داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فقط یه نفر تو ایران بود

سلام به همه دوستان
خب منم وقتی این سایتو دیدم علاقه مند شدم که داستانمو توش بزارم
من علی هستم 19 سالمه کیرم 13 سانته وقطرشم 5سانته اصلا قیافم خوب نیست نه اینکه زشت باشم ولی خوب نیستم بدن قشنگیم ندارم
اول اینکه این داستان واقعیت داره حالا اون دوستایی که باور ندارن نظرشون قابل احترامه لذا اگه داستانو خوندین خاهش میکنم اگه فهش دادین فهش خانوادگی ندین مرسی
این خاطره مال چند روز پیشه(13/4/1392)
پیش دانشگاهیم که تموم شد دنبال کار میگشتم راستش از کنکور ناامیدبودم میدونستم رتبه نمیارم
14خرداد بود که یکی از دوستام بهم پیشنهاد داد برم نگهبانی یه ساختمون نیمه کاره که مال پدرش بود به صورت نیمه وقت
من وقتی دیدم کاردیگه ای در حال حاضر برام نیست قبول کردم روزای اول کسل کننده بود خیلی سخت بود12ساعت مواظب باشی سرتونو درد نیارم
5-6 روز از نگهبانیم گذشته بود که اندام یه زن35-30ساله منو بخودش جلب کرد.راستی بگم من تا الانش باهیچ زنی سکس نداشتم.بادختر داشتم ولی زن نه
با یه کم تحقیق فهمیدم که زنه2بچه داره و شوهرش از8صب تا12واز4تا8شب سره کار همینجور که روزامیگذشت داشتم دیوونه میشدم دیگه زده بود سرم که بهش پیشنهاد بدم.تاازدره خونه بیرون میومد من نگاش میکردم کم کم بهم شک کرده بود.فهمیده بود زیاد تو نخشم مانداناخانوم(اسم همین زنه)هرصب2ساعت و بعدازظهرا 3ساعت آرایشگاه بجز بعضی روزا!! تشششششریف داشتن شاید فکرکنین دنبال یه کیس پیر بودم اما…شنیدن کی بود مانند دیدن
فقط دیدن پستوناشوکونش کافی بود منوتحریک کنه
روزای آخر نگهبانیم بود داشتم کم کم از کردنش منصرف میشدم
روز12تیربود…ازیادم نمیره داشتم بتنای ساختمونوآب میدادم که دیدم خانوم داره میره بیرون
واااااای خدا داشتم دیوونه میشدم قسم میخورم اون لحظه راسته راست کرده بودم دستمم رو کیرم بود منو دید
ناکس کم نزاشت یه لبخند تلخ زد.بابچه هاش داشت میرفت بیرون نزدیکم که رسید سرمو پایین انداختم دیدم یه کارت از دستش افتاد نگاش کردم اما صورتش جایه دیگه ای بود زیاد خوشگل نبود اما من دیوووووووووونش شده بودم.
وقتی که سوارماشین شد کارتو بلندکردم شماره تلفنش روش بود و نوشته بود صبر کن.چیزی حالیم نشد از صبر کنش اما چون نمیخاستم جفتمون تو دردسر بیوفتیم فقط یه اس بهش دادم
علی:سلام
جواب نداد منم خیال کردم سرکاریه بیخیالش شدم
شب که داشتم میرفتم خونه بهم اس داد
ماندانا:ببین فقط30دقیقه
من مونده بود کپ کرده بودم یییییییعععععننننی آره!!
علی:چرا فقط30دقیقه؟
ماندانا:فردا بهت اس میدم
کپ کرده بودم ترسیده بودم گفتم نکنه بلایی سرم بیاره یه لحظه خاستم قید کارو بزنمو نرم اما به دوستم قول داده بودم تازه شهوت منو گرفته بود
روزبعد باترس و هیجان رفتم سرنگهبانیم
منتظر اسش بودم داشتم مییمردم شاید همش حس شهوت نبود حس دوس داشتنم بود شاید دوسش داشتم آخه تا حالا عاشق کسی نشده بودم
ساعت5بهم اس داد
ماندانا:سلام الان میتونی بیای؟
قلبم وایساده بود گوشم سوت میکشید!مگه میشه!آخه من هیچی بهش نگفته بودم!!
علی:سلام ماندانا جون روز بعد نمیشه؟
ماندانا:میای یا نه؟
علی:باشه20دقیقه دیگه اونجام
به نفس نفس افتاده بودم نمیتونسم سرپاوایسم شاید بگین چقد بی جنبه بودم اما باورکنین انتظارشو به این زودی نداشتم
به دوستم زنگ زدم گفتم کارفوری پیش اومده سریع بیا.اومد از نگهبانی بیرون اومدم.چندتانفس عمیق کشیدم
بهش زنگ زدم
علی:بیام؟
ماندانا:کسی بیرون نیست؟
علی:نه
ماندانا:دربازه بیاتو
وووووواوووو چه خونه قشنگی داشت عین قصر بود فراموش کرده بودم واسه چه کاری اومدم.که ماندانا بادست بهم فهموند زود باش
رفتم توخونه
وووواووو خداااااا نمیدونسم نعمتات انقد بما نزدیکه ولی ما بیخبریم به قول شاعر:کوزه نزد پر آب است و ما تشنه لبانیم چه هیککککککلی خدا تو پر سفید یه تاپ صورتی با یه دامن مشکی موی سر مشه لخت وواوو…

ماندانا:خب شروع کن
علی:قبلش یه سوال دارم
ماندانا:بپرس
علی:چرااین پیشنهادرو دادی؟
ماندانا:یعنی تو اینو نمیخاستی؟
علی:چراباتموم وجودم میخاستم باهات سکس کنم اما یه چیزش با عقلم جور نمیاد که توچرا پیشنهاد دادی بااینکه شوهرداری
ماندانا:میدونی وقتی کسی رو دوست نداشته باشی سکس باهاش بدرد نمیخوره
علی:پس چرا به من پیشنهاد دادی؟
ماندانا:چون شهوت رو همون روز اول توی چشات دیدم الانم لازم دارم فهمیدی؟
من دیگه معطل نکردم سریع افتادم جون بدنش نقاط حیاتیشو بلد بودم اول از لبش شروووووووووع کردم
ججججججوووون میداد واسه خوردن.هیچ حرفی نمیزد فقط صدای خفیف آه آهش تو گوشم بود لختش کردم یه سوتین قرمز داشت که جلوه ی خاسی به پستوناش میداد.شرووووووع به مکیدن پستوناش کردم.انگار خیلی از پستون تحریک میشد
یه جیغ کوتاه کشید.انقد هول بودم که خودم لباسامو در نیاورده بودم
ماندانا:اگه میدونسم انقد هاتی زودتر بهت شماره میدادم
علی:تازه کجاشو دیدی
دانمشو ازپاش دراوردم
وواو ی کس تپلی بود از کناره ی شرتش بیرون زده بود شرتش ست سوتینش بود
از روشرت میمالوندمش صدای نالش اتاقو گرفته بود
شرتشو درآوردم آروم انگشتمو توش چرخوندم از کس لیسی خوشم میاد اما فقط آکبند
دیگه طاقت نیاورد
ماندانا:چیکارمیکنی دیووونه شروع کن دیگه!
انگارمانداناخانووووم وقتوفراموش کرده بودن
علی:پس یالا یه گوشه دراز نکشو بیا آمادش کن
لختم کرد(انقد خوشم میاد که طرف منو لختم کنه اوووف)
شروع به ساک زدن کرد فکر کنم فقط یه زبون گرم و نرم این حالو به آدم بده اووووم انقد با ولع میخورد که خندم گرفته بود
دیدم اگه همینجور پیش بره آبم فوران میکنه.سگی خابوندمش کونش نمای قشنگی داشت اما واسه حفظ احترام به رتبه ی قشنگی کردم تو کسش
چلپ چلپ صدا میداد آدم فکرمیکرد اون تو چه خبره همیش میگفت:اوووووف جووووونم تندترررررررررررتندتر
چند دقیقه ای به کار بودیم که پرسیدم
علی:کون مجازه؟
ماندانا:نه!
منم دیگه چیزی نگفتم.روتخت درازش کردم و پاهاشو هفتی باز کردم.کسش یکم گشاد شده بود اما بد نبود
عرق کرده بودم اما دوس داشتم اون پوزیشنی که همه بی قیدوشرط عاشقشنو(مرد پایین زن بالا بپر بپر!) روش انجام بدم
دورور5مینم همون روشو باش انجام دادم.آخرسرم آبمو ریختم توکسش
خب دیگه باید میرفتم30دقیقه شده بود 1 ساعت
میخاستم برم که گفت
ماندانا:بازم بهت زنگ میزدم
علی:من تا14اینجام
ماندانا:عیب نداره فردام سیرت میکنم.واقعاکرد
الان دیگه ندارمش فرداش ازم خاست دیگه باهاش در ارتباط نباشم.منم بهش قول دادم
هنوزم تو حسرت اندامشم.واقعا به قول ساسی مانکن فقط یه نفر تو ایران بود که تونست اینطوری منو دیوونه کنه
اگه خوشتون اومد داستانای دیگمو براتون مینویسم
هر لحظه تو زندگی موفق باشین.خدانگهدارتون

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها