داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

به خواست دوستم نفر سوم شدم (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام بر دوستان انجمن کیر تو کس . امیدوارم تا اینجا از خاطره من خوشتون اومده باشه … بریم برای ادامه :
بهنام دست ندا رو گرفت و جلوتر به سمت اطاق خواب رفتن و منم پشت سر اونا حرکت کردم . به محض رسیدن ، ندا در لبه کناری تخت به پشت دراز کشید و بهنام هم افتاد روش و مشغول لب گرفتن از هم شدن ، راستش من یه لحظه موندم که چیکار کنم، نه جایی بود که رو تخت بشینم و نه پوزیشنی بود که بتونم منم کاری انجام بدم ، همینجور وایستاده بودم بالا سرشون که ندا متوجه وضعیت شد و با دستش کیرمو گرفت و مشغول ماساژ کیرم شد ، انگار بهنام هم فهمید که یجورایی باید منو مشارکت بده و سریع با سر دادن خودش به سمت پایین ، وسط پاهای ندا قرار گرفت و مشغول لیس زدن کص ندا شد … هنوز فرصتش پیش نیومده بود که کص ندای عزیزم رو که شبهای زیادی به یادش سیخ کرده بودم از زاویه درست ببینم … فقط حین رقص که سر پا بود و من از پشت کون و قسمتی از کصش رو لیس زدم تونستم نصفه و نیمه کصش رو ببینم … با خالی شدن بالاتنه ندا ، یه دستم رو گذاشتم روی یکی از ممه های ۷۵ ندا و آروم فشارش داد و اونم با صدای ظریف آه ، کارم رو تایید کرد … همزمان کیرم که دستش بود به سمت خودش کشید که ناجار شدم جلوتر برم و به جلو خم بشم که کیرم به دهانش برسه … ندا با لیس زدنهای کوتاه از نوک کیرم و زبون کشیدن به بدنه کیر مقدمات یه ساک حسابی رو آماده می‌کرد و منم به مالیدن سینه هاش ادامه میدادم … بهنام هم که حسابی اون پایین داشت می‌خورد و دیگه صدای آخ و اوخ شهوتناک ندا اطاق رو پر کرده بود … ندا با ولع تمام کیرم رو تو دهانش فرو می‌کرد و خیلی حرفه ای بدون اينکه دندون بزنه برام ساک میزد و من واقعا رو ابرا بودم … اگه مست نبودم قطعا تو همون دقایق اول آبم میومد … ندا از نفس زدن ها و سر و صداش معلوم بود که داره لذت میبره و آماده گاییدن شده و با گفتن : عشقم بسه دیگه … کیر میخوااام … بکن توش … خودشو تکونی داد که به بهنام نشون بده که دلش دخول میخواد … بهنام پا شد و اومد لبه تخت و گفت : اول رضا جون … من که هر شب فرصتش رو دارم و به من اشاره کرد که برم رو کارش … خودشم جای منو گرفت و کیر نیم خیزش رو به طرف دهان ندا برد … من که بی صبرانه آرزوی این لحظه رو میکشیدم بلافاصله رفتم پایین پاهای ندا و اونارو به طرف شکمش جمع کردم و کیرم رو تو شیار کصش چند بار کشیدم و برای اولین بار تونستم کص ندارو از نزدیک ببینم … وااااای خدای من … باورم نمیشد یه زن اینقدر کص دخترانه داشته باشه … فقط یه خط صاف وسط یه کلوچه سفید پف کرده ، بدون هیچ لبه و زائده ای که بیرون زده باشه … واقعا هوس کردم که حسابی بخورمش ولی چون دوسداشتم از سکسمون ندا رضایت کامل داشته باشه ، با چند بار بالا پایین کردن کیرم تو شیار کص طلایی ندا ، سرش رو به طرف سوراخش هدایت کردم و با کمی فشار دادمش داخل … باور نمی‌کنید اگه بگم از بس تنگ بود که کیرم به زحمت ذره ذره جا میشد هر چند بهنام هم کیر تقریبا هم سایز من داشت … خلاصه همراه با صدای آخ و اوخ ندا که نتونستم تشخیص بدم از سر لذت هست یا درد ، همه کیرم رو فرستادم تو کصش و آروم آروم شروع کردم به عقب و جلو کردن … ندا کیر بهنام رو یه لحظه از دهانش خارج کرد و گفت : عشقم مرسی … این کیرو … این لحظه رو میخواستم … مرسی که اجازه دادی به رضا کص بدم … این حرف ندا منو بیشتر حشری کرد و به سرعت تلمبه زدنم افزود … پاهای ندا رو روی دوشم گذاشته بودم و با تمام قدرت داشتم میزدم … آرزو میکردم این لحظات واقعی باشه و یهو از خواب نپرم ببینم رویا بوده ، بس که بارها صحنه های مختلف گاییدن ندا رو تو ذهنم تصویر سازی کرده بودم … رضا هم از دیدن گاییده شدن زنش حشرش بالا زده بود به ندا گفت : نفسم بعد از این دوتا شوهر داری ، رضا رفیق قابل اعتماد منه و با اون خیالم راحته … هر وقت هوس کردی میتونی بیای و بهش کص بدی … بعد از این احتیاجی به اجازه من ندارید … اووووف … حال میکنی … ببین رضا چه تلمبه هایی میزنه … شدی جنده دوتامون … بعد از این دیگه کصت تشنه نمیمونه … دونفری آبش میدیم …
واااای این حرفای بهنام و سر و صدای ندا داشت منو به مرحله ارضا نزدیک می‌کرد و اصلا دلم نمیخواست با اومدن آبم ضایع بشم … باید حسابی میکردمش تا خاطره این سکس براش ماندگار بشه ، واسه همین کیرمو کشیدم بیرون و مشغول خوردن کص خیس و داغ ندا جونم شدم … چقدر خوش طعم بود این کص و آبش … با تمام اشتیاق و اشتها داشتم براش میخوردم و اونم با سر و صدا و حرفهای سکسی بهم میفهموند که کارمو درست انجام میدم … یه کم که خوردم رضا گفت : دادش بیا اینور منم یه چندتا بزنم … من کشیدم کنار و خودمو انداختم اون طرف ندا روی تخت که خالی بود و مشغول لب گرفتن از ندا و مالیدن سینه هاش شدم و بهنام هم داشت رگباری تلمبه میزد ، بعد از حدود پنج شش دقیقه گاییدن سنگین ندا ، گفت : عشقم قولت که یادت نرفته ؟ کم مونده بیام …
ندا : نه عشقم ، یادمه ، با کمال میل …
یهو بهنام کیرشو از کص ندا کشید بیرون و اومد بالای سرش و ندا با حالت نیم خیز به طرف بهنام برگشت و کیرش رو به دهن گرفت شروع کرد به ساک زدن … بهنام از خود بیخود شده بود و با دو دست سر ندا رو گرفته بود داشت دهنش رو می‌میگایید، تا اینکه با نعره آبش رو تو دهن ندا خالی کرد و ندا یه حالت عق بهش دست داد ولی خودشو کنتر کرد و بعد از اینکه بهنام همه آبشو تو دهان ندا خالی کرد ، ندا با عجله پاشد و تند به طرف سرویس بهداشتی رفت …
من : داداش خسته نباشی … انگار اولین بارش بود آبتو می‌خورد؟
بهنام : آره رضا جون ، تا امشب هر چقدر اصرار کرده بودم ، نمی‌خورد برام ، ولی قولش رو داده بود که تو اولین شبی که سه تایی با هم باشیم برام میخوره …
تو این فاصله ندا از سرویس برگشت و گفت : رضا من میخوام با کیرت حال بیام ، پس لطفا نذار آبت زود بیاد
واقعا نمیدونستم آیا میتونم مقاومت کنم یا نه ؟ برای همین جواب ندادم
ندا اومد بالا تخت و نشست رو کیرم و خودش با دستش کیرم رو هدایت کرد تا بره داخل … و شروع کرد به بالا پایین شدن … رضا از شدت تاثیر الکل و خستگی سکس ، روی فرش اطاق خواب دراز کشیده بود و در حالی که چشماش رو بسته بود ، آروم گفت : رضا جون لطفا به ندا حسابی حال بده …
من که یکی از ممه های ندا تو دهنم بود ، یه لحظه ممه رو ول کردم و گفتم : چشم دادش … تمام سعی خودمو میکنم … ولی این نداجون بس که کصش تنگه ، داره دیوونم میکنه ، نمیدونم چقدر میتونم دوام بیارم … ندا نفس نفس میزد و معلوم بود که خسته شده ، کشیدمش به سمت خودم و همزمان که داشتم لباشو میخوردم ، از پایین هم شروع کردم با سرعت بالا به کمر زدن و صدای برخورد ضربه های قسمت بالای کیرم به کص و بخشی از کون ندا ، اطاق رو پر کرده بود … ندا صدای آخ و اوخش بالا گرفت و با حالت هیجان و التماس و با چهره زیبای آکنده از شهوت گفت : بزن ، بزن ، منو بگا ، دارم میام ، تندتر بزن … آههههه … واااای مامان … کصممممم … رضا جنده تو بکن … هر شب بهت کص میدم … بکن … بکن … آخخخخخ … و شدید به خودش لرزید و احساس کردم آب داغی با حجم زیاد از کصش به بیرون فوران کرد و بی حال افتاد روی من … منم در حالیکه هنوز کیرم تا ته تو کصش بود ، تلمبه زدن رو متوقف کردم و مشغول نوازش موهاش و دست کشیدن به پشتش و کون برجسته و تپلش شدم و به آرومی تو گوشش زمزمه میکردم : عاشقتم … خیلی باحالی … مزه داد عزیزم ؟ خوب بود ؟ و ندا که هنوز نفس نفس میزد ، گفت : مرسی … مرسی … عالی بود … یادم نمیاد آخرین بار کی اینجوری ارضا شدم …
حین صحبت با ندا ، کم کم مجددا کیرم رو تو کصش تکان دادم و به آرومی تلمبه زدن رو از نو شروع کردم …
ندا گفت : پوزیشن عوض کنیم … من دیگه نا ندارم … بقیه کار با خودت …
خوابوندمش به پهلو ، سرش رو گذاشتم رو بازوم ، یک پاشو کم بردم بالا و از پشت کیرم رو دوباره تو کصش فرو کردم و مشغول تلمبه زدن شدم … از این پوزیشن خیلی لذت میبرم و اکثرا همسرم رو هم با همین پوزیشن میکنم … واااای کون برجسته ندا تو بغلم بود و با هر ضربه ، به شکمم برخورد می‌کرد و لذت گاییدن ندا رو برام چند برابر می‌کرد… دست آزادم رو هم از جلو به کصش رسونده بودم و همزمان با تلمبه زدن ، براش میمالیدم ، بازم صدای ندا جونم اوج گرفت و لابلای آخ و اوخش، میگفت : بکن … جنده تو جر بده … واااای خدا دارم میمیرم … چقدر دلم اینجور سکسی رو خواسته بود … من کم کم داشتم به اوج می‌رسیدم… تو گوشش گفتم : عشقم دارم میام ، کجا بریزم ، که با صدای شبیه فریاد گفت : بریز تو کصم … کصمو پر کن … میخوام بدم بهنام بخوره … دوسداره آب مرد رو از کصم لیس بزنه … واااای این حرفهای حشری دیگه امونم رو برید و باشدت تو کص ندا خالی شدم … و همزمان ندا هم شروع به لرزیدن کرد …فکر می‌کنم برای بار دوم ارضا شد . یادم نمیاد موقع ارضا چه سر و صدایی کردم ، ولی بعدها ندا میگفت که از شدت شهوت داشتی صداهایی شبیه زوزه از خودت در می آوردی …
شاید اون شب یکی از بهترین سکسهای عمرم رو تجربه کردم …
ندا همچنان در آغوشم بود و کیرم تا ته تو کصش … سرم رو بلند کردم دیدم بهنام تو خواب عمیق فرو رفته و نمیدونم چقدر از حرفهای شهوت انگیز و عاشقانه من و ندا رو شنیده … ولی با اطمینان از خواب بودن بهنام ، ندا رو سفت از پشت بغل کردم و ضمن تشکر ، تو گوش زمزمه های عاشقانه نجوا میکردم …

دوستان این آغاز رابطه سه نفره ما بود و هنوز هم علی رغم اینکه آذرماه پارسال برگشتم تهران ، ادامه داره …
اگه خوشتون اومده باشه ، ادامه خاطره ام و سکسهایی که با ندا داشتم و تریسام و نهایتا با ورود زنم به رابطه ما که تبدیل به ضربدری شد ، براتون تعریف خواهم کرد . ببخشید که این قسمت کمی طولانی شد . خوش باشید .

نوشته: رضا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها