داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن پسر مدیر مدرسه

سلام اسم من سینا(مستعار) است من توی یکی از بهترین مدارس راهنمایی شهرمون درس می خوندم.الان می رم اول دبیرستان داستان از جایی شروع شد که من تازه رفته بودم اول راهنمایی . یه دوستی دارم به نام دانیال از اول سال باهم تو کف پسر مدیر بودیم . یه پسر سفید با هیکلی خوب ، نه چاق نه لاغر ، با چشمانی قهوه ای روشن روشن و قدی حدودا 165 و کونی قلمبه که داشت شلوارش رو پاره می کرد هر روز من و دانیال را وادار به جغ زدن می کرد . پسره جنده بعضی روز ها شورت هم نمی پوشید . البته این را از دانیال فهمیدم چون اون روی نیمکت پشت نیمکت اون جنده پسر می نشست . راستی یادم رفت که اسم اون را بهتون بگم اسمش سجاد بود . بعضی وقت ها اونقدر دیونه اش می شدم که حاضر بودم هر چی دارم بدم و فقط یکبار به کونش زبون بزنم.
روز ها پشت سر هم می گذشتن و من هر روز حشری تر از روز قبل می شدم . تا اینکه قرار شد از طرف مدرسه بریم اردو تو یکی از پارک های جنگلی شهرمون . از اون موقع که خبر اردو را شنیدم تو کونم عروسی شد . خلاصه روز موعود فرا رسید از مدرسه حرکت کردیم و رسیدم پارک جنگلی اول با بچه ها یکم گشتیم و بعد قرار شد بریم روی یکی از تپه ها و آتیش درست کنیم . من و سجاد و دانیال رفتیم هیزم بیاریم . باور نمی کنین سجاد وقتی برای جمع کردن هیزم خم می شد چنان هلویی جلوی چشمام میومد که دوست داشتم یه جا لیسش بزنم . دیگه نه من و نه دانیال هیچکدوم نمی تونستیم خودمون را کنترل کنیم که من پیش قدم شدم با حرص و ولع افتادم رو کونش . یه دفعه خواست داد بزنه و بد و بیرا بگه که جلوی دهنش را گرفتم نمی دونیین وقی دستم را رو لباش گذاشتم چه حس خوبی پیدا کردم . به خاطر اینکه کونش تو اردو راحت باشه یه شلوارک سه ربع پوشیده بود یکجا شلوارک و شورتش را با هم کشیدم پایین . باورم نمی شد که چی جلومه یه هلوی سفید و خوشمزه بدون وقفه شروع کردم به لیس زدن سوراخ کونش اون هم داشت حال می کرد و هیچ مخالفتی نشون نمی داد در همین حال دانیال شروع کرد به خوردن لب هاش من هم کیرم را در آوردم و گذاشتم در کونش که با یه هل رفت تو . اونقدر تلمبه زدم که همه آبم ریخت تو کونش دیگه اون هم داشت ارضا میشد . جام را با دانیال عوض کردم و رفتم سراغ لب هاش مثل یه تشنه لب هاش را می خوردم . اما نمی تونستم از خیر آب دهنش بگذرم اونقدر آب از دهنش خوردم که سیر شدم رستی من از ساک زدن خوشم نمیاد به خاطر این نزاشتم برام ساک بزنه . بعد از اون روز چند بار دیگه هم با دانیال کردمش و خیلی حال داد مخصوصا آب دهنش که مزه شراب می داد و من رو مست می کرد.

نوشته: سینا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها