سلام من اسمم رضاست داستاني كه مي خوام بگم مربوط به سه ماه پيشه كه ما براي كار با تهران رفته بوديم . من وپسر عمم سالهاست كه باهم سكس مي كنيم . توري كه برامون عادي شده اونا در تهران زندگي مي كنند ولي ما در شيراز براي همين دير به دير هم ديگه رو مي بينيمم خلاصه… يكمم از خودم بگم.من يه پسر معمولي ووبلند قدم زيادم خوشگل نيستم .ولي پسرعمم پسر سفيد وكون بزرگي داره ولي بر عكس بيشتر اوقات اون كوون منو مي كنه چون من علاقه ي زيادي به كون دادن دارم . بيشتر اوقات هم در خانه با خيار و اشيا ديگر نيازمو برطرف مي كنم. در واقع كون بسيار گشادي دارم جوري كه دوكير همزمان توش اثري نداره …
خلاصه ما كه يك روز رفته بوديم تهران پسرعمم گفت بريم حموم من قبول كردم و رفتيم خونه اون حوله و شامپو برداشت من هم خوب دستشويي كردم و رفتيم اون توراه به يك از دوستاش هم زنگ زد ولي به من نگفت ماكه رفتيم تو حموم ديدمش و ديگه نتونستم اعتراض كنم سه تايي رفتيم حموم و همه ي لباسامون رو در اورديم دوست پسر عمم تبلتش رو در اورد ووچند تا فيلم سكسي نشون داد تا حال بياييم و ازكير من گرفت وگفت تو هم ازكير من بگير تا بيشتر حال كنيم من وستشون نشسته بودم پسر عمم گفت از كير منم بگير و منم گرفتم بعد پسر عمم كيرشرو با شامپو ليز كرد پاهاتو بيار بالا من اعتراض كردم نشست سر جاش وانگشتشو برد از پايين تخمام طرف سووراخم و باهاش ور رفت يكي از انگشتاشو كرد تو كنم به من احساس خوبي دست داد منو يكم كشيد جلو از سك و سوراخم فاصله گرفت رفت نشست جلوم وبا انگشتاش كونمو بازكرد منم داشتم فيلم مي ديدم حال مي كردم دوستش گفت بيا كنار تو بلد نيستي من كون پر مويي دارم ولي مو هاشو با كرم موبر مي زنم اون موقع كونم تميز تميز بود دوست پسر عمم وقتي درد سوراخم تميز تميز چشاش از حلقه زد بيرون و شروع به خوردن سوراخم كرد پسر عمم هم تبلتو گرفت وكيرشو كرد تو دهنم و منم براش ساك زدم كونم داشت باز مي شد طوري كه 4 انگشتشم كرده بود تو كونم بعد بلند شد وكيرشو كرد تودهنم پسر عمم رفت كرد توكوونم هردو شون كير كلفتي داشتن بعد پسر عمم گفت مي خواي يه كار بكنيم حال بيشتري ببري گفتم چي كار . گفت دوتامونم كيرامونو باهم بكنيم تو كونت گفتم نميشه گفت به امتحانش مي ارزه بعد خوابيد زير من وكيرشو كراز پايين تو كونم به دوستشم گفت بياتوهم بكن توش باسه اولين بار نرفت بعد يكم فشار رفت توش درسته يكم درد داشت اما حالش باور نكردنييه.بعد يكم تلمبه زدن هردوشون باهم ابشونو ريختن تو كونم و كيراشونو دراوردن كونم مثل دروازه شده بود وقتي تو ايينه ديدم خيلي بزرگ شده بود . ولي من خوشم مي يومد اب اونا داشت از كوونم سرازير مي شد منم بادستم برمي داشتم مي خوردم اب خووشمزه اي بود بعد از اون ماجرا هنوز نرفتيم تهران تا يه سكس ديگه داشته باشيم ولي اون روز من بيشترين حال رو كردم ومي خواستم با شماهم در ميان بگزارم.
نوشته: رضا