داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مرد تنهای شب (۴و پایانی)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

روم خابیده بود وکیر شق شدش رو از زیر شورتامون حس میکردم .لبام تو لباش بود وعمیق میبوسیدم .کامل تحت سلطه اش بودم واون دوتا سینه هام رومشت کرده بود .فشار میداد ولبام رو می مکید .نفسام بلند بود و دستام رو دور کمرش بردم
-احمد عزیزم دوستت دارم بازم نتونسم برم
سرش رو اورد دم گوشم ونجوا کرد : عاشقتم ارزو بدجوری منو دل بسته کردی حواستم نیس ،ولم میکنی میری میگی نمیای، نمیدونی چی به سر من میاد
لبام ،لباش رو پیدا کرد ومکید .عاشق سکس باعشق بودم چیزی که مدتها بود ،نداشتم والان احمد داشت سخاوتمندانه بم میداد .
-آرزوی من عزیز من ببینم کست رو ؟یا هنوز میخای بپوشونیش
دستام از کمرش جدا شد .ممه هام رو با دست گرفتم ونفس زنان گفتم بخورشون خیلی خوب میخوری نمیخام تموم شند میخام اربابم باشی
نوک هر دوتا سینه هام رو تو دهنش برد ومن از گرمای دهنش تو آسمونا بودم .دستاش جای دستام رو گرفت ومن مشغول بازی کردن با موهاش شدم گاز میگرفت ومیمکید ومن بخودم میپیچیدم ولذت بود که تمام وجودم رو گرفته بود
-احمد عزیزم چقدر خوب سکس میکنی چقدر دهنت داغ وخوبه. زبون بزرگت من رو حشری میکنه اووووووممممم بازم بخور لیس بزن
احمد مثل بچه ای که تشویقش کنند بهتر ومحکمتر میخورد ودستش رو برد زیر شورتم دوتا انگشتاش کاملا وسط شیار کسم کشیده میشد آروم بالا وپایین میکرد ومن از شهوت ولذت لب پایینیم رو میخوردم وزبون میزدم .
باخودم فکر میکردم احمد چون سنش بالاست تجربش بیشتره یا چون کیرش کوچیکه تلاش بیشتری میکنه وبهتر سکس میکنه
از نوک ممه هام اومد اطرافش وزبون میزد ومیلیسید
-خانوم قشنگ من عزیز من عشقم فداتشم
اومد بالا ولبام رو تو لباش گرفت چقدر آروم انگار هیچ عجله ای نداشت منی که با علی ( شوهر سابقم ) فقط عجله سرعت وقدرت تو سکس رو تجربه کرده بودم الان با احمد یه حس جدید ودوست داشتنی سکس وعشق رو تجربه میکردم .کسم خیس تر میشد وناله هام بلندتر
-لذت میبرم خوب واکنش میدی .به زبون میاری صدا میکنی عاشق ناله هاتم دوست دارم نهایت هر کاری که میتونم برات بکنم تا صدات بیشتر شه تا لذت ببری عاشقتم آرزو
ناخوداگاه صدام بلندتر شد چون احمد از بالای خط شورتم شروع بلیسیدن وبوسیدن کرد واومد تا نوک سینه هام .یه دستش روی کسم بود ودوانگشتشتی بالای کسم رو میمالید ودست دیگش ممه ام رو چنگ میکرد وضربه میزد گاهی اروم وگاهی تند
سنگینی بدنش شهوتم رو بیشتر میکرد اینکه انقدر مسلط گام بگام جلو میرفت وخودش میدونست من چی میخام ،شهوتم رو بیشتر میکرد تا اینکه از روم بلند شد نشست وسط پام واز رو شورت شروع ببوسیدن وگاز ریز از کسم کرد .چه تنوعی بود .چقدر احمد وارد بود بااینکه سکس اولمون بود ومن یاد میوردم که چقدر علی حریصانه بدن من رو میکاوید وسعی درلذت بردن ازش داشت ولی احمد درست نقطه مقابل اون ،اروم اروم وپله پله من رو به اوج میبرد .چشمای بسته من ،من روحریص تر بسکس میکرد .چطور من ۲سال کامل توخونه علی بودم وباهم سکس کردیم وهیچ وقت بش تنوع ندادیم .چطور هردوفقط با یه ریتم از هم لذت بردیم .تنوع ما فقط تومکان ولباس وپوزیشن بود .چقدر از اینکه خودم رو به احمد سپرده بودم راضی بودم .
بعد از کلی گازبوسه ودندون دندونی کردن داخل رونهام ، شورتم رو درآورد .سنگینی نگاهش رو از زیر چشم بند حس میکردم وناخوداگاه دستام دوباره رف روی کسم .دستم رو گرفت وروچشمش گذاشت ودوباره زبون داغ وبزرگش بود که کسم رو میلیسید و صدای ناله من بود که بلندتر میشد .زبونش تو کسم میرفت ومن بخودم میپیچیدم وصداش میزدم
-احمد احمد مک بزن واااای احمد بازم
میومد سرزبونم که بگم کیر میخام ولی نمیخاستم احمد روناراحت کنم دستم رفت رو چوچولم وهمزمان با لیسیدن احمد شروع بمالیدنش کردم
-آهان آفرین دختر خوب
انگشتش تو کسم رفت ون دیگه از ناله به آه ووای رسیده بودم انقدرخیس بودم که حس میکردم زیرم هم خیسه
تو یه لحظه از روم بلند شد میفهمیدم داره شورتش رو درمیاره حس اینکه الان با کیر احمد به اوج میرسم دیوونم میکرد
صدای باز کردن کاندوم ونفسای احمد ،بهترین صدایی بود که میتونستم بشنوم
-پاشو عزیزم بیا قشنگم
یعنی همیشه انقدر خوب من روصدامیزد یا چون جلسه اول بود ؟یعنی اونم مثل علی بعد از عقد یادش میرفت من عزیزشم همه کسشم قشنگشم ؟
یعنی یه روز برای اونم تکراری و بی اهمیت میشدم .وقتی یادم میومد چقدر اولا علی بم محبت میکرد واین اواخر من گدای محبتش شده بودم که هر چی بیشتر اصرار میکرد کمتر دریافت میکرد ،دلم میخاست زمان می ایستاد همین جا میموند ناخوداگاه ریتم آهنگ مهستی تو گوشم میپیچید
اول آشناییمون یادم میاد یادم میاد گفتی بمن دوستت دارم خیلی زیاد خیلی زیاد
رو سادگی حرف تو باورم شد تو عاقبت
احمد درحالیکه چشم بندم رو درمیورد گف کجایی آرزو ببینم چشمای قشنگت رو .قربون اون تیله های مشکیت برم من که انقدر معصوم وکنجکاوه
نشست رو مبل .پاهاش رو باز کرد وگف بیا بشین روش .دوست داری اینجوری یا
لباش رو تو لبام گرفتم وبدنم رو روی پاهاش رها کردم .با دستاش من رو بخودش نزدیکتر وکیرش رو روی کسم تنظیم میکرد .چشمامون تو هم گره خورده بود ومن چشمای خمار از شهوتش رو بوسیدم .انگار برق گرفته باشدش سریع لباش گردنم رو میبوسید ومک میزد .
جووووونم آرزوی قشنگم عزیزم
بادستاش من رو بخودش فشار داد ونوک کیرش راه کسم رو پیدا کرد .کاندومش خاردار بود وکیرش کسم رو میشکافت وجلو میرفت .اونقدرام که فکر میکردم کوچیک نبود .توانایی باز نگه داشتن چشمام رو نداشتم .پلکام از سنگینی بهم میچسبید ومن فقط ناله میکردم حس خوبی از درد ولذت
صدای احمد هم بلند بود آه وناله جفتمون بیشتر تحریک وشهوتیمون میکرد .شصتش اومد رو چوچولم وفشار داد ومن تن بی حس شدم رو بیشتر بش فشار دادم خودم رو عقب کشیدم ودوباره بش فشار دادم احمد نفس نفس میزد وبادستاش کمکم میکرد تا بهتر بتونم کسم رو روی کیرش حرکت بدم .چه لذتی داشت حرکت کیرش تو کسم .بااینکه دردم میومد وکیرش برام کلفت بود ولی انگار لذت با درد حس بهتریه .از زیر کیر احمد حرکت آبش رو حس میکردم که داره بیرون میاد نفساش بلندتر میشد نگاهش کردم که چقدر آروم باچشمای بسته داره لذت میبره .ایندفعه بیشتر کیرش روخارج کردم ومحکم تر خودم رو بش چسبوندم وضجه زدم
بااینکه فکر میکردم بمحض ورود کیراحمد توکسم،ارضا میشم ولی این اتفاق نیفتاد احمد سینه هام رو چنگ کرده بود وباشدت بیشتری کیرش رو فرو میکرد کیری که کم کم داشت کوچیک وجمع میشد .
دست احمد زیر کاناپه رفت وچیزی درآورد فکر میکردم دستمال باشه از روی خودش بلندم کرد وخوابوندم روی کاناپه . چیزی رو توکسم فروکرد که فهمیدم همونه که زیر مبل بوده ،ناله هام قدرت گرفت .چوچولم روکامل تو دهنش گرفته بود ومک میزد ودیلدو رو اروم اروم تو کسم داخل وخارج میکرد .
-نه نکن نمیتونم احمد نکن
دیده بودم تو فیلم سکسیا ،دختره چشماش میره وسفیدی چشمش کامل پیدا میشه فکر میکردم فیلمه وتو یه سکانس دختره رو وادار میکنن سقف رو نگاه کنه وچشاش سفید شه ولی تو اون لحظه برای حدود ۳۰ثانیه چشمام برگشت ورفت بالا وجایی رو نمیدیدم بدنم لرزش عمیقی گرفت که تو پاهام شدید بود واونقدر میلرزید که احمد با دستاش پاهام رو گرفت .سرم تکون میخورد وحتی نای صداکردن نداشتم .احمد چوچولم رو میلیسید وپاهام رو به کاناپه فشار میداد .۱دقیقه ای تو این حال بودم وانگار تو این عالم نبودم .حس خوشی زیادی که نمیتونسم تحملش کنم .بعد بدنم بیحرکت ولمس شد چشمام بسته بود وتنم رها شد .سیل بوسهای علی روی لبم ،من رو بخودم آورد .
-چقدر تو خاستنی ای آرزو .نمیدونی چقدر لذت میبرم از اینکه ارگاسم میشی .درحالیکه پاهام رو میمالید گف : این بار اوله تونستم یه زن رو ارضا کنم نمیدونی چقدر خوشحالم .
-پس زنت ؟؟
-مثل یه تیکه گوشت بود خیلی وقتا وسط سکس میگف زود باش پس کی تمومش میکنی وهر دفعه سکسای ما کوتاهتر میشد این اواخر ۵دقیقه
-چرا احمد ؟ تو خیلی ماهری تو سکس
-بخاطر اون ماهر شدم ولی ولی
بغض داشت ونمیخاست ادامه بده
انقدر ساده بودم فکر میکردم سرده .ولی از من خوشش نمیومد .هنوز رابطش با دوست قبلیش بهم نخورده بود .
با کمی مکث ونوازش کردن موهام ادامه داد .دوستش رفته بود خارج واین بخاطر فراموش کردنش بمن پناه آورده بود ولی فهمیده بوداشتباه کرده وجای خالی اون با من پر نمیشه از طرفی اونم بخاطر نگرفتن کارش برگشته بود واین دوتا هم رو پیدا کرده بودند .هی میگف طلاق ومن احمق هی بیشتر محبت میکردم سفر میبردم از کوتاهی کردنام معذرت میخاستم نگو که
آهی کشید وگف ارزو شیشلیک رو بانون دوست داری یا برنج ؟؟
در حالیکه بدنش رو از زیر بدنم درمیورد گف من خیلی گرسنمه
صداش بغض داشت وبخاطر نترکیدنش ،حرف رو عوض کرده بود
-اگه قراره برنج رو بندازی گردن من ،من بانون دوست دارم اگه خودت میپزی ،عاشق کباب با برنجم
درحالیکه روی کسم میزد گف بت نمیاد تنبل باشیا
-آخ احمد میخام بخابم خسته ام خیلی عالی بودی تمام جونم رو کشیدی
نگاهش کردم .دلم براش می سوخت .اون خیلی بدتر از من طعم تلخ خیانت رو چشیده بود .اون یه حس بدتر ،بیشتر از من داشت .من میدونستم علی فقط بخاطر تنوع رفته وهنوز بمن محبت داشت چقدر برای طلاق ندادنم تلاش کرد ومن رو میخاست البته خاستنی از جنس خودخواهی .ولی زن اون هم برای تنوع وهم نخاستنش رفته .
کاش میفهمیدیم وقتی رفتیم تو زندگی یه نفر ولقب همسرش رو یدک کشیدیم چشممون رو روی بقیه ببندیم .اون رو تنها مرد یاتنها زن روی زمین ببینیم .عشقمون سکسمون محبتمون توجهمون مهم تر ار همه تنمون ووجودمون فقط مال اون باشه .کاش میفهمیدیم ضربه ای که باخیانت به طرف مقابل میزنیم عمری جاش درد میکنه .رد پاش و رد زخمش همیشه تو زندگیمونه .کاش فقط اندازه یه حیوون میفهمیدیم وبرای خودمون و همسرمون ارزش قایل بودیم

پایان

جناب ضدحال عزیز .ممنونم از نظراتت ولی
تو جمله فاعل، کننده کار و لذت برنده هست وقتی میگیم غذا رو خورد اونکه خورده منتفع شده وغذا فقط خورده شده .وقتی میگیم گایید اکثر لذت مال مرده که فاعله .البته در نقطه مقابل ،پیش کسوتی درسکس، اظهار کرد که وقتی گوش میخاره وانگشت میکنی گوشت بیشتر حال میاد یا انگشتت ؟؟ ومن در جواب گفتم اگه گوشت واقعا بخاره ،معلومه گوشت .مشکل اینجاست که زنها بخاطر سیکل قاعدگیشون حدود ۵تا ۷روز در ماه واقعا میخارند وبقیه وقتا این هنر وتبحر یه مرده که بتونه لذت به زن بده .درحالیکه مردا همیشه میخارندو میخاند بگاند .سوای همه این اراجیف ،من بشخصه بعنوان یه زن بااینکه حقم رو تو سکس میگیرم واکثر مواقع ارضا میشم ولی دوست دارم مرد باشم وفاعل باشم و بگاااااماااااااااا
توضیحات اولیه داستان قرار بود پایان داستان بکار بیاد ولی چون از این سری داستانم استقبال زیادی نشد ،بیشتر روقسمت سکس کار کردم وتموم کردم .

نوشته: آرزو

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها