داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خدمتگذار حشری مدرسه

پارسال برام ابلاغ زدند که دبیر کامپیوتر هنرستان دخترانه زایمان کرده و من باید 3 ماه باقیمانده رو برم دخترانه درس بدم…شهر ما هم کوچکه و دبیر خانم دیگه ای نداشتن… تو همان هفته اول تو دل مدیر و بقیه دبیرا جا باز کردم… و چون تنها معلم مرد مدرسه بودم… خیلی دخترا و معلما برای حجاب شون جلو من سختگیری نمیکردن… و گاهی حتی موقع عوض کردن روپوش آزمایشگاه در دفتر رو نمی بستن و من میتونستم از دفتر روبرو راحت لباس عوض کردن که البته همون تعویض مانتو بود رو ببینم… اونا هم کلی کار میریختن سرم که بیا سر میز رو بگیر…مانیتور بیار…پرینتر درست کن… دیگه همه شون تو صف بودن و لب تاب شون میاوردن که براشون سرویس کنم…منم توش سرچ میکردم کلی عکس لختی از همه شون میدیدم… یه خدمتگذار داشتن به اسم راحله…حوالی30 ساله… …اوووف نگم براتون تازه بیوه شده بود… با حجم کون زیاد و سینه ستبر و قد بلند…خوشگل…من مونده بودم این با این استیل باید میرفت یه شغل دیگه مثلا مدل میشد یا هر چی. منو دعوت میکرد تو آبدارخانه برام کیک و ساندویچ میاورد و با هم میخوردیم زنگ تفریح…ازخودش و زندگیش میگفت که یه بچه داره و شوهرش 6 ماهه از کرونا فوت شده…منم دلداری ش میدادم…کسی هم کاری به کارمون نداشت… نمیدونم چرا هیشکی ملاحظه نمیکرد که من موجود مذکر حشری تو این مدرسه میان اونهمه جنس مونث بودم… …یه روز راحله بهم گفت…لطفا میتونی بعد از تعطیلی مدرسه واستی که انباری بالا و باید خالی کنم… برای کلاس خیاطی میخوان موکت کنند… با اشتیاق قبول کردم…اون روز حسابی به خودش رسیده بود…رنگ موی خوشگل و ارایش ریز…بعد که مدرسه تعطیل شد و به مدیر گفت من و فلانی هستیم که انباری بالا رو خالی کنیم…میخواد کمک م کنه… منم داشتم اونا رو میدیدم…که چیزی به هم گفتند و قهقهه خنده زدن… منم توجهی نکردم… خلاصه رفت و در مدرسه رو بست و چفت پشت ش هم انداخت… شصت کیرم خبر دار شد که خبریه… اومد تو ابدارخانه و لباس ش درآورد با تیشرت و شلوار جین …گفت بریم بالا…چشمم چارتا شده بود از این استیل ناب…یه لحظه گفت…کجایی؟؟؟ پرسیدم بریم بالا…؟/؟ جا خوردم و گفتم بریم… من پشت سرش راه افتادم … و از پله ها که بالا میرفتیم…پشت سرش …لپ های کونش که این ور اون ور میرفت… حسابی منو حشری کرده بود… چند بار خواستم دست برسونم که …ترسیدم… رفتیم تو اتاق پر میز و صندلی و وسایل بود… دو نفری بردیم بیرون…گاهی اوقات خم میشد که چیزی برداره… تی شرت ش بالا میرفت و چند سانتی از شورت قرمزش رو میتونستم ببینم… و چند بار خودم و مالیدم به کونش که واکنشی ندیدم…کیرم حسابی راست شده بود… یه تابلو سه بعدی بزرگ به دیوار نصب شده بود…رفت که برداره. تا یکمی بلند کرد…یه مقدار سنگین بود … صدا زد…بدو بیا کمک…رفتم پشت سرش و تابلو رو گرفتم… دیگه عملا کیر راست شده م تو شیار کون ش بود… یکم تو همون حالت واستادیم… اونم خنده ش گرفته بود که…وای تو رو خدا ول نکنی… چکاری کردم… نزدیک بود بیفته… …منم گفتم… اره… یواش بلند کنیم بذاریم پایین… ولی نه اون تلاشی میکرد…نه من… انگار اصلا قصد نداشتیم کاری انجام بدیم… با یه لحن حشری گفت… مطمئنی میخوای کمکم کنی…؟گفتم… خیلی دوست دارم… ولی فکر کنم باید جور دیگه کمک ت کنم… اروم تابلو رو ول کردیم سر جاش و برگشت تو صورتم…گفت… کمکم کن تو رو خدا…دارم می میرم… …بغلش کردم و لب تو لب شدیم… یعنی وحشی شده بودیم جفت مون…سر چند ثانیه کل لباس ها مون رو عین وحشیا کندیم و انداختیم کنار… یه میز مانده بود… بلندش کردم…گذاشتم روی میز… و رفتم لای پاش… کس تپل و شیو شده و سفیدش حسابی خیس شده بود… یه انگشت کشیدم لای کسش …داد ش روفت هوا… جیغ زد… گفتم جووون چرا اینقدر خیسه این بلا… گفت… کیرتو میخواد…چون خیس شده بود و احتمالا عرق هم کرده بودنخواستم براش بخورم…کیرم رو گرفت و چند دقیقه ای ساک مجلسی و پر تف زد …که دیگه ترسیدم آبم بیاد… گفتم بسه… سر کیرم رو چند بار کشیدم لای کسش و چوچوله ش رو با سر کیرم مالیدم داشت التماس میکرد که بکنم توش…کیرم رو فرستادم تو کس داغ و تنگش… اونم محکم بغلم کرده بود داشت کمرم رو فشار میداد که بیشتر بکنم توش… از این همه حشریت این زن تعجب کرده بودم… داشت گریه میکرد… اومد پایین و خم شد لب میز… از عقب گذاشتم تو کسش… و با انگشت همزمان سوراخ کونش رو مالیدم… که جیغ زد و ارضا شد… همهش قربون من و کیرم میرفت… و منم بیشتر حشری میشدم… آبم داشت میومد که کشیدم بیرون و ریختم رو کونش…برگشت و محکم بغلم کرد و کلی ماچ و بوس و تشکر… بعد که دو تایی آروم شدیم… زد زیر گریه… که لطفا درباره من فکر بد نکن… از شش ماه قبل که شوهرم از کرونا فوت کرده…من هیچ رابطه جنسی نداشتم و واقعا این رفتار دست خودم نبود و اگر بخوای حاضرم صیغه ت بشم… فقط منو ول نکن…جایی هم نگی که اخراجم میکنن… منم بغلش کردم… گفتم من از خدامه خانم خوشگله… تا الان که با هم هستیم و هفته ای شاید سه بار سکس داریم …میرم خونه ش…ولی بنظرم باید دیگه تمام ش کنم یا نقشه دیگه ای بکشم…چون خانمم مشکوک شده چون کمتر میکنم ش…

نوشته: الکس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها