داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

نفر سوم ثابت (۱)

سلام به همگی
من مهدی و خانمم نگین ۵ ساله که ازدواج کردیم و از ۲ سالگی بعد ازدواج یه اتفاقی افتاد که باعث یه اتفاقای خوب و بد دیگه ای شد‌.
من از دوران قبل ازدواج با چند نفر گی داشتم و البته بعد ازدواجم ادامه داشت ولی نگین اصلا نمیدونست
تو اینستا مخفیانه چت میکردیم .جوری هم چت میکردیم که کسی شک نکنه.
مثلا اکثر مواقع سرکار که بودم چت میکردیم‌.
بعدشم پاکش میکردم.
با تنها دوستی که بعد ازدواج هم سکس داشتم یوسف بود که اونم همیشه بکن بود.و دنبال فرصت بود خانمم نباشه بیاد خونه.
گوشیم زیاد دست نگین بود و چیزی متوجه نمیشد میدونست اکانت فیک دارم و چکش میکرد برا سرگرمی و…
اشتباه من اونجا بود که با لب تاب خونه لاگین شدم(یادم نمیاد برای چکاری)و خروج نزدم.نگین هم برای پرینت جزوه هاش که از طریق واتس اپ وب میرفت و دانلود میکرد و پرینت میزد رفت و اینستای من رو دید که دارم چت میکنم و…
خلاصه وسط چت بودم که اس داد یوسف تو رو میکنه؟
یه لحظه شوکه شدم.
دارم با کی چت میکنم.هر فکری که احتمال داشت به ذهنم رسید.
پرسیدم یوسف کیه؟
گفت همه چیو میدونم.
زنگش زدم جواب نداد پیام داد دستم بنده و برو به عشق و حالت برس
منم شوکه شدم به یوسف گفتم کجای ؟کی پیشته؟گفت خونه ام کسی پیشم نیست‌.
سریع پیاما حذف کردم.
نگین پیام داد گفت دیر پاک کردی دیگه لو رفتی.
گفتم پیامای من از کجا میخونی.گفت از لب تاب.
هیچ توضیحی نداشتم بدم.اصلا مغزم کار نمیکرد.اون یوسف رو چند بار با من دیده بود فک میکرد دوستمه.حالا همه چی لو رفته بود.شب رفتم خونه چیزی نمیگفت ولی همش نیشخند میزد.منم ضایع شده بودم و چیزی نداشتم بگم اونم که دید من حالم خوب نیست شروع کرد به شوخی کردن و سربه سر گزاشتن از کونی بگیر تا خودم میکنمت و … بهم گفت تا یخم اب شد منم کم کم شروع کردم.گفتم اول زوری بوده و بعد ازم عکس داشتن بعد ها هم فهمید الکی گفتم.حتی اون شب توی سکس هم گفت دارم به یه کونی میدم.کم کم صحبتا زیاد شد و تقریبا هر روز در مورد یوسف حرف میزدیم.تا اینکه گفت باید بهش بدی و من ببینم.گفتم نمیشه و اون تورم میکنه و … گوش نکرد و گفت نمیکنه‌.نقشه کشیدیم که وقتی اومد خونه خانمم یهویی بیاد تو و ببینه و بعد بهش بگیم خانمم میدونه و در همین حد.
میگفت برام جالبه چطوری میدی که دردت نمیاد.و دوس دارم ببینم.
منم باهاش قرار گزاشتم واسه شب که بیاد خونه و در طول روز چقد متلک بارم شد خصوصا موقع شیو کردن.ولی خودش زیاد به خودش نرسید.مطمئن شدم که نمیخاد بهش بده.
خونه ما آپارتمانیه و نگین تو ماشین تو پارکینگ قایم شد و قرار شد ۵ دقیقه بعد بیاد تو.یوسف اومد و رفتیم تو اتاق مثل همیشه شروع کردم ساک زدن براش با استرس زیاد چنددقیقه که ساک زدم گفت بسه دیگه بخواب میخام بکنمت.منم از قبل لخت بودم فقط یه شرت داشتم که درش اوردم ولی اون شلوارش پاش بودو تا پایین کونش اورده بود.
تک پوشش دراورد و در نیاورد که خانمم اومد تو.
من نشستم و یوسف سریع لباساش پوشید نگین گفت چشمم روشن اقا یوسف شوهر منو میکنی.با لبخند و ترس گفت.یوسف فوری فرار کرد از خونه زد بیرون .گفتم نرو صب کن.کاریت نداره ولی گوش نکرد.
گفتم چرا زود اومدی حداقل میزاشتی لباساش در بیاره گفت دیگه بقیش مهم نیست نمیتونه دور بره چون هم گوشیش هم سویچ موتورش با منه.گوشیش رو یادش رفت ببره.گفت زود برو تو بالکن بهش بگو بیاد.رفتم تو بالکن نبودش رفتم سمت پارکینگ دیدم دم اسانسور وایستاده.با حالت ترس و خجالت و خنده گفت گوشی و سویچم بیار.گفتم اشکال نداره بیا تو کاری نداره.میدونه همه چیو.
گفت واقعا.گفتم اره.نگین اومد سویچو براش تکون داد اونم اومد تو.گفتش کارتو بکن من کاریتون ندارم.ولی دفه دیگه بدون هماهنگی من نمیای پیشش.یوسف که ترسیده بود و خجالت میکشید گفت نه غلط کردم سویچو بده میرم دیگه نمیام.
نگین بمن گفت شروع کن فک اینجا نیستم.منم بهش گفتم بیا تو اتاق نگین تو هم نیا . گفت باشه.
رقتیم تو اتاق و گفتمش کسخول میدونه .فقط میخاد ببینه.
گفت باشه ولی شر شد گردن خودت.
گفتم باشه.شروع کردم ساک زدن ولی راست نشدگفت ولش کن تا دفه دیگه .گفتم نه قبول نمیکنه.گفت راست نمیشه.نگینو گفتم قبول نکرد.گفت اینقد ساک بزن تا راست بشه.خودشم اومد تو شروع کردم ساک زدن دیدم سیخ سیخ شد.تا حالا اینطور نشده بود.نگو لاشی خانمم دیده.گفت بچرخ چرخیدم و بر خلاف همیشه که اروم شروع میکرد سرشو گزاشت و با یه حول فرستادش تو ،دردم گرفت.ولی میدونستم الان ساکت میشه.چند تا تلمبه زد و نگین با گوشیش یه عکس گرفت و گفت دیگه من کاریتون ندارم هر وقت تموم کردین میتونی بری.
یوسفم یکم تلمبش ادامه داد حدودا ۱۰ دقیقه و ابشو کامل ریخت داخل.هیچ وقت ارضا شدنش اونطور نبود.بعدش پوشید و رفت.نگین اومد پیشم گفت عجب کیری داشت جرت داد.
شروع کردیم سکس خودمون منم شق شق بودم و با اینکه خجالت بودم انگار باری از دوشم برداشته شده بود که همه چیو دیده بود و میدونست.بعد سکس گفتم عکسو واسه چی گرفتی گفت تا یادت نره کونی هستی.
گفتم پاکش کن گفت باشه بعدا پاک میکنم.
یوسف یه پسر خوش تیپ و خوش قیافه بود با کیر بزرگ.کلا وقتی منو میکرد خیلی لذت میبردم.ولی نگین میگفت همچین هم خوشکل نیست و تو کلی دوست خوشکل داری.چرا به اونا ندادی.
گفتم مگه من کونی ام؟اینم از قبل بوده.
گفت چفرقی میکنه تو که کون میدی حداقل به یه خوشکل بده.گفتم کی مثلا خوشکله؟
گفت محمد همکارت.گفتم اون اهل این چیزا نیست اون دختر بازه و …
بعدشم زیردستمه تو اداره.
محمد پسر خوشکل و خوش قیافه ای بود.میدونستم دوس دخترم داره.
بهش گفتم اون دوس دختر داره.خودت مخشو بزن اگر دوسش داری.
گفت ولش کن و …
ولی تو سکس همش از محمد میگفت و من فهمیدم این دنبال اونه.
گفتم دوس داشتی محمد دوس پسرت بود ؟
گفت از کجا میدونی دوستم نیست.گفتم نمیدونم.
گفت اگه دوستم باشه چیکار میکنی؟گفتم هیچ دیگه برام‌نیست.ولی نفهمه زن منی.
گفت یعنی اگر باهاش باشم تو بدت نمیاد؟گفتم نه دیگه ولی ندونه زن منی.
گفت خاک تو سرو کونی بی غیرت.میدونستم برات مهم نیست.
گفتم حالا یدونه اشکال نداره.این به اون در‌.
ولی دوس دختر داره دوس دختراشم خوشکلن‌.
گفت یعنی من زشتم؟گفتم نه ولی پسر خوشکلیه شاید نتونی مخش بزنی.(نگین یه دختر مانکنیه.مدل برای مانتو و شال و روسری تا قبل کرونا بود)کلا دختر خوشکل و شیطونیه خیلیا خاستن بهش شماره بدن و یا ازش بگیرن.اونم فقط در حد لاس و تخفیف و… پیش میرفت و بعدش کات.
رفت گوشیش اورد.بله نگین مخشو زده بود.ولی در حد چت و ردبدل کردن عکس.از این کارا قبلا هم کرده بود.به بهونه کار و تخفیف و…‌
ولی این دفه فرق داشت.تو هر سکسی از محمد میگفت.

ادامه…

نوشته: مهدی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها