داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

هر سال به ۳۰۰ نفر تو مدرسه میدادم

سلام من شهریار هستم
ساکن جنوبم ۱۹ سالمه
خاطره ای که میخوام تعريف کنم مال ۱۴ سالگیمه ، من تو اون زمان تو دوران راهنمایی به کل بچه های مدرسه کون دارم ، اما چرا ، بخاطر یه پسر که عاشقش بودم و میخواستم نظرشو به خودم جلب کنم اما نشد چون اون استریت بود ، و من اینو سال آخر راهنمایی فهمیدم تا اون موقع به نزدیک ۹۰۰ پسر حشری دبیرستانی که فقط بلدن جق بزنن کون دادا بودم یا براشون ساک زدا بودم و اما داستانی که میخوام ار اون موقع بگم
یبار وقتی که داشتم تو رختکن مدرسه برای یکی از بچه ها ساک میزدم یه اتفاق عجیب افتاد ، اول بگم که تا اون روز کیری به اندازه کار اون بزرگ ندیده بودم اسم پسره سبحان بود ، وقتی ساک میزدم سرمو فشار میداد سمت خودش و من یلحظه که شل کردم کیرش تو گلوم بود و داشتم خفه میشدم ولی نمیتونستم سروصدا کنم چون اگه مدیر میدید پارمون می‌کرد ، بعد از چند ثانیه ارضا شد و من ناچار آبشو خوردم ، بعد که د آورد بهش گفتم کثافت داشتم خفه میشدم گفت همینجا بمون تا من بیام ، من ترسیدم چون کلا آدم خشنی بود و گفتم باشه بعد از ۲ یا ۳ دقیقه با برادر کوچیکترش اومدن تو رختکن ، گفتم این اینجا چیکار میکنه ، گفت باید برا برادم ساک بزنی وگرنه به مدیر میگیم که تو برامون ساک زدی و آبروتو می‌بریم، منم ترسیدم گفتم باشه ولی آروم من هنوز حالم ار دفعه قبلی بده گفت من نه داداشم میزاره دهنت خودم میکنمت منم مجبور بودم هرچی میگن بگم باشه.
گذشت و کاندم رو از جیبش در آورد گفت بکش رو کیرم ، کیرش خیلی داغ و کلفت بود ، من با گریه کشیدم و بعد شلوارمو در آورد و کرد توم خیلی تیر کشید سوراخم و خیلی خیلی درد داشت بعد برادرش گفت با کیرم از روی شلوار بازی کن تا راست بشه منم با درد و گریه گفتم باشه یهو سرمو گرفت گذاشت رو کیرش از روی شلوار بعد گفت بخور منم خوردم تا بعد که شلوارشو کند و مشکل اصلی شروع شد برادرش تقریبا بین ۱۴ تا ۱۶ سانت کیر کلفت داشت ، وقتی دیدمش نفسم گرفت و گریه کردم در همون حین کردش تو دهنم و ۲۰ دقیقه تمام براش ساک زدم ، سبحان هم داشت از پشت ترتیبمو میداد بعد از ۳۰ دقیقه کار هردو تموم شد که یهو مدیر اومد داخل رختکن و اون دوتا روپوششون رو گرفتن جلو صورتشون و مدیرو هل دادن و فرار کردن من موندم و مدیر .
بعد از اینکه اونا رفتن مدیر که اسمش گشتاسب بود رفت دنبال اونا ولی بهشون نرسید برگشت تو رختکن درو بست و شلوارشو کند ، اونم میخواست من براش ساک بزنم ، ولس حرفی نزد فقط شلوارشو کند ، ۱۵ دقیقه براش ساک زدم که آبش اومد پاشید رو سینه هام (من چون چاق بودم سینه های بزرگی داشتم اونموقع که ۱۴ سالم بود سایزش ۸۰ بود ) بعد گفت سریع برو تا منم به کسی نگم منم رفتم دستشویی و آب گشتاسب رو از روی سینه های خوشکلم پاک کردم .
پایان

نوشته: شهریار ، جنده جنوب

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها