داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بالاخره نفر سوم زنم رو کرد (۱)

سلام خدمت دوستان
اولین داستانیه که دارم می‌نویسم
اگه اشتباهی یا غلط املایی داشت ببخشید
من محمد ۲۷ سالمه و زنم سعیده ۲۱ سال
اول داستان بیغیرت شدنمو میگم بعد میرم سر اصل مطلب
من از زمانیکه گوشی خریدم و ۱۴ سالم بود دنبال فیلم سوپر و اینا بودم تا کم کم شروع کردم کون دادن البته اسمشو نمیشد گذاشت کون دادن با دوستام اوایل فقط لاپایی بود کم کم چون وضع مالیمونم خوب نبود با یه پسر به اسم علی که تقریبا هفت هشت سال از خودم بزرگتر بود رفیق شدم و کم کم منو راضی کرد به دادن و واقعا از کون منو میکرد کیرش زیاد بزرگ نبود ولی خب درد می‌کشیدم زیرش چون سفید و تر و تمیز بودم
گذشت و گذشت تا من با سایت های سکسی و بیغیرتی و اینا آشنا شدم با شرت مامانم حق میزدم داستان می‌خوندم و از این کارا
رفتم خدمت بعد دوسال تو سن ۲۳ سالگی زن گرفتم که اسمش سعیده بود فامیل شوهر عمم بود و منم رفتم خواستگاری و ازدواج کردم
سعیده یه دختر ۱۶ یا ۱۷ ساله تر و تمیز و پوست سفید کون بزرگ تقریبا یه ۷۰ کیلویی میشد سینش نسبت به بدنش خیلی بزرگتر بود تقریبا اون موقع ۷۵ بود الان بالا ۹۵
تا یکی دو سال این فاز بیغیرتی از سرم رفته بود که کم کم با سرد شدن و یکنواخت شدن سکسمون دوباره رو آوردم به گیف و فیلم سکسی و بیغیرتی
اوایل تو خفا و یواشکی وقتی سعیده خونه نبود نگاه میکردم یا تو تلگرام با گیف و فیلم حق میزدم و عکسشو میدادم به این و اون و حال میکردم
دیگه یواش یواش تو سکس از نفر سوم حرف میزدم اوایل خیلی مخالف بود در حدی که به دعوا هم ختم می شد اما کم کم تو سکس هرچی بهش میگفتم چیزی نمی‌گفت ولی بعد سکس هم خودم هم اون دیگه اسمشو نمی‌آوردم
راضیش کردم برام داستان خیالی بگه از دادنش به رفیقام و فامیل یه مدت هم با اون کارا سرگرم بودیم دیگه رومون به هم باز شده بود سرکار پیام میدادم جنده
اونم می‌گفت جانم زن جنده و از این حرفا یه شب مست کردم و همونطوری که داشتم میکردمش گفتم بیا این فانتزی رو عملی کنیم ما تهرانیم کسی مارو نمی‌شناسه و ازاین حرفا خب من بچه یکی از روستا های اراکم و زنمم همونجا بود بعد اومدیم تهران و من تو یه شرکت مشغول کار شدم
خیلی میترسید در حدی که این پروسه ترسیدنش و آره نگفتنش حدودا شیش ماه طول کشید بالاخره راضیش کردم نفر سوم بیاریم
برخلاف تمام دوستان که تو داستانشون دوس دارن از یه مرد هیکلی و سن بالا حرف بزنن من دوس داشتم یه پسر خوشتیپ و جوون بی مو و تر و تمیز سعیده رو بکنه
یه شب جمعه تا صبح تو اینستاگرام و تلگرام چرخیدیم تا بالاخره تو یه گپ بیغیرتی من نوشتم به یه نفر سوم سن پایین لازم دارم زنمو بکنه از تهران
یه نفر اومد پی وی من و معرفی اسمش میلاد بود بچه حکیمیه تهرانپارس از خودش سلفی و عکس و لخت و اینا گرفتم تا مطمئن شم سن پایین و تر و تمیزه

یه پسر ۱۹ ساله خوشتیپ بدن گندمی کیر متوسط ولی دراز
شروع کردیم حرف زدن و اعتماد همو جلب کردن سعیده وسطش گفت نکنیم و داشت پشیمون میشد که میلاد یه گیف سه نفره فرستاد دیدم سعیده مثه لبو سرخ شد گفتم دوست داری هااا
خندید و گفت آره ولی میترسم زندگیمون خراب شه و ای حرفا بهش گفتم با میلاد یه چند شب چت کن باهاش حرف بزن اگه دوس نداشتی بلاکش کن
جمعه شب بود بعد سه روز گفتم سعیده چی شد گفت هرچی تو بگی
یعنی رضایتشو اعلام کرد
به پسره گفت فردا شب بیا فلان جا شوهرم میاد دنبالت
فردا ساعتای دوازده یک از خواب بیدار شدیم و سعیده رفت حموم و خونه رو تمیز کرد و همه چی آماده من رفتم دنبال میلاد رسیدم به جایی که قرار گذاشتیم دیدم اومد و حال و احوال و از این حرفا بهم گفت من از رو شهوت اومدم اگه میخا خفتم کنید الان بگید و پسره ترسیده بود منم بهش گفتم منم از تو میترسم آبرومو ببری اگه خوب باشی فلان میکنم و بمان دوتایی یخمون آب شد و رفتیم سمت خونه من یه جوری رفتم که نتونه دوباره پیدا کنه و از این کارا رسیدیم در خونه درو باز کردیم رفتیم خونه
در خونه رو باز کردم دیدم سعی ه نیست رفتیم داخل میلاد نشست رو مبل داشت با گوشی ور میرفت بهش گفتم گوشیتو خاموش کن بزار رو میز همین کارو کرد و رفتم تو اتاق خواب وااااای سعیده یه لباس فسفری سکسی آرایش ملایم تمام بدنشو صاف و صوف کرده من خودم دلم رفت براش اومدیم تو حال سلام و احوالپرسی میلاد پرچاش ریخته بود به سعیده گفتم بشین پیشش باهم یکم ور رفتن شاید باورتون نشه انقد سه نفری محو هم شده بودیم که ن آبی چایی هیچی نخوردیم و یه راست رفتیم تو اتاق خواب
میلاد لخت شد اونم تر و تمیز کرده بود سعیده نشست براش ساک زدن صدا آب دهن سعیده و کیر میلاد پیچیده بود تو اتاق منم راست کرده بودم میلاد به سعیده گفت دراز بکش یکم کصشو خورد و آروم کیرشو می‌مالید رو کص زنم به سعیده می‌گفت به شوهر بی ناموست بگو ازم خواهش کنه بگامت اونم می‌گفت محمد دارم میمیرم بگو بکنه تو کصم بهش گفتم خواهش میکنم زنمو بگا که یهو تا ته زد تو کس سعیده حدود پنج دقیقه همینطوری میزد توش اتاقم گرم شده بود خیس عرق شده بودیم که گفت برگرد بکنم تو کونت حقیقتش سعیده یکی دوبار از پشت بهم داده بود ولی خیلی درد میکشید منم نمی‌کردم
دیدم سعیده گفت ن و پسره هی اجبار و انکار از سعیده
رفتم در گوشش گفتم کیرش دراز هست اما کلفت نی بزار بکنه اگه دردت اومد نمی‌زارم
همینو که گفتم برگشت قمبل کرد میلاد کیرشو تنظیم کرد در کون زنم آروم هل داد سرش رفت تو با عرقی که کص و کون سعیده کرده بود خیس شده بود یکم عقب جلو کرد و سعیده هم یه بالش و گاز گرفته بود و آروم تو خودش داد میزد تند تند شروع کرد کردن داشت آبش میومد گفتم نیاری آبتو گفت چرا گفتم باهم بیاریم میلاد خوابید سعیده اومد روش منم از پشت داشتم با کون سعیده ور میرفتم میلاد گفت کم کم داره این میاد آروم کیرمو کردم تو کون سعیده یهو جیغ کشید تا ته کردم و همزمان باهم آبمون اومد من ریختم کون سعیده اونم ریخت تو کصش
شهوتمون که پرید و آروم شدیم یکم سرد شدیم و سعیده یه راست رفت حموم و میلاد گفت من میرم که خودم بردم گذاشتمش همونجایی که بود برگشتم در حموم دیدم شرت سعیده یکم خونیه فک کنم از پشت اذیت شده بود و اون شب تموم شد
امیدوارم خوشتون اومده باشه

ادامه…

نوشته: محمد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها