغر و سینه های بزرگ ۸۵‌
بریم سراغ اصل مطلب من هر جور میشد زهرا رو دید میزدم وقتی میرفتیم خ نشون شورتاشو بو میکردم می‌مالید به کیرم تا یه روزی که ما خونه تکونی داشتیم و مادر زنم اومده بود به زنم کمک کنه( راستی یه چند باری وسط سکس از زنم درباره مامانش پرسیده بودم که دیدم خیلی ناراحت میشه دیگه بهش چیزی نگفتم)مادر زنم داشت آشپزخونه رو تمیز می‌کرد و واسه اینکه لباسش کثیف نشه از لباسای زنم که واسش تنگ بود پوشیده بود و قشنگ ممه ش زده بود بیرون منم بهش کمک میکردم بد جوری حشرم زده بود بالا بخاطر اینکه آشپزخونه ما کوچیکه عرضش یک و نیم ه گفتم هر چه بادا باد از نبود همسرم که رفته بود دستشویی استفاده کردم و کیرم از پشت چسبوندم به کون زهرا خانم اونم انگار برق گرفته باشدش چند لحظه بی حرکت موند که دیدم خودشو کشید جلواز من جدا شد راستش خیلی ترسیدم گفتم آبروریزی نکنه دیدم نه ولی اخماش رفت تو هم ولی همین که چیزی م.فته بود واسه شروع خوب بود…گذشت تا روزی که زهرا خانم مریض شد و پدر زن گرامی تو ماموریت بود و نتی ته تو اسنپ بودم(کار اصلیم یه چیز دیگست)قرار شد زهرا بانو رو ببرم دکتر وقتی بردمش دکتر دکتر آمپول نوشت و چون امپول زن زن تو اون درمانگاه که کوچیک بود نبود قرار شد یه آقا هه بزنه خلاصه زهرا خانم خوابید رو تخت و شلوارو یه کم داد پایین منم چون آمپول زن مرد بود اونجا واستادم که با دیدن کون مادر زن جان دوباره فکر فتح کوص و کونش افتاد به جونم بعد آمپول برش داشتم بردمش خونشون تو راه واسش سوپ و میوه خریدم تا بهونه بشه منم به بهونه بردن اون وسایل برم تو خلاصه رفتیم تو منم از حشر و ترس صدام میلرزید مادر زنم فهمیده بود بهش گفتم بزار ماساژ بدم زود تر خوب میشی ولی اون که فهمیده بود قبول نمی‌کرد پس از اصرار من یعنی بیچاره دید چاره ای نداره رو زمین نشست رو باسن پاهاشو دراز کرد گفت پاهام و ماساژ بده منم که از خدام شروع کردم از پاها ماساژ دادن اومدم بالا تا رون که گفت بسه گفتم کجا بسه دراز بکش قشنگ ماساژ برم اونو به زور خوابوندم رو شکم و یخورده ماساژ دادم دیگه نتونستم خودمو مگه دارم شلوارشو بزور دادم پایین با اینکه خودش فهمیده بود از رفتارم ولی بازم شکه شد و با بغض گفت من جای مادرتم چیکار میکنی اگه شوهرم بفهمه اگه زنت بفهمه زندگیمون از هم میپاشه گفتم قرار نیست کسی بفهمه اگه تو نگی خودمم کیرم و در آوردم و می‌مالید م رو کونش که دیگه دید کاری نمیتونه انجام بده حرفی نزد شلوارشو کلا دادم پایین پیراهنشم در آوردم بدم سفید و چاق اینقده چاق که انگار شکمش ریخته بود رو پاهاش شاید بگین آه چه بدن کیری ولی من عاشق اون بدن بودم.خلاصه خودمم لخت شدم کوص زهرا خانم یه کم مو داشت پاهاشو باز کردم شروع به خوردن کونش که فکر کنم تا حالا کسی واسش نخورده بود که انگار شل شد خوشش اومده بود بعد رفتم سراغ کیر خودم چون زهرا جون لوله هاشو بسته بود ترسی نداشتم کیرم و کردم تو کسش چه تلمبه زدم حس میکردم آبم میخواد بیاد میکشیدم بیرون که بیشتر لذت ببرم آبم زود نیاد با سینه های ۸۵ بازی می‌کردم با سیلی میزدم رو باسنش که قرمز بشه دو سه بار تلمبه زدمو در آوردم که دیگه صداش در اومد که تمومش کن منم آوردمش روم نشست رو کیرم بالا پایین می‌پرید که آبم اومد ریختم تو کونش ولی باز با این که ارضا شده بودم ۱ ،۲ دقیقه ادامه دادم تا زهرا جونم ارضا بشه ارضا که شد یه چند لحظه کنارم افتاد بعدش سریع بلند شد رفت ت اتاق خابشون درو بست منم نادم ولی به آرزوم رسیده و البته ترس ابرو رفتم خونه از اون ماجرا ۳ ماه میگذره به کسی نگفت ولی از من دوری میکنه. ولی من بازم دوسش دارم و بازم تنها بشیم ایندفعه از کون میکنم.

نوشته: حشری ۷۲

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها